واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - دکتر علی خاکیفیروز* قبولی در آزمون دانشگاه های دولتی برای بخش مهمی از دبیرستانی های دهه های 60 و 70 یک آرزوی بزرگ تلقی می شد. در آن سال ها دانش آموزان سال سوم و چهارم دبیرستان با شور و شوق فراوان برای ورود به دانشگاه های برتر دولتی، تا سر حد مرگ تلاش می کردند! این مساله بیش از آن که به مزیت های علمی و اداری درس خواندن در آن دانشگاه ها ربط داشته باشد، ناشی از مزیت های اجتماعی موفقیت در کنکور بود. جایگاه اجتماعی حاصل از دانشجو شدن در دانشگاه های همچون شریف، امیرکبیر، تهران، علم و صنعت، فردوسی، شیراز یا صنعتی اصفهان آن چنان بالا بود که امکان جهش طبقاتی برای شهرستانی های با استعداد را فراهم می کرد. اما روند افزایش کمی دانشگاه ها در سال های اخیر بدون توجه به استانداردهای لازم، شرایط جدیدی را فراهم کرد. حالا دیگر ورود به دانشگاه، غایت آمال نیست. شاید به این دلیل که ظرفیت دانشگاهها آنچنان زیاد شده که گویا از ظرفیت داوطلبان ورود به دانشگاه بیشتر شده. یا شاید به این دلیل که مجموعه دانشگاه های ایران مسیر رو به رشدی را نمی پیمایند. تیم آموزش عالی ایران در رقابت جهانی هر روز ضعیف تر می شود و در چنین وضعیتی، افتخار کردن به چند بازیکن خوب، مشکلی را حل نمی کند. در سال هایی که نگارنده در دانشگاه تهران تحصیل می کرد، مهم ترین دغدغه اکثر دانشجویان، تحصیل دانش بود. انگیزه اصلی برای ورود به دانشگاه، کسب علم بود و به همین دلیل، دانشجویان بخش مهمی از فاصله کلاس های درسی خود را در کتابخانه یا آزمایشگاه می گذراندند. در آن سال ها، افت تحصیلی یک پدیده حاشیه ای به شمار می آمد و کسی که درس نمی خواند، خیلی زود انگشت نمای استادان و هم دوره ای های خود می شد. اما آیا چنین فضایی در دانشگاه هایی که در سال های اخیر مثل قارچ در ایران رشد کرده اند نیز وجود دارد؟ دانشگاه های غیر جدی و سرگرم کننده در ایران از رشدی باور نکردنی برخوردارند؛ اما دانشگاه رفتن بر خلاف آن چه که برخی از جوانان دهه 80 در ایران فکر می کنند، یک سرگرمی نیست. زمانی که ظرفیت دانشگاه های ایران کمتر از متقاضیان بود، مسئولان آموزشی و سیاسی بارها از ضرورت توسعه ظرفیت دانشگاه ها سخن گفتند. آن ها با اشاره به صف جوانان پشت کنکوری، دانشگاه های جدیدی را ایجاد کردند. که مدارک این دانشگاه ها در آغاز، در بسیاری از اداره های دولتی نیز جدی گرفته نمی شد تا آن که این مشکل هم با بخشنامه های دولتی حل شد. واقعیت این است که دانشگاه رفتن در ایران، یک روش برای راه یافتن به اداره های دولتی تلقی می شود. رشته های بورسیه دولتی در زمانی که دستگاه بورسیه دهنده موظف به استخدام فارغ التحصیل بود، از جذابیت مضاعفی نسبت به رشته های آزاد برخوردار بودند. گویی ورود به دانشگاه، ابزاری برای دریافت سهم شهروندان از پول نفت به شمار می آید. اما دانشگاه های اروپایی و امریکایی بر خلاف دانشگاه های ایران، رابطه چندانی با دولت ندارند. هر دانشگاه از منابع مالی، شیوه گزینش و ارزیابی و متون آموزش ویژه خود تبعیت می کند. بخش مهمی از بودجه این دانشگاه ها توسط صنایع و افراد نیکوکار تامین می شود. این وضعیت باعث شده تا دانشگاه ها برای جایگاه خود در افکار عمومی و رتبه خود در سازمان های رتبه دهنده علمی، اهمیت زیادی قائل باشند. هیات مدیره این دانشگاه ها خود را وارث یک اعتبار تاریخی می دانند و حاضر نیستند این اعتبار را با کارهای سخیفی همچون مدرک فروشی به مخاطره اندازند. به همین دلیل است که در گزینش استاد و دانشجو، مقررات سختگیرانه ای را به کار می گیرند. سختگیری هایی که برای برخی جهان سومی ها که عادت به دور زدن مقررات با اتکا به نفوذ یا جنجال دارند،شاید خوشایند نباشد. دانش آموختگان دانشگاه های معتبر غربی، مسیر دشواری را برای کسب مدارک تحصیلی این دانشگاه ها طی می کنند. در این دانشگاه ها، از بر کردن متن کتابی که استاد معرفی کرده، کفایت نمی کند. دانشجویان بویژه در دوره های تکمیلی باید به دستاوردهای پژوهشی جدیدی دست یابند تا فارغ التحصیل شوند. با این حال، در مقابل این زحمات، مدرکی را تحویل می گیرند که از اعتبار و شان غیر قابل خدشه برخوردار است. هر چند دانشگاههای اروپایی و امریکایی مدارک افتخاری نیز صادر می کنند، ولی این مدارک به وضوح متفاوت از مدارک رسمی است. همچنین دانشگاه هایی که با چند شیوه به جذب یا ارزشیابی دانشجویان می پردازند، مدارک تحصیلی متفاوتی را صادر می کنند تا زحمت دانشجویان جدی تر خود را پایمال نکنند. می گویند حرمت امام زاده را متولی آن باید نگه دارد. متاسفانه مسئولان وزارت علوم، با برخی تصمیم های نادرست خود، حرمت واژه دانشگاه را شکستند. پس جای تعجب نیست اگر بخش مهمی از دانشگاهیان نخبه ترجیح دهند که تحصیلات خود را در دانشگاه های غربی دنبال کنند؛ یا آن که برخی افراد هنگام انتقال از یک دانشگاه داخلی به دانشگاهی خارجی، یا مشکلی به نام تجدید دوره یا عدم تایید برخی واحدهای درسی مواجه شوند. ای کاش از اعتبار جهانی دانشگاه های کشورمان، مراقبت جدی تری می کردیم. *دانشآموخته انستیتوی تکنولوژی ماساچوست امآیتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]