تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815666235




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شکل گیری طرح فروپاشی شوروی «هزینه های خارجی و داخلی»


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شکل گیری طرح فروپاشی شوروی «هزینه های خارجی و داخلی»
شکل گیری طرح فروپاشی شوروی «هزینه های خارجی و داخلی» نویسنده: حسن واعظیمنبع:کتاب،اصلاحات و فروپاشی تشریح طرح بازسازی شده ی فروپاشی شوروی در ایران شکل گیری طرح فروپاشی شورویپس از جنگ جهانی دوم خصلت های سلطه گرانه و ماهیت جهان خوارانه ی بلوک شرق و غرب آن ها را به رقابتی برای چپاول ثروت ملت های ضعیف و استعمار کشورهای دیگر کشانید که با نام «جنگ سرد» شهرت یافت. آمریکا و شوروی به عنوان دو ابر قدرت پیروز، در جنگ جهانی دوم وارد صحنه ی کارزار جهانی شدند. مهم ترین عرصه ی رقابت آمریکا و شوروی عرصه ی مسابقات تسلیحاتی بود.پس از دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به بمب های هسته ای و ییدروژنی و فن آوری های پیشرفته در عرصه ی فضا و موشک های قاره پیما در دهه ی 1950 و 1960 سردمداران پنتاگون و رؤسای سازمان CIA به طور رسمی و علنی اعلام کردند که آمریکا آلن دالاس، رییس CIA، تیخونوف، عضو شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، ایلیوخین عضو دوما و رییس کمیسیون امنیت ملی، الکسی پودبریوزیکن عضو مجلس و آکادمی علوم نظامی و دیگر سیاستمداران و متفکران روسی هر یک درباره ی این موضوع اظهار نظر کرده اند.بیشتر سیاستمداران و متفکران روسی نظیر زوگانوف، رییس مجلس، بر اساس اسناد رسمی معتقدند که نخستین گام برای فروپاشی شوروی و نقطه ی آغاز سیاست گذاری در این زمینه، مربوط به اوایل دهه ی 1960 است؛ زیرا پس از به وجود آمدن بحران موشکی میان آمریکا و شوروی در دریای کاراییب، بر سر استقرار موشک های شوروی در خاک کوبا، که در سال 1960 دو ابر قدرت را تا سر حدِّ جنگ تمام عیار نظامی پیش برد، دولت کندی بر اساس نظرات پنتاگون و CIA که امکان پیروزی نظامی بر شوروی را منتفی می دانستند، برای شکست اردوگاه شرق و فروپاشی شوروی یک استراتژی غیر نظامی تهیه کرد و به مرحله ی اجرا گذاشت. این طرح بعدها به عنوان طرحی ملی از سوی دولت های بعدی آمریکا تکمیل و دنبال شد.از سال 1960 تا 1985، در مدت بیست و پنج سال، آمریکا به دنبال فراهم کردن مقدمات و زمینه های طرح فروپاشی شوروی بود و برنامه های مختلفی را برای وارد ساختن ضربات نهایی به اجرا در آورد.زمینه های خارجی فروپاشی شوروی1. کشاندن شوروی به مسابقه ی تسلیحاتی و گسترش ابعاد آن برای سوق دادن این کشور به توسعه ی تک بعدی و غافل ماندن از سایر ابعاد توسعه.همه ی صاحب نظران روسیه معتقدند که بیشتر بودجه و سرمایه های اتحاد جماهیر شوروی طی سال های 1960 تا 1985 صرف مسابقه ی تسلحیاتی و پیشرفت در عرصه های تکنولوژی هسته ای، موشکی، فضایی و تسلیحاتی شد به گونه ای که دولت مردان شوروی فراموش کردند که جامعه ی آن ها به موازات توسعه ی تسلیحاتی و فنی به توسعه ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی نیز نیاز دارد. این امر فاصله ی سطح زندگی مردم شوروی از کشورهای غربی را بسیار زیاد کرد. اگر چه در شوروی هیچ کس بدون خانه نبود، آموزش رایگان امری همه گیر شده بود و در صد بی سوادی نزدیک به صفر بود، اما سطح زندگی، رفاه عمومی و دسترسی به امکانات دیگر، با مردم غرب قابل مقایسه نبود.2. برنامه ریزی برای کشید دیواری آهنین به دور اتحاد جماهیر شوروی از طریق تعمیق سلطه ی آمریکا و غرب بر کشورهای همسایه ی شوروی به گونه ای که این کشور در محاصره ی رژیم های وابسته به آمریکا قرار گرفت و ارتباطات مردمی آن با جهان غرب به کلی قطع شد. محاصره ی سیاسی- امنیتی شوروی از اجزاء اصلی دکترین آیزنهاور، کندی، جانسون، نیکسون، کارتر و ریگان بود. از سوی دیگر تبلیغات نظام کمونیستی و سردمداران شوروی بر ضد غرب کاملاً غیر واقعی بود، به گونه ای که وقتی دیوار آهنین فرو ریخت مردم شوروی با واقعیت هایی مواجه شدند که ماهیت تبلیغات دولت مردان کشورشان را آشکار ساخت.3. محاصره ی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی توسط آمریکا و غرب و نیز اعمال تحریم های اقتصادی و صنعتی بر ضد این کشور با هدف تضعیف توان ملی شوروی؛ غرب با استفاده از نفوذ و تسلط خود بر مؤسسات مالی بین المللی نظیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی مانع اعطای تسهیلات مالی این نهادها به اتحاد جماهیر شوروی و مجموعه ی اردوگاه شرق می شد. این امور که به تدریج بر اقتصاد شوروی تأثیر منفی می گذاشت، بیشتر جنبه ی روانی داشت؛ اما آن چه واقعاً بر اقتصاد شوروی تأثیر داشت صرف هزینه های کلان در مسابقه ی تسلیحاتی و هدر رفتن ثروت های عمومی و بی توجّهی به سطح زندگی مردم بود. شعار ایدیولوژی کمونیسم که «هر کس باید به اندازه ی توانش کار کند و به اندازه ی توانش کار کرده است یا نه، و چه کسی تعیین می کرد که نیاز او چه میزان است؟ دولت شوروی مجبور بود با زور و استبداد ضامن اجرای این شعار شود و طبیعی است که زور حاکم بر جامعه ی شوروی زمینه های ناخشنودی مردم را بیش از پیش فراهم می کرد. تحقق شعار آن ها تنها با تقوا و ایمان امکان پذیر بود که کمونیسم از هر دویِ آن ها بی بهره بود؛ بنابراین راهی جز حاکمیت زور و برخوردهای استبدادی نداشت.4. بحران سازی های پی در پی و کشاندن اتحاد جماهیر شوروی به جنگ های فرامرزی که از خصلت های سلطه گرانه ی دو ابر قدرت نشأت می گرفت، زمینه های نارضایتی مردم را افزایش می داد. جنگ هایی نظیر جنگ های کره، درگیری در چین، جنگ ویتنام، رقابت های نظامی در آفریقا و جنگ افغانستان که از 1950 تا 1985 یکی پس از دیگر در گرفت، بنیه ی اقتصادی شوروی را تضعیف کرد. از آن جا که هزینه رقابت های وسیع نظامی عمدتاً بر گرده ی مردم شوروی بود، لذا هر روز بر دامنه ی نارضایتی های مردم افزوده می شد.5. برنامه ریزی حساب شده از سوی مافیا، امپراطوری خبری آمریکا و غرب، برای تخریب چهره ی اتحاد جماهیر شوروی در افکار عمومی بین المللی، سازماندهی نوعی تهاجم سیاسی بر ضد نظام حکومتی شوروی، سازماندهی تبلیغات گسترده از سوی رسانه های غربی با افزایش پخش برنامه های رادیویی به زبان روسی در رادیو های غربی و به راه انداختن جنگ تبلیغاتی و روانی گسترده بر ضد اتحاد جماهیر شوروی، بزرگ نمایی اغراق آمیز نقاط ضعف و بی توجهی به نقاط قوّت و نیز بزرگ نمایی فعالیت های مخالفان که از محورهای اصلی بخش های روسی رادیوهای غربی بود، فضای سیاسی جامعه را به سمت اهداف و استراتژی غرب سوق می داد و پایه های حکومت را متزلزل می کرد.6. پشتیبانی وسیع از مخالفان نظام حاکم بر شوروی از یک طرف و بی اعتبار ساختن نهادهای قضایی، امنیتی و انتظامی شوروی از طرف دیگر، زمینه را برای ترویج آنارشیسم و طغیان های اجتماعی فراهم ساخت؛ چون آمریکا و مجموعه ی غرب با کمک سازمان های بین المللی حقوق بشر و محافل سیاسی جهانی و دستگاه های تبلیغاتی، ضمن حمایت مالی و سیاسی از مخالفان، از هر گونه برخورد امنیتی و قضایی با آنان جلوگیری می کردند و زمینه های فعالیت آزادانه ی آن ها را فراهم می آوردند. هدف اصلی این تحرکات افزایش تشنّجات داخلی و القای وجود نهضت قوی اجتماعی بر ضد نظام حاکم بر شوروی بود.7. برنامه ریزی برای نفوذ در مقامات طراز اول شوروی با انواع روش ها؛ اعم از آلوده کردن آنان به مسایل مالی، تطمیع، تهدید و سند سازی که از سال 1970 شروع شد و با توافقنامه ی هلسینکی در سال 1975 شدت گرفت؛ بر اساس بند سوم این توافقنامه افزایش هم کاری های فرهنگی – علمی میان آمریکا و شوروی به طور رسمی تأیید و تصویب شده بود. در چنین شرایطی سرویس های امنیتی آمریکا و اروپا با برنامه ریزی های دقیق و صرف هزینه های کلان به دنبال تطمیع مقام های کلیدی و حّساس در شوروی بودند و با انواع ترفندها به اجیر کردنِ افراد مبادرت می ورزیدند. زمینه های داخلی فروپاشی شوروی1. حاکمیت مارکسیسم بر نظام شوروی و مغایرت های ایدیولوژیکی مارکیسم و کمونیسم بر آمده از اومانیسم و ماتریالیسم با فطرت انسانی و سنت های الهی، ماهیتاً محکوم به شکست بود و دیر یا زود جامعه ی شوروی را با بحران مواجه می ساخت؛ هم چنان که ایدیولوژی بر آمده از اومانیسم در غرب نیز آن جوامع را با بحران مواجه ساخته است. مکتب کمونیسم با انکار وجود خدا، ارایه ی تعریف تک بعدی از انسان، بنا کردن روابط اجتماعی و اقتصادی بر مبانی نادرست دیکتاتوری و خفقان برای اجرای آن ها راهی جز شکست نداشت. 2. دیکتاتوری و خفقان حاکم بر جامعه ی شوروی و جنایات ضد بشری دولت مردان و سردمداران این کشور که نمونه ی بارز آن عمل کرد استالین است که زمینه های اجتماعی را برای کاهش سطح مشارکت سیاسی مردم فراهم آورد. بر اثر این خط مشی دیکتاتور منشانه و سیاست های استبدادی، میلیون ها نفر به طور وحشیانه ای به مرگ محکوم شدند که نتیجه ی آن ایجاد تنفّر و بی اعتمادی در مردم نسبت به نظام حاکم بود.3. بی اعتقادی رهبران شوروی به ایدیولوژی کمونیستی و برخوردهای دو گانه ی آن ها با مردم شوروی، به گونه ای که گفتار آن ها با مردم و رفتار آن ها در زندگی فردی و سفرهای خارجی – که آمیخته به تأثیر پذیری از زندگی آمریکای و غری بود – کاملاً تفاوت داشت. از سوی دیگر اعضای حزب کمونیسم نیز صرفاً به دلیل قدرت طلبی و زمینه سازی برای پیشرفت حزبی و به دست آوردن قدرت و موقعیت اجتماعی و رفاه بیشتر، خود را کمونیست می نامیدند اما اعتقادی به اصول آن نداشتند. بنابراین، نفاق در درون سیستم حاکم بر شوروی به طور چشم گیری رشد نمود و این مسأله به شدت پایگاه مردمی نظام را در معرض خطر قرار داد.4. تأکید بر توسعه ی تک بندی و بی توجهی به توسعه ی متوازن و همه جانبه که عدم هماهنگی لازم را در روند حرکت جامعه شوروی به دنبال داشت. و عقب ماندگی های این کشور در عرصه ی توسعه ی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سبب ضربه پذیری آن از غرب شد زیرا ابعاد مختلف توسعه رابطه ی تأثیر و تأثر با یکدیگر دارند و توجه به یک بعد و غلفت از سایر ابعاد، هر جامعه ای را با بحران مواجه خواهد ساخت.5. بروز اختلاف های داخلی در درون حزب کمونیسم و تشدید اختلاف نیروها در نظام شوروی و کشیده شدن اختلاف های درونی به بیرون. بروز این اختلافات زمینه را برای ضربه پذیری سیاسی مساعد ساخت، به گونه ای که آمریکایی ها و غربی ها مستقیماً به طرفداری از یک جناح برای حذف جناح دیگر به صحنه آمدند. علاوه بر این ظهور بحران رهبری پس از مرگ برژنف تبلور عینی یافت، به طوری که نظام حاکم بر شوروی نتوانست رهبر با ثبات در درون خود بپرورد. تداوم بحران رهبری و بی اعتقادی رهبران به ایدیولوژی کمونیستی و فریفتگی آنان در برابر مظاهر زندگی غربی و ارزش های مادی بر خلاف تظاهر به کمونیسم، زمینه را برای تأثیر گذاری نیروهای خارجی و تشدید اختلاف های درونی فراهم آورد و نظام را بیش از پیش ضربه پذیر کرد.6. تضعیف شدید پایگاه مردمی حکومت در اتحاد جماهیر شوروی و بی اعتنایی توده های مردم نسبت به مقام های حکومتی که بیشتر نتیجه ی سیاست های استبدادی و عوامل متعددی بود، از جمله خفقان حاکم بر جامعه، نبودن آزادی بیان و قلم، نبودن زمینه ی مناسب برای مشارکت سیاسی مردم، مبارزه ی مستمر حکومت با اعتقادات دینی و ارزش های معنوی مردم، بی اعتقادی مردم نسبت به ایدئولوژی کمونیستی، مغایرت قوانین اجتماعی حاکم بر شوروی با فطرت انسانی، اعمال محدودیت های شدید در جامعه، وضعیت ناهنجار اقتصادی و وجود فاصله ی زیاد میان سطح زندگی مسوولان و مردم... .7. مبارزه ی مستمر با مذهب و ارزش های معنوی عملاً فرهنگ ملی شوروی را مخدوش کرد. علاوه بر این جمهوری های مختلف شوروی، مانند اکراین، استونی، لیتونی، ارمنستان، قزاقستان، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، گرجستان، بیلورویس و سایر اقوام که به دلیل ترس از قدرت مرکزی و سیاست های مبتنی بر زور، مجموعه ای تحت نام اتحاد جماهیر شوروی ساخته بودند. هم چنین موفق نشدن شوروی در ایجاد هویتی واحد و تمدّنی مشترک میان اقوام مختلف از زمینه های اصلی سقوط بود. سست شدن ارزش های معنوی و ملی زمینه را برای ایجاد بحران هویت در نسل جوان فراهم آورد و ناتوانی ایدیولوگ های حزب کمونیست در پاسخ به پرسش ها و ابهام های نسل جدید بحران هویت را تشدید کرد و غربی ها از خلأ ایجاد شده بیشترین بهره را بردند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 863]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن