تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829586702




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان مانتوی کوتاه و چسبان و قرار.../ پل مدیریت


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
 مجید رفیعی در وبلاگش، پل مدیریت نوشت:توی فروشگاه کوچک مانتوفروشی پاساژی در بازار تهران نشسته بودم که خانمی سر داخل مغازه کرد و از فروشنده پرسید:"خانم مانتوی کوتاه دارید؟" ،خانم فروشنده پرسید چقدر کوتاه؟ ،دختر خانم با دست نشون داد و گفت مثلا تا اینجام باشه.خانم فروشنده گفت اینقدر کوتاه نداریم. فروشش ممنوعه.دختر خانم گفت خب اینجاها خیاطی نیست بدم کوتاه کنن؟خانم فروشنده گفت: چرا هست!دختر خانم وارد مغازه شد و چندتا مانتو را امتحان کرد.دائما اصرار داشت که هر چی بیشتر مانتو بهش بچسبه!خانم فروشنده که اون هم یه خانم جوان بود کنجکاو شد که آخه دختر چرا اینقدر حساسی؟!دختر خانم گفت آخه فردا با دوستام می خوام برم بیرون. - بعدش شروع کردن به خندیدن_خانم فروشنده پرسید مگه تا حالا با دوستات بیرون نرفتی که اینقدر حساسیت به خرج می دی؟!دختر خانم گفت نه اولین بارمه.حدسم درست بود دختر خانم ماجرای ما دانشجوی ترم اول دانشگاهه توی یکی از دانشگاههای اطراف تهرانکم کم فروشگاه شلوغ شد و من که از پا درد به تک صندلی داخل فروشگاه پناه برده بودم از حرف ها و حرکاتی که خانم ها و آقایان! می آمدند آنجا می کردند خجالت زده شده بودم. از مغازه بیرون رفتم.***حدود یک ربع بعد که همسرم از فروشگاه بیرون اومد گفت دیدی دختره را؟!گفتم ای بابا مگه شما هم دیدیش؟!!گفت: دختره دانشجوی ترم اول رشته ... بود. فردا می خواست بره گردش و ...همسرم ادامه داد تازه به تو هم تیکه انداخت!گفتم به من؟!!!گفت: وقتی فهمید که من متاهلم اول کلی بحث کرد که چرا زود ازدواج کردی و آخرش هم برگشت با یه لحن خاصی گفت نکنه شوهرت همون پسر حزب اللهیییه بود که اینجا نشسته بود ...تابناک





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن