واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "رسانه، شعور عامه، دو بال براي پرواز"
بحث از ارتباطات و رسانه ها به طور فزاينده در حال پيچيده شدن است. در روزگار فعلي، خصوصا در دهه اخير مي توان گفت روزي نيست که سخن از رسانه ها مطرح نشود. به قول يک مقام سياسي :"قدرت از نوک قلم گردانندگان رسانه ها يا نويسندگان مطبوعات تراوش مي کند." شايد در نگاه اول اين عبارت تا حد زيادي شاعرانه و اغراق آميز به نظر رسد اما با بررسي و دقت در بعد زماني و مکاني مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي مي توان به اين قدرت زائد الوصف آگاه شد.آري! نکته تمرکز اين نوشتار بر مبحث قدرت رسانه استوار مي باشد. اينکه قدرت رسانه اي در شرايطي خاص مي تواند موجبات دگرگوني و تغيير باشد. اما مسلما قدرت رسانه هر اندازه که باشد با توانايي قدرت تعقل و انديشه در انسان نمي تواند برابري کند. پس چه اتفاقي مي افتد که تعقل انساني يکسره تسليم قدرت رسانه اي مي شود؟ابتدا به تعريف قدرت مي پردازيم .هر تعريفي که از قدرت ارائه دهيم ، با در نظر گرفتن شيوه هاي اعمال آن، اهميت خاصّ خود را نسبت به حوزه هاي مختلف دارد.با اين حال "برتراند راسل" فيلسوف انگليسي، قدرت را ايجاد اثرات مورد نظر، تعريف مي كند. او مي گويد: "قدرت به معني كنترل بر رفتار است." ماكس وبر، جامعه شناس معروف آلماني، قدرت را امكان تحميل اراده خود بر رفتار ديگران تعريف كرده است."قدرت از نوک قلم گردانندگان رسانه ها يا نويسندگان مطبوعات تراوش مي کند" با توجه به تعاريف فوق، بايد قدرت را قابليتي دانست كه در اعمال و رفتار، به منصة ظهور مي رسد. باوري كه پيكره اصلي اين نوشتار را از اين پس، صورت بندي مي كند، نقش وسايل ارتباط جمعي را در اعمال قدرت، بسيار بالا و تعيين كننده در نظر مي گيرد و آن را در مواجهه با قدرت اراده و تعقل انسانها قرار مي دهد.همانطور که همه ما مي دانيم، انسان امروزي با حجم گسترده و گسيختهاي از اطلاعات روبه رو است که سر چشمه آن نبوغ و اشتياق او در پديد آوردن پديدههاي جديد است.به نظر مي رسد در بسياري از مواقع، سيستم دفاعي انسان در برابر قدرت رسانه اي، دچار نوعي «ايدز فرهنگي» شده و در برابر سرطان اطلاعات، که تمام شئون زندگي او را فرا گرفته است، قادر به ارزيابي و گزينش اطلاعات نيست. براي حل اين معضل راه حل هايي انديشيده شده که مثلا نيل پستمن-نويسنده سرشناس آمريکايي-راه حل رهايي انسان از اين بيماري را، حضور «فرا روايتي» بيان کرده که وي بتواند با متوسل شدن به آن زندگي خود را بازسازي کند و در گزينش و ارزشيابي اطلاعات از آن بهره گيرد. وي معتقد است که ما «حس روايت» را در زندگي از دست داده ايم. حسي که همواره به انسان کمک ميکرد تا بداند که با اطلاعات چه کند. افزايش اطلاعات به همراه کاهش توان توليد روايت که همچنين کاهش مرجعيت بنيانهاي اجتماعي مهمي چون مذهب، خانواده، مدرسه و احزاب را به همراه داشته است. چنين بنيانهايي عملکردي مانند فيلتر داشتند و مردم را در مقابل اطلاعات ناخواسته ايمن ميساختند.
نتيجه کاهش اقتدار در نظام مذهبي، احزاب سياسي، نظام آموزشي و خانوادهها، به وجود آمدن مردمي فاقد «سيستم دفاعي در برابر اطلاعات» خواهد بود. در اين مورد تشبيه جامعه به دچار شدن به ايدز فرهنگي، شايد احساس خوشايندي ايجاد نکند اما واقعيت هاي برساخته از حوادث اخير در جامعه ما چنين چيزي را نشان مي دهد.. ايدز يعني چه؟ ايدز اختلال در سيستم دفاعي بدن ميباشد. عملکرد زيستي سيستم دفاعي چيست؟ اين سيستم بدن و ارگانهاي آن را در مقابل سلولهاي ناخواسته محافظت ميکند. اگر سيستم دفاعي دچار مشکل شود، ديگر قادر به تخريب سلولهاي ناخواسته نيست و در نتيجه دچار سرطان ميشويم. حال از اين تشبيه چنين استفاده ميشود که روايات و نظريات يک نهاد اجتماعي تا حدي شبيه به «سيستم دفاع در برابر اطلاعات» ميباشند و به شما کمک ميکنند تا با حذف اطلاعاتي که نياز به عملکرد آنها نداريد، اطلاعات را سازمان دهي کنيد. اما اگر اين فيلترها را از دست بدهيد، نخواهيد دانست که چه چيزي مناسب و چه چيزي نامناسب است. بنابراين براي ما و شما در تشخيص اينکه چه چيزي معنا دار است، «اختلالي عمومي» به وجود خواهد آمد.حال به آنچه در يک ماه گذشته براي جامعه و مردم ما رخ داد، بيانديشيم. جامعه ما با يک رويداد سياسي بسيار مهم مواجه بود و مردم ما در شرايطي قرار داشتند که مي بايست رئيس جمهور آينده کشور را انتخاب مي کردند. به دليل قابليتهاي خاصي که در اين دوره از انتخابات به وجود آمد، جامعه ما با پتانسيل هاي تازه اي روبرو شد که شايد پيش از اين ديده نشده بود. به گونه اي که هر عملکردي خبر از وقوع حادثه اي جديد مي داد.اما مسلما قدرت رسانه هر اندازه که باشد با توانايي قدرت تعقل و انديشه در انسان نمي تواند برابري کنددر اين ميان ارتباط مردم و رسانه ها از حساسيت و اهميت بسيار بالايي برخوردار بود. مردم با حجم وسيعي از اطلاعات که از طريق رسانه هاي ملي و فراملي به آنها دسترسي داشتند، مواجه بودند. به نحوي که ترافيک هاي سنگين در سايتهاي اينترنتي گه گاه مانع از دسترسي به برخي از سايت ها مي شد. عملکرد رسانه ها قبل و بعد از انتخابات، دگرگوني هايي را به دنبال داشت. تغيير شرايط موجود در جامعه از فضاي شادماني و هيجان به فضايي غمگين و مضطرب به همراه تشويش خاطر، تا حد زيادي متاثر از عملکرد رسانه ها بود.در واقع مي توان اينطور بيان کرد که رسانه اي همچون رسانه ملي در جامعه ما به دليل ويژگيهاي منحصر به فردي که دارد از شرايط خاصي براي نفوذ و الگو دهي به مخاطبان، برخوردار است. در بسياري از موارد ، اطمينان مردم به رسانه ملي به وضوح تجربه شده و اين موضوعي است که با مراجعه به تاريخچه اي نه چندان طولاني از آنچه بر جامعه ما گذشته-اعم از حوادث سياسي، اجتماعي و انساني- مي توان به آن اذعان داشت.
اما زيستن در شرايطي با مختصات دنياي کنوني، نيازمند تئوريها و عملکردهاي دقيق و ظريفي مي باشد. چرا که بر همگان واضح است که کثرت وسايل ارتباط جمعي، افراد را با انبوهي از اطلاعات مواجه کرده که لحظه به لحظه در دسترس مي باشند و اگر يکي از حيطه دسترسي خارج شود، بلافاصله جايگزين بهتر و کاملتري يافت مي شود. به اين ترتيب در چنين شرايطي آن کس که از عملکردي هوشمندانه و به موقع، بهره مي برد، گوي سبقت را از سايرين ربوده و به سرعت به سمت اهداف خويش حرکت مي کند.رسانه ملي مي تواند با بهره گيري از سياست هاي زيرکانه و شفاف، به گونه اي عمل کند که مخاطبين خويش را تحت هر شرايطي به دنبال خود بکشاند، تا با کوچکترين حادثه اي، همگان در جستجوي دستيابي به يک شبکه فارسي مکار و بريتانيايي تبار نباشند، به گونه اي که عنان تفکر و انديشه خود را به دست صاحبان اين رسانه هاي قدرتمند دهند، که البته به نتيجه اي جز خسارت و فريب دست نيابند.به اميد آن روزي که رسانه ملي معتمدترين رسانه براي آحاد افراد جامعه ما باشد...فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سياست1- کتاب جامعه وسياست(1377)- مايک راش - ترجمه: منوچهرجوري - انتشارات سمت (تهران.)2- کتاب ارتباطات سياسي، توسعه ومشارکت سياسي(1375) - پرويزعلوي - تهران - نشرعلوم نوين3- مقاله "عصر اطلاعات،موهبت يا مصيبت؟" نوشته نيل پستمن. سايت باشگاه انديشه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]