واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بناپارت هزاره سوم سلیمان دعویسرا چالش هاي فرانسه در سومين سال زمامداري ساركوزي نيكلا ساركوزي 54 ساله نزد افكارعمومي فرانسه، لقب جنجالي ترين سياستمدار اليزه را دارد. هيچ يك از الگوهاي رفتاري او با رهبران تاريخ فرانسه قابل قياس نيست. از نحوه زندگي شخصي تا سبك دولتداري و از نحوه برخورد با گروهها و احزاب داخلي تا نوع تعامل با رهبران جهان خارج. ساركوزي طي دو سال و اندي كه از دوران رياست جمهوريش ميگذرد ، بسياري از اصولي كه فرانسويها به عنوان ارزشهاي ملي مي نامند تغيير داده است . بر همين اساس تحليلگران اروپا رفتارهاي وي را با عيار سنتهاي دموكراسي فرانسه سنجيدهاند. آخرين نشانه عدول ساركوزي از ميراث دموكراسي فرانكونها در قضيه انتصابهاي سياسي فرزند 21ساله وي بروز كرد. ژان ساركوزي، زير چتر حمايت پدرش براي گرفتن يكي از مناصب كليدي در پاريس خيز برداشته بود. اين موضوع حتي انتقاد شركاي حزبي ساركوزي را برانگيخت تا جايي كه دبيركل حزب حاكم گفت: در فرانسه مقامات بوسيله كارشان متصدي مسئوليت ميشوند نه به وسيله ميراثشان. رفتارهاي سياسي ساركوزي گرچه از او يك پديده استثنايي در افكارعمومي ساخته است اما اين رفتارها داراي يك بنيان فكري و نظري است. موضوع كيش شخصيت كه حد بالاي آن در انديشه رهبر كنوني اليزه تبلور يافته است براي فرانسويها امري كاملاً آشنا و تجربه شده است. اغلب تحليلگران اروپا وقتي با سنت شكنيها و آداب گريزيهاي ساركوزي روبهرو شدند ناخواسته روحيات امپراتور نامدار فرانسويها ، ناپلئون بناپارت در ذهن آنها تداعي كرد . اكنون هر چه زمان مي گذرد اروپاييها در اين قضاوت خويش كه ساركوزي مدل بازسازي شده شخصيت بناپارت در هزاره سوم است مصمم تر ميشوند. با اين حال در ادبيات سياسي اروپاي مدرن ، بناپارتيسم ، انديشهاي در تضاد با دموكراسي است و بذر بناپارتيسم در هر سيستم رشد و نمو كند نشانهاي از تزلزل نهادهاي دموكراتيك و بيماري آن نظام سياسي است. اين انديشه را بيش از همه مورخ نامدار فرانسه ، رنه ريمون اعتبار بخشيد. او در تعريف شجرهنامه جريان راست فرانسه به اين جمعبندي رسيد كه اين جريان را در قالب سه طيف مشروعيتگرا، اورلئانيسم و بناپارتيسم تقسيم بندي كند. اكنون با رجوع به انديشههاي ريمون است كه اروپاييها مي گويند شيوه اداره دولت پس از سارکوزي رنگ و نمايي از بناپارتيسم دارد. در دو سالو اندي زمامداري ساركوزي مي توان نشانههاي بسيار براي رواج سنت بناپارتيسم در نظام رهبري فرانسه امروز بهدست آورد. ● اقتدارگرايي و تضعيف سنتهاي دموكراسياز مصداقهاي روشن تضعيف سنتهاي دموكراسي در دوره ساركوزي نحوه برخورد او با نهادهاي مهمي مثل مجلس ،احزاب و گروههاي اجتماعي است. تعامل سار كوزي با نهادهاي اجتماعي از دوران تصدي وزارت كشور او زير سؤال بوده است. او از نادر مقامهاي اليزه بود كه روش خشونت در برخورد با نيروهاي ناراضي جامعه را تجويز كرد. ساركوزي براي فرونشاندن اعتراضهايي كه از حومههاي فقير نشين پاريس بروز كرده بود از اهرم سركوب استفاده كرد. به همين دليل اولين مخالفان او خيل مهاجران فرانسه هستند. آنها نشانههايي از برتري جويي نژادي در رفتار ساركوزي ديدند و اين كه براي نخستين بار در فرانسه كه خاستگاه دموكراسي بوده يك مقام سياسي براي انزواي اقليت از اهرم زور و خشونت بهره ميگرفت. پس از رسيدن ساركوزي به كاخ اليزه ابعاد ديگري از انديشه اقتدارگرايي او نمايان شد. ساركوزي به يمن افول اقبال جريان چپ توانست همه امور سياسي را در دست حزب تحت رهبري خويش؛ اتحاد براي جنبش مردمي قبضه كند. وي در اولين روزهاي زمامداري خويش طرح جنجالي اصلاح ساختار اجتماعي ، مالي و اداري را ارائه كرد. در حالي كه اصلاحات مورد نظر ساركوزي سرنوشت خيل عظيمي از طبقات كارمندي ،كارگري و فرهنگي فرانسه را دگرگون مي ساخت اما او اين اصلاحات را بدون همراهي و مشورت مجلس ،احزاب ، يا نمايندگان اتحاديهها و سنديكاها ارائه كرد. سوسياليستها با آنكه بخش عمدهاي از كرسيهاي مجلس را تشكيل ميدادند اما به كلي از گردونه تصميم گيري اليزه خارج شدند. در اين برهه بود كه زنگ تضعيف مجلس را نخبگان اين كشور به صدا در آوردند. زمان چنداني نپاييد كه انديشههاي بلند پروازانه ساركوزي فضاي سياسي و اجتماعي فرانسه را دستخوش بحران و اعتصاب كرد. هنوز چند ماه از رياست جمهوري وي نگذشته بود كه اتحاديههاي كارگري بويژه كاركنان حمل و نقل فرانسه به اتفاق دانشجويان حدود 80 دانشگاه فرانسه به خيابانها آمدند و چرخه امور اقتصادي و خدماتي در پاريس و اغلب شهرهاي مهم اين كشور مختل شد. در اين هنگام خبرهايي از برخوردهاي حذفي ساركوزي با وزرا و كابينه اين كشور به رسانههاي فرانسه درز كرد. روزنامه لوموند از قول کلود گئان يكي از اعضاي نهاد رياست جمهوري نوشت: سارکوزي با وزراي خود بدرفتاري مي کند. برپايه اين گزارش او با کريستين لاگارد وزير اقتصاد و سپس با راما ياد وزير مشاور در امور حقوق بشر رفتار دون شأن رئيس جمهور داشته است. ژان فرانسوا کوپه رهبر گروه پارلماني حزب حاکم اتحاد براي جنبش مردمي فرانسه گفت : وزيران دولت سارکوزي به شيوه عمل وي بدبين هستند. لوموند در گزارش خود تأكيد كرد: وزرا و مشاوران دولت نميخواهند حرفي دراينباره بر زبان آورند اما از گفته ها چنين بر ميآيد که نظام دولت نيکلا سارکوزي ميل به استبداد فردي پيدا كرده است با اين حال اكنون در سومين سال رهبري ساركوزي مطبوعات فرانسه به صراحت مي نويسند كه کاخ اليزه نتوانسته از عهده برنامه اصلاحات برآيد. حتي يکي از مشاوران کاخ رياست جمهوري فرانسه گفته : رئيس جمهور پس از يك دوره چالش با اتحاديهها و سنديكاها در يافته كه براي اجراي برنامه اصلاحي اش با محدوديتي عميق روبهرو است. با گذشت بيش از سه سال ، ماشين اصلاحات وي از نفس افتاده است.عقب نشيني هاي دولت در زمينه اصلاح قوانين مدارس، آموزش عالي ، فعاليت کاري و کاهش محبوبيت رئيس جمهور در نظرسنجيها خود گواهي بر اين مدعاست. ● جاه طلبيهاي نافرجامساركوزي بيش از عرصه داخلي در صحنه ديپلماسي تلاش كرد و رؤياهاى خويش را تحقق بخشد. او ابتدا به گرفتن جايگاه رهبري اتحاديه اروپا چشم دوخت. اين سخن كه ساركوزى در انديشه تبديل شدن به بلر جديد در اروپا است تا ديروز يك تمثيل بود اما اكنون رنگ يك باور سياسى به خود گرفته است. او همانند بلر فاصله دو سوى آتلانتيك را در سياست خارجى برداشت و فرانسه را كه در منتهى اليه دوستى با امريكا بود به شريك اصلى كاخ سفيد تبديل كرد. در نگاه به جهان خارج نيز او همانند ديپلمات بلندپرواز بريتانيا كوشيد به صداى غالب اروپا در عرصه هاى جهانى تبديل شود. اما آنچه شباهت ساركوزى و بلر را اين روزها در ذهنها دامن زد نقشى است كه رئيس جمهور فرانسه در پروسه دشوار سازش خاورميانه در پيش گرفته است. رؤياهاى ساركوزى و امثال بلر رنگ امپراتورهاي عصر كهن اروپا دارد، بر اين نكته اغلب ناظران سياسى اروپا صحه گذاشته اند. ژاك كامو سردبير روزنامه «جمهورى مركز» مى نويسد؛ نيكولا ساركوزى تلاش مىكند به دوره پنج ساله رياست جمهورى خود رنگ و لعاب قدرت بين المللى بدهد و با استفاده از فرصتى كه دوستان جديد او در كاخ سفيد فراهم مىكنند خود را به عنوان «سازنده اروپا» معرفى نمايد. ديديه پوركرى سردبير روزنامه ليبراسيون نيز مى گويد: ساركوزى خود را آماده مىكند تا بزودى به عنوان رهبر و ميانجي اتحاديه اروپا وارد معادلات خاورميانه و سرزمين هاى اشغالى شود. نقش هاى ساركوزى در سياست خارجى با الگوي روانشناسى شخصيت سياسى او آسانتر تحليل مىشود. اين نكته را همه همتايان اروپايى وى دريافتهاند كه رئيس اليزه بهرهاى افزونتر از غريزه جاه طلبى دارد و ميل مفرط به ايفاى نقش هاى بلندپروازانه. البته او خود را نماينده نسل جديد سياستمداران فرانسه معرفى مى كند و در خارج بر شعار نوسازى و تغيير چنگ مى زند. در عرصه ديپلماسي آشكارا ژست ناپلئون جديد را گرفت و در سه سال دوره زمامدارى خويش مدام تصوير يك چهره متفاوت از خودش، دولت جديد و موقعيت فرانسه به نمايش گذاشت. هرچند ايده كلى او كه فرانسه و اروپا بويژه در سياست داخلى و خارجى دچار كسالت و كهولت شده مورد قبول نخبگان اين كشور است اما شيوه هاى بلندپروازانهاي كه رئيس اليزه براى درمان اين عارضه تجويز مى كند را آنها برنمىتابند. آنها مىگويند ظرفيت قدرت ملى فرانسه براى اعمال تغييرات محدود است و از طرفى پيش شرط هر گونه تحولى در سياست خارجى موفقيت دولت اليزه در داخل است.اما همانند برنامه اصلاحات داخلي، جاهطلبيهاي ساركوزي در عرصه سياست خارجي با موانع عمده روبرو شده است. فرانسوىها در پيگيرى انديشه اتحاد اروپايى همواره با رقيب سنتى به نام آلمان و مخالف سرسختى به نام انگليس روبرو بودهاند اما ساركوزى همچنان در نشستهاى دو جانبه و چندجانبه بر طرحهاى خويش در زمينه همگرايى اروپا پاى فشرده است. رئيس جمهور فرانسه پس از سه سال آزمون و خطا دريافته كه با حضور رقيبان قدرتمندى چون آلمان و انگليس او در باشگاه اروپايى كار چندانى نمى تواند پيش ببرد. اوباما نيز علاقه ويژه به او نشان نداده است. به گونه اى كه روزنامههاى فرانسه در فرداى رأى امريكاييها به باراك اوباما نوشتند كه كاخ سفيد ديگر مثل دوران بوش، عرصه را براي جولان جاهطلبي ساركوزي هموار نخواهد كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]