واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از سینما تا هایپر مارکت و شمس العماره وقتی جای اصل و بدل عضو می شود *فرورتیش رضوانیهنيكو خردمند هم رفت. مثل خيليهاي ديگر كه آنها هم رفتند و سينما كوچكتر و ضعيفتر شد. كساني كه بودنشان، هرچند فعاليت نميكردند، موجب دلگرمي و غرور بود. سينماي ايران مانند كسي است كه از شدت گرسنگي، گوشت تن خودش را ميخورد. ايدههاي نو تمام شده، فيلمهاي فارسي قبل از انقلاب دوباره با شكلي جديد بازسازي ميشوند، فيلمهاي هاليوود و حتي باليوود مورد تقليد آشكار قرار ميگيرند. تهيهكنندهها به فكر گيشه هستند و سعي ميكنند با جذب ستارههاي "الكي معروف"، فروش فيلمشان را تضمين كنند. براي بعضيها پهن كردن 10 متر موكت قرمز رنگ و راه رفتن چند هنرپيشه روي آن چنان مهم است كه از اجرايش به وجد آمدند و اشك شوق ريختند. در اين مراسم كساني كه كارت «Security» بر سينه داشتند نقش باديگاردهاي «بورلي هيلز» را بازي ميكردند و اگر كسي نميدانست، تصور ميكرد ديپلماتهاي آمريكايي براي رايزني به تهران آمدهاند و قصد عبور از آنجا را دارند. كسي نيست كه به آنها بگويد: مشكل سينماي ايران فرش و موكت نيست.حمايت ضرغاميزماني كه در سال 1384 «Sean Penn» به تهران آمد، دو نفر در فرودگاه به استقبالش رفتند و هنگامي كه در خيابانهاي شهر ميگشت، كسي به او توجهي نداشت. اما وقتي بازيگر نقش «جومونگ» به ايران آمد، با اسكورت پليس در شهر تردد ميكرد. در شرايطي كه شهرندان در برخي مناطق پايتخت جرئت راه رفتن ندارند و امنيتشان در خطر است، نيرويانتظامي مسئوليت حفاظت از هنرپيشهاي را بر عهده ميگيرد كه با هزينه 8 ميليارد توماني به كشوري سفر كرده كه براي ديدن يك سريال كرهاي، فرزندشان را در بيابان جا ميگذارند و به خانه ميروند. البته شركت LG اختيار پولش را داشت و بخشي از آن 8 ميليارد تومان را به ضرغامي داد تا هم در سالن همايشهاي صداوسيما سوروسات برپا كند و هم در بخش خبري 20:30 به آن رويداد عنايت ويژه شود.تقلب در سلامتاكنون در حالي كه تاجران ايراني مشغول سفارش و واردات اجناس تقلبي چيني به ايران هستند، سايتهاي خبري به فعاليت فروشگاه «هايپر ماركت» كه بيشتر از مديران ايراني به مشتريهايش احترام ميگذارد، اعتراض ميكنند. بازار كالاهاي تقلبي چنان داغ است كه حتي بعضيها واكسن تقلبي آنفولانزا را در بازار سياه به شهروندان ميفروشند.كارشناسان دروغينبرنامه «ما و شمسالعماره» در حالي به تحلیل روانشناختی این سریال پرداخت كه مجري، دو ميهمان برنامه را دکتر خطاب کرد. پس از پيگيري يك سايت خبري مشخص شد آقای «م.ب» و خانم «ب.ب» كه با عناوین «دکترای ارتباطات متقابل» و «دکترای مشاوره خانواده» روي كاناپه ميهمانها نشسته بودند، آن كساني نيستند كه معرفي شدند. در حقيقت، آقای «م.ب» دارای مدرک کارشناسی و مدیر یک شرکت بازرگانی و خانم «ب.ب» نیز دانشجوی رشته مشاوره بوده است. حتي مجری برنامه که از او به عنوان کارشناس اجتماعی و روانشناسی نام برده شد هم دارای مدرک فوق دیپلم زبان است.حضور کارشناسان با مدارک مشکوک و غیرمرتبط همچنان در صداوسیما رواج دارد و اين نظريه مطرح شده كه گويا هر كسي مقابل دوربين تلويزيون ايران خودش را هر چيزي ميتواند معرفي كند. در چند سال گذشته، معرفي فردي به عنوان «بدلكار حرفهاي» يك سريال اكشن كه پس از مدتي با تكذيب آن از سوي آلمان همراه بود و بيتوجهي صداوسيما به آن باعث رخ دادن حادثهاي وحشتناك شد، نمونه مشخصي از دلايل بياعتمادي مردم به رسانه ملي و گرايش به سوي برنامههاي ماهواره است. اين نگراني درباره كساني است كه مقابل دوربين تلويزيون مينشينند و پس از مشهور شدن به گسترش فعاليتهاي خود ميپردازند و هنگامي كه اعتبارشان زير سوال ميرود، ميگويند: «اگر ريگي به كفش داشتم، نميتوانستم در تلويزيون ظاهر شوم. پس آدم خوبي هستم».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]