تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846292691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همه بچه‌هاي دنيا بچه‌هاي ما هستند


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: ديدار با خاله رويا و عمو مهربون زوج هنرمند و محبوب بچه‌ها، در شهرزاد همه بچه‌هاي دنيا بچه‌هاي ما هستند تابه‌حال سازندگان و مجري‌هاي زيادي را در قاب تلويزيون ديده‌ايم كه خيلي‌هاي‌شان آمده‌اند و ماندگار شده‌اند و خيلي‌هاي‌شان هم از يادها رفته‌اند، اما چند وقتي مي‌شود كه خاله‌رويا و عمو مهربون، صبح‌ها از شبكه 2 مهمان خانه‌هاي‌مان هستند و حسابي هم كارشان گل كرده است. 5شبكه‌هاي مختلف صدا‌و‌سيما براي كوچولوها، برنامه‌هاي تلويزيوني شاد  و  ويژه‌اي مخصوص‌ آن‌ها مي‌سازند و در واقع سعي دارند به‌صورت تخصصي با كودكان برخورد كنند. به‌همين دليل تابه‌حال سازندگان و مجري‌هاي زيادي را در قاب تلويزيون ديده‌ايم كه خيلي‌هاي‌شان آمده‌اند و ماندگار شده‌اند و خيلي‌هاي‌شان هم از يادها رفته‌اند، اما چند وقتي مي‌شود كه خاله‌رويا و عمو مهربون، صبح‌ها از شبكه 2 مهمان خانه‌هاي‌مان هستند و حسابي هم كارشان گل كرده است. وقتي متوجه شديم، مدتي مي‌شود كه اين 2 هنرمند با يكديگر ازدواج كرده‌اند، تصميم گرفتيم با ترتيب دادن يك جشن كوچولو، هم ازدواج‌شان را تبريك بگوييم، هم گپ‌وگفتي با آن‌ها داشته باشيم تا با نحوه آشنايي، تفاوت‌ها، دليل انتخاب كار با كودكان و... آن‌ها بيشتر آشنا شويم. اين شما و اين هم آزيتا رضايي و مجتبي ظريف‌نيا.

نحوه آشنايي‌ما ‌عمو مهربان: سال 80 بود كه ‌در دانشگاه آزاد كرج در رشته دامپزشكي تحصيل مي‌كردم و از آنجا‌ كه خيلي شر‌و شيطون بودم، يك روز يكي از هم‌كلاسي‌‌هايم گفت ‌براي تئاتري در كرج بازيگر‌ مي‌خواهند، تست مي‌دهي؟ ‌چون در گذشته تئاتر كار كرده‌ بودم، قبول كردم و بعد از تست ‌دادن در نمايش‌نامه‌‌اي به نام «چهارصندوق» كه كاري از بهرام بيضايي بود، نقش اول را به من دادند. حدود 9 ماه براي آن تئاتر تمرين كردم تا اين‌كه قرار شد 15 روز آن را اجرا كنيم. در يكي از ‌‌روزهاي اجراي‌مان، خانم آزيتا رضايي كه كارگردان تئاتر كودك بود، بين تماشاچي‌ها حضور داشت و براي نخستين‌بار كارم را آنجا ديد‌. چند روز بعد ايشان‌ تلفن زد و به من براي بازي‌ در يك تئاتر كودك پيشنهاد داد كه قبول كردم و آشنايي‌مان رقم خورد.خاله رويا: دليل حضور من براي ديدن تئاتر چهار صندوق بهرام بيضايي، اين بود كه در آن سال مي‌خواستم تئاتري به نام «شهر خوب بچه‌ها» را كه يك تئاتر آموزشي‌ بود، كارگرداني كنم، به‌ همين دليل دنبال بازيگري بودم كه بتواند نقش بازيگر بچه را خوب در بياورد. در آن تئاتر، از كار 2 نفر خيلي خوشم آمد كه يكي از آن‌ها، آقاي ظريف‌نيا بود. چند روز بعد وقتي تلفني به ايشان پيشنهاد كار دادم، قبول كرد و اين شروع آشنايي ما شد.توسط مجتبي با طنز آشنا شدمخاله رويا:‌ پدرم مسئول نور تالار وحدت بود و ‌اكثر‌ زمان‌هايي كه به آن‌جا مي‌رفت، من را هم كه آن زمان فقط 9 سال داشتم، با خود مي‌برد، به‌همين دليل از همان ايام‌ عاشق تئاتر شدم و به هر زحمتي بود، پدرم را راضي كردم من هم تئاتر بازي كنم. ‌البته متن‌هاي زيادي هم تابه‌حال نوشته‌ام كه بيشترشان ‌بزرگسالانه بوده و اغلب ‌كمي تلخ هستند. ‌در اصل قبل از آشنايي‌ام با مجتبي، نمي‌توانستم كار طنز انجام دهم اما از زماني كه با مجتبي آشنا شدم و همكاري‌مان را شروع‌ كرديم، ورودم به دنياي طنز آغاز شد و از نوشته‌هاي طنز مجتبي، خيلي چيزها ياد گرفتم. به دليل همسرم اين شغل را انتخاب كردم عمو مهربان: سال 81‌، سال خاصي براي من بود. واقعا سر چند راه مختلف قرار گرفته‌ بودم و تصميم‌گيري خيلي برايم سخت بود، چون 4‌ انتخاب مختلف داشتم؛ يكي ادامه رشته دانشگاهي‌ام كه دامپزشكي بود، دوم رفتن دنبال ورزش و رشته ورزشي‌ام بود (چون در آن سال عضو يك تيم دسته اولي فوتبال بودم و آقاي گل دانشگاه آزاد كرج‌‌)، سومين كارم در ارتباط با مزارع شترمرغ بود و در آخر هم تئاتر. ولي آشنايي من با خانم رضايي، باعث شد از فكر بقيه دربيايم و ‌اين راه را براي ادامه زندگي‌ام انتخاب كنم! مجتبي اشتباه نكرد خاله رويا: به‌نظر من كه مجتبي ‌در انتخاب مسيرش‌ اشتباه نكرد، چون واقعا استعداد زيادي در بازيگري و بداهه‌گويي دارد، منظورم بداهه‌گويي‌اي است كه باعث شود همه ‌بخندند، نه فقط يك نفر. اوايل مجتبي فقط بازيگر نقش اول بود اما بعد خودش شروع به طراحي حركات نمايشي ‌كرد، سپس دستيار كارگردان شد و بعد از اجراي چند ‌تئاتر، الان‌ خودش‌ كارگرداني مي‌كند و از پس همه كارها برمي‌آيد كه اين نشان‌دهنده استعدادش در اين حرفه است.هنوز هم بچه است!خاله رويا: مجتبي هنوز هم بچه است! چون هم زياد شيطاني مي‌كند، هم به‌محض اين‌كه از راه مي‌رسيم، مي‌رود پاي پلي‌استيشن و فوتبال و... ! من هم مجبورم با اين شرايط، سرم را با كتاب‌خواندن و نوشتن متن‌ گرم كنم.نعمتي به نام كوچهعمو مهربون: دقيقا همين‌طور است كه همسرم مي‌گويد! من عاشق بازي كردن با پلي‌استيشن هستم و بيشتر زمان‌هايي كه فرصت كافي داشته باشم و مثلا فردايش تعطيل باشم، پسرعموها و پسرخاله‌هايم را دعوت مي‌كنم، به منزل‌مان مي‌آيند و تا صبح با هم بازي مي‌كنيم! خاطرم هست وقتي كوچك بوديم، بازي‌هاي ما اكثرا تو كوچه انجام مي‌شد، اما الان اكثر بچه‌ها به‌جاي اين‌كه به كوچه بروند يكديگر را ببينند و روحيه‌شان عوض شود، هميشه در خانه و پاي كامپيوتر يا پلي‌استيشن هستند كه اين‌ موضوع، مي‌تواند اثرات سوء زيادي روي آن‌ها بگذارد. واقعا حيف است كه بچه‌هاي امروزي، از داشتن نعمتي به نام كوچه محرومند، از طرفي خانواده‌ها به خاطر ترس از اين‌كه بچه‌شان كجا مي‌رود، با كي حرف مي‌زند و...، بدبيني را در بچه‌ها افزايش مي‌دهند و باعث مي‌شوند آن صميميت و رفاقتي كه ‌قديم‌ها بين بچه‌ها وجود داشت، امروز ديگر نباشد.‌تمام زندگي‌مان شده كار! خاله رويا: از آن‌جا كه پشت‌سر هم براي برنامه‌هاي كودك، پخش زنده يا اجرا داريم‌، زمان استراحت‌مان خيلي كم است‌. من و مجتبي بيرون از خانه هميشه در حال كار كردنيم و وقتي هم به خانه مي‌آييم، باز در حال نوشتن و بحث‌ براي بهتر‌كردن كارمان هستيم‌. هميشه براي هر چه بهتر شدن اجراهاي‌مان با يكديگر مشورت مي‌كنيم كه به‌شخصه به ‌مشورت‌هاي مجتبي خيلي احتياج دارم و به آن‌ها عادت كرده‌ام، طوري كه وقتي همين چند شب پيش مريض شده بود و‌ مجبور شدم تنهايي بنويسم‌، خيلي برايم سخت بود.تفاوت‌هاست كه ارزش دارندعمو مهربان: من و همسرم از نظر علايق و خواسته‌هاي‌مان، تفاوت‌هاي زيادي با يكديگر داريم اما اين تفاوت است كه ارزش دارد. مثلا من گوشتخوار‌م‌ اما خانم رضايي گياه‌خوار است، من موسيقي پاپ گوش مي‌دهم اما خانم رضايي عاشق آهنگ‌هاي سنتي است و...،  اما تمام سعي‌مان اين است كه‌ با هم هماهنگ شويم. مهم اين است كه ‌زن و شوهر به خاطر هم گذشت كنند و فقط به فكر رسيدن به خواسته‌هاي‌ خود نباشند.

برنامه نبايد بي‌محتوا باشدخاله رويا: آنچنان فرصت نداريم كار ديگر همكاران‌مان را دنبال كنيم اما سعي مي‌كنيم هر روز ‌يكي، ‌دو كار‌ دوستان‌مان را حتما ببينيم. خيلي اوقات پيش آمده ‌بعد از اجرا‌ي‌مان‌ نشسته‌ايم ‌كارمان را ببينيم؛ بعضي وقت‌ها‌ آن برنامه آنقدر عالي از آب درآمده كه خودمان هم باور نمي‌كنيم،  اما بعضي اوقات هم مي‌بينيم اصلا آن چيزي كه فكر مي‌كرده‌ايم و مي‌خواسته‌ايم نشده است! ‌به‌شخصه براي برنامه‌اي ارزش قائلم كه پشت آن هدف خاصي وجود داشته باشد و‌ در آخر ‌هم به يك نتيجه‌گيري درست برسد. در كل برنامه‌اي براي كودكان و خانواده‌هاي‌شان ارزشمند است كه يك‌چيزي را به آن‌ها بياموزد، نه اين‌كه صرفا شوخي و خنده و بي‌محتوايي را دنبال كند!مجتبي به‌خاطر من تحمل مي‌كندخاله رويا: همان‌طور كه مجتبي گفت، بايد با وجود تفاوت‌هايي كه با يكديگر داريم، همواره خوب زندگي كنيم. مثلا خيلي‌ وقت‌ها پيش آمده براي شام خوردن به رستوران رفته‌ايم اما چون من گوشت و لبنيات نمي‌خورم، فقط به رستوران‌هايي مي‌روم كه مخصوص گياه‌خواران است، بنده‌خدا مجتبي هم مجبور است با من بيايد و با وجود اين‌كه مي‌دانم از غذاهاي گياهي آنچنان خوشش نمي‌آيد اما به خاطر من تحمل مي‌كند و تا امروز هم ‌هيچ اعتراضي نكرده‌! البته زندگي من و مجتبي سراسر تفاوت نيست، مثلا يكي از نكات مشترك ما، اين است كه ‌عاشق كار با بچه‌ها هستيم.فعلا با بچه‌هاي فاميل سرمان گرم است!خاله رويا: نمي‌دانم چرا، اما تعلق‌خاطر زيادي به كل كودكان جهان هستي دارم. هر كسي كودك را به‌گونه‌اي تعريف كرده اما به‌نظر من كه بچه‌ها پايه هر چيزي در جهان هستند. ‌خود من يك خواهرزاده كوچك دارم كه وقتي پيشم مي‌آيد، با تمام وجود با هم بازي مي‌كنيم. بچه‌هاي امروز خيلي متفاوت‌اند و واقعا بايد براي‌شان انرژي بگذاري‌ تا قانع ‌شو‌ند، وگرنه دست از چراگفتن برنمي‌دارند! البته من و مجتبي هنوز تصميم نداريم بچه‌دار شويم، چراكه با اين ‌محيط‌زيست آلوده، به‌نظر‌م‌ فعلا بچه‌دار شدن، شايد آنچنان كار درستي ‌نباشد، به همين خاطر و با وجود علاقه‌ شديدي كه به بچه‌ها داريم، سعي مي‌كنيم سرمان را با بچه‌هاي فاميل گرم كنيم! به‌نظرم ‌لزوما، اين قانون نيست كه همه زوج‌ها خيلي زود ‌بچه‌دار شوند چون همه بچه‌هاي دنيا، بچه‌هاي ما هستند.بچه‌ها ميز و صندلي نيستند!عمومهربان: ‌به‌شخصه برنامه‌‌اي را مي‌پسندم كه اگر‌ بچه‌اي در آن حاضر شود يا آن را ببيند، بتواند از آن، يك نكته‌ مثبت بياموزد، مثلا اگر اعتماد به‌نفسش ‌50‌ درصد است، بعد از پايان برنامه، بشود 51 درصد. هميشه گفته‌ام در برنامه‌هايي كه من و همسرم اجرا مي‌كنيم و بچه‌هاي زيادي هم در آن‌ها حضور دارند، بايد از ‌وجود آن بچه‌ها در هر چه بهتر اجرا شدن برنامه استفاده كرد، نه اين‌كه مثل خيلي از برنامه‌ها، يك‌جا بنشينند و با آن‌ها مثل ‌ميز و صندلي رفتار شود. الحمدالله در برنامه آشپزي كه اجرا مي‌كنيم، اين اتفاق افتاد‌، طوري كه حدود 220 بچه در آن نقش بازي كردند. حتي خاطرم هست بچه‌اي كه سندروم ‌دان داشت، وقتي قرار شد در برنامه ما بازي كند، آنچنان درخشان بازي كرد كه خود ما از تعجب مانده بوديم! خوشبختانه اين برنامه آنقدر خوب بود كه‌ شبكه‌هاي ديگر هم تصميم گرفتند براي كودكان برنامه آشپزي بگذارند. بچه‌هايي كه در برنامه ما به‌عنوان شركت‌كننده حاضر مي‌شدند، خودشان مجري بودند، در واقع آشپزي بهانه‌اي بود براي اجرا و نقش بازي كردن بچه‌ها. جا دارد از ‌تهيه‌كنندگان آن برنامه، خانم‌ها سوسن كرامتي و ژاله موقر ‌تشكر كنم كه در اين كار ‌بسيار حمايت‌مان كردند.منبع : مجله شهرزاد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن