واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راهنماي گام به گام فيلمفارسينگاهي به فيلم سينمايي پسر تهراني
در سينماي ايران عبارتي به نام «فيلمفارسي» وجود دارد كه وقتي به فيلم يا اثري نمايشي اطلاق ميشود، يك دنيا مفهوم را به دنبال خود دارد. اين واژه كليدي در سالهاي پيش از انقلاب «اختراع» و به فيلمهاي خاصي در آن زمان اطلاق شد اما همچنان در سالهاي پس از انقلاب و در سالهاي اخير نيز بارها كاربرد يافته و به آثار خاصي اطلاق شده است. فيلمهايي با اين تعريف آثاري هستند كه در آن منطق مشخصي وجود ندارد، به نكات فني و هنري توجه چنداني نميشود، اعمال نفوذ تهيهكننده و سرمايهگذاران در اثر مشهود است، تمامي روابط عاشقانه منجر به ازدواجهاي قابل پيشبيني ميشود، ديالوگها باسمهاي و كليشهاي است، آدمهاي بد هميشه شكست ميخورند، بازيگران بازيهاي بدي ارائه ميكنند، بازيگران نقشهاي كليشهاي قبلي خود را تكرار ميكنند، تماشاي فيلم باعث نميشود چيزي دستگير مخاطب شود و از همه مهمتر قواعدي كه در يك سينماي عادي روايت ميشود درباره چنين فيلمهايي مصداق نمييابد. فيلم، داستان مردي ثروتمند به نام تهراني را روايت ميكند كه قصد دارد براي پسرش سروش كه تازه از آمريكا برگشته زن بگيرد. پسر او فرد سادهدلي است كه براحتي به زنان و دختران دل ميبندد و به اين علت دچار اذيت و آزار روحي ميشود. اين مشكلات سبب شده تا سروش از ازدواج رويگردان شود اما پدرش كه آرزو دارد فرزندان او را ببيند، به ترفندهاي مختلفي متوسل ميشود تا فرزندش را تشويق به ازدواج كند. به گزارش جام جم ، براي تشريح بيشتر موضوع بهتر است داستان فيلم «پسر تهراني» را كه اكران عمومي آن چند روزي است آغاز شده به همراه برخي جزئيات با هم مرور كنيم. فيلم، داستان مردي ثروتمند به نام تهراني را روايت ميكند كه قصد دارد براي پسرش سروش كه تازه از آمريكا برگشته زن بگيرد. پسر او فرد سادهدلي است كه براحتي به زنان و دختران دل ميبندد و به اين علت دچار اذيت و آزار روحي ميشود. اين مشكلات سبب شده تا سروش از ازدواج رويگردان شود اما پدرش كه آرزو دارد فرزندان او را ببيند، به ترفندهاي مختلفي متوسل ميشود تا فرزندش را تشويق به ازدواج كند. شروع فيلم با روايت آقاي تهراني آغاز ميشود. اين روايت مخاطب را به بيمارستاني خصوصي ميرساند كه در آن پدر براي وادار كردن سروش به ازدواج، اينطور وانمود ميكند كه در حال گذراندن آخرين لحظات زندگي روي تخت ccu است. كافي است يكبار اين صحنه را در ذهن خود مرور كنيد. پدر كت و شلوار بر تن دارد، ابتداييترين مسائل براي منطقي جلوه دادن اين صحنه رعايت نشده و از همه مهمتر اينكه واقعا كدام پدر عاقلي ممكن است به چنين صحنهسازي پيش پا افتادهاي متوسل شود و چند ميليون تومان هزينه كند تا فرزندش را براي ازدواج گول بزند؟ شايد اينطور تصور شود كه كارگردان تلاش كرده در اين فيلم، فضايي كمدي و فانتزي را ايجاد كند و اين صحنه و ديگر صحنههاي فيلم نيز در خدمت اين مساله بوده است؛ اما وقتي چنين صحنههايي به جاي خنداندن مخاطب، در ذهن او سوال و اما و اگر ايجاد كند، ضعفهاي فيلم جلوهگر ميشود.
يكي از مهمترين مشكلاتي كه «فيلمفارسي» با آن مواجه است، مشكل اوليه «فيلمنامه» است كه سبب ميشود كل اثر بر مبنايي غيرمنطقي شكل بگيرد. فيلمنامه «پسر تهراني» با آشفتگي روايي زيادي مواجه است. فيلم ملغمهاي از ژانرهاي مختلف سينمايي است. از طرفي تلاش شده تا با طرح اين مساله كه «پسري كه از آمريكا آمده تحت تاثير فرهنگ آن كشور تمايلي به ازدواج ندارد» سعي ميكند شكل و شمايل فيلمهاي معناگرا را به خود بگيرد و از طرف ديگر با نمايش صحنههايي مانند صحبت كردن زني كه سالها قبل فوت كرده، شكل و شمايل فيلمي فانتزي را تداعي ميكند. گاه فيلم بشدت جدي ميشود و مثلا پدر فرزند خود را به كلانتري ميبرد تا با توسل به قانون او را وادار به ازدواج كند و گاهي روابط ميان فرزندان چنان برعكس ميشود كه فرزندان پدر و مادر خود را كنترل ميكنند تا خداي ناكرده اقدام به امر مقدس ازدواج نكنند! آقاي تهراني كه براي سالهايي طولاني نزديك 20 سال تن به ازدواج نداده، بسادگي و با ديدن زني كه ويژگيهاي ظاهري چنداني هم ندارد، عاشق او ميشود و از هجر او به عذاب در ميآيد و تصميم به ازدواج با او ميگيرد. در صحنهاي ديگر از فيلم ميبينيم آقاي تهراني بعد از حضور كوتاهمدت ليلي در خانهاش، به منزل مادر او ميرود و با اين جمله از سوي مادر ليلي مواجه ميشود كه «دخترم خيلي از شما تعريف كرده.» واقعا ليلي چه مدتي است كه آقاي تهراني را ميشناسد و چند ساعت پيش او بوده كه حالا بخواهد براي مادرش از اين مرد «خيلي تعريف» كند؟!فيلم دچار «شريفينيا»زدگي بياندازهاي است. مانند اغلب فيلمهايي كه اين بازيگر در آن ايفاي نقش ميكند، از يك جاي فيلم به بعد فيلم بر مدار اين بازيگر قرار ميگيرد و اوست كه با ديالوگهاي خود قصه را تداوم ميدهد. ضمن آنكه بازيگران ثابت «تيم» شريفينيا هم بدون توجه به منطقهاي انتخاب بازيگر او را در فيلم همراهي ميكنند. در فيلم پسر تهراني شخصيت اصلي داستان جواني 26 ساله است كه بتازگي از آمريكا آمده است. با اين حجم از اتفاقهاي غيرمعقول، شما ميتوانيد در فيلم منتظر باشيد كه مثلا مبلمان و اثاثيه خانه هم شروع به حرف زدن كنند و دست به دست هم بدهند تا براي سروش «زن» پيدا كنند. چنين سهلانگاريهايي در فيلم اين تصور را در مخاطب ايجاد ميكند كه براي نگارش چنين فيلمنامهاي زحمت زيادي صرف نشده و احتمالا چارچوب اصلي فيلمنامه در يك كافيشاپ شكل گرفته و در طول ساخت اثر نيز عوامل هنري از رهنمودها و مشورتهاي تمامي اعضا براي قوام آوردن فكر اوليه استفاده كردهاند و هيچ پيشنهادي را براي ساخت فيلمي ضعيف و سست از دست ندادهاند.«انتخاب بازيگران» نيز از ديگر نكات قابل توجه در اين فيلم است. فيلم دچار «شريفينيا»زدگي بياندازهاي است. مانند اغلب فيلمهايي كه اين بازيگر در آن ايفاي نقش ميكند، از يك جاي فيلم به بعد فيلم بر مدار اين بازيگر قرار ميگيرد و اوست كه با ديالوگهاي خود قصه را تداوم ميدهد. ضمن آنكه بازيگران ثابت «تيم» شريفينيا هم بدون توجه به منطقهاي انتخاب بازيگر او را در فيلم همراهي ميكنند. در فيلم پسر تهراني شخصيت اصلي داستان جواني 26 ساله است كه بتازگي از آمريكا آمده است.
اين نقش توسط بازيگري ايفا ميشود كه در زمان حضور در اين فيلم 38 سال داشته و طبيعي است چهره و فيزيك او تناسبي با جواني 26 ساله نداشته باشد و هر اندازه هم كه تلاش كند تا با نقش نسبتي برقرار كند، باز هم يك جاي كار ميلنگد. شقايق فراهاني در نقشي در حد و اندازه يك «هنرور» ظاهر شده كه حتي از روي صندلي خود هم تكان نميخورد. شيلا خداداد هم كه در فيلمهاي مختلفي نقشهاي محوري ايفا كرده، در اين فيلم از قاب عكس بيرون نميآيد و حضوري هنرورگونه دارد. سارا خوئينيها و نادر سليماني هم كه در تيم ثابت شريفينيا همچنان حضور دارند، در اين فيلم ايفاي نقش ميكنند. در اين ميان حضور يوسف صيادي بسيار تاملبرانگيز است. معلوم نيست او راننده است يا خدمتكار خانه؟! بازيگر نقش داماد خانواده نيز كه مدير توليد و فرزند تهيهكننده است ، يكي از همان نشانههاي آشكار «فيلمفارسي» است كه در آن معمولا فرد سرمايهگذار خودش يا يكي از نزديكانش در فيلم ايفاي نقش ميكنند و آنچه در اين ميان در نظر گرفته نميشود، ميزان تناسب يا عدم تناسب بازيگر با نقش است. يكي از مهمترين مشكلاتي كه «فيلمفارسي» با آن مواجه است، مشكل اوليه «فيلمنامه» است كه سبب ميشود كل اثر بر مبنايي غيرمنطقي شكل بگيرد. فيلمنامه «پسر تهراني» با آشفتگي روايي زيادي مواجه است. فيلم ملغمهاي از ژانرهاي مختلف سينمايي است. فيلم «پسر تهراني» ساخته كارگرداني است كه پيش از اين فيلمهاي «عروس خوشقدم» و«نقاب» را از او ديدهايم. هر دو فيلم فاصله زيادي با «پسر تهراني» دارند. گاهي اوقات وقتي با فيلمي ضعيف مواجه ميشوم از خود ميپرسم كه با اين حجم از امكانات و حضور فردي مانند تورج منصوري كه فيلمبردار كارگرداني قابل است، چگونه ميتوان فيلمي تا اين اندازه ضعيف ساخت؟ گاهي ساخت چنين فيلمهايي به مراتب سختتر از ساخت آثاري خوب و قابل قبول است.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]