واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفسیر مقام معظم رهبری(5)
فایده نقد انفاق«الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ»(سوره بقره، آیه3)(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند شرط سوم پرهیزگاری، انفاق در راه خداومما رزقناهم ینفقون: و از آنچه كه ما روزی آنها كردهایم انفاق میكنند. حالا آیا این انفاق همان زكاتی است كه در كتابهای فقهی گفته شده به 9 چیز تعلق میگیرد و در غیر آن 9 چیز زكوه نیست؟ نه این آن نیست. البته ممكن است در مورد زكوه هم ما نظرات فقهیی دیگری را هم سراغ داشته باشیم. و بشناسیم كه دایره زكوه را بسی وسیعتر گرفته باشند و از آنچه كه در این 9 چیز وجود دارد و ممكن است وجود داشته باشد اما به هر حال این آن انفاق نیست و فراتر از آن است.انفاق كردن یعنی خرجكردن از مال، و بدیهی است كه مراد از این خرجكردن، آن خرجی نیست كه انسان برای خودش میكند، چون خرج كردن برای خود را هر انسانی میكند و بیتقواها بیشترش را برای خورد و خوراك و لذت و شهوترانی خودشان خرج میكنند. پس مقصود آن نیست، بلكه مقصود انفاق در راه خداست. یعنی در راه هدفهای والا و در راه آرمانهای الهی خرجكردن بسیار مهم است! و این انفاق دارای دو فایده است: یك فایده، فایده نقد و تخلف ناپذیر و همگانی، و آن عبارت است از فایدهای كه به انفاق كننده میرسد. و فایده دوم: فایده متحمل و نهچندان همگانی كه به انفاق شنونده میرسد. درست عكس آن چیزی كه در تصور عمومی وجود دارد. همه خیال میكنند ما كه انفاق میكنیم و خرج میكنیم به انفاق شونده، یعنی به آن كسی كه پول میدهیم فایده میرسد، در حالی كه اینطور نیست، یعنی قبل از آنكه به او فایده برسد اولین فایده به ما كه انفاق میكنیم رسیده است. من یك وقتی در گذشته پیرامون بحث انفاق و زكوه میگفتم: شما كه دست در جیب كردی و این پول را درآوردی تا رساندی دست گیرنده فایده بردی و واقعیت همین است. چرا؟ چون اصل قضیه دلكندن از آن چیزی است كه شما آن را متعلق به خودتان میدانید و این كار بزرگ است، كه در آیهی شریفه قرآن میفرماید: ومن یوق شح نفسه فاولئك همالمفلحون ( 9- حشر) كسی كه نگاه داشته شود از شح(بخل نفس)، او رستگار است و مشكل دنیای امروز همین است. مشكل بزرگ دنیای گذشته در تاریخ همین بوده. مشكل بزرگ دنیا از زرمندان است و زرمندان هم بسیاری از اوقات از زر، زور خودشان را به دست آورند و بسیاری از اوقات بخاطر زر دنبال زور رفتند. فایده نقد و تخلف ناپذیر انفاق، به انفاق کننده بازگشت می کند و ان عبارت است از دل کندن از آنچه در اختیار اوست و احیانا آن را خیلی دوست می داردامروز كسی كه در دنیا به قدرت میرسد و زمام امور یك كشوری را بدست میآورد، اولین كاری كه میكند، روال زندگیاش را روال زندگی یك رئیس جمهور قرار میدهد: زندگی كردن، خوردن، چریدن با انواع و اقسام چریدنیهائی كه برای انسان مطلوب است و شهوترانیها، چون به قدرت رسیده است! به یك رئیس جمهور مگر میشود گفت اینجور نچر، اینجور نخور، اینجور اسراف نكن؟ خواهد گفت پس من برای چه به اینجا رسیدم؟ و حقیقتاً اگر از او سئوال كنی این پاسخ را میدهد! آنجا كه شما یك رئیسی را در یك كشوری ببینید كه خیلی اهل اسراف نباشد استثنائی است، البته این را داشتیم، نه اینكه بگویم نداشتیم، اما خیلی استثنایی، حتی آن خوب خوبهاشان. بنده در این چند سال گذشته به بعضیها برخورد كردم از رؤسای جمهور كه جزو متفكرین و ایدهدارها بودند، یعنی فقط این نبود كه یك نظامیئی آمده باشد و قدرت را بدست گرفته باشد برای شهوترانی، از این قبیل نبود، برخیشان ایده داشتند، لكن همانجا را هم من دیدم آنچنان مواظب خوشگذرانی خودشان هستند مثل یك حیوان ( كه در روایت دارد: همها علفها ) بسیاری از اینها همتشان همان علفشان بود. اصلاً زندگی كه در آن لذت بودن نباشد برای آنها معنی ندارد، كما اینكه شما میبینید امروز سرمایههای انباشته در دنیا چه میكند؟ و امروز ثروتمندان بزرگ عالم چه آتش به دنیا زدند؟ چقدر انسان را محروم نگهداشتند؟ و این بر اثر ( شح نفس ) هرچه بیشتر به چنگ آوردن و هرچه كمتر خرج كردن است!! ولذا این اقدام بزرگ و تمرین بزرگی است برای انسان، كه انسان آنچه را از جیب خودش بهچنگ آورده رها كند. پس اولین فایدهای كه بر انفاق مترتب است، آن فایدهای است كه به انفاق كننده میرسد و فایدهی دوم آن فایدهی است كه به انفاق شونده میرسد. لكن این فایده دوم مشكوك است و همیشه چنین فایدهای مترتب نمیشود. گاهی شما انفاق میكنید در جای خودش نیست. انفاق میكنید اما شرایط دیگر برای خوشبخت شدن آن شخص یا آن جمع وجود ندارد، یعنی پول به دستشان رسیده، اما نتوانستهاند استفاده كنند. شرایط دیگر نبوده پس وقتی شما انفاق میكنید نمیتوانید یقین داشته باشید كه به آن فایدهی دوم كه رسیدن به پر كردن خلاء است حتماً رسیدهاید، البته این شك نباید موجب شود تا انسان انفاق نكند بلكه باید انفاق بكند ولو مشكوك باشد كه در طرف مقابل به نتیجه برسد یا نه. اما آنچه كه هرگز تخلف نمیشود آن فایدهای است كه به انفاق كننده میرسد. پس تقوای مطلوب قرآن یعنی آن حداقل لازم برای متقی بودن این است: وممارزقناهم ینفقون این انفاق چیز بسیار خوبی است! در هر حدی كه هستید عادت كنید، به انفاق كردن، البته انفاق فقط انفاق پول نیست، انفاق علم هم انفاق است، همان وقتی كه بیكار هستید و میتوانید كمك كنید به بیسوادی و نادانی، دانشتان را انفاق كنید و همین انفاق هم اتفاقاً اول فایدهاش به خودتان میرسد. یعنی پیش از اینكه دیگری از علم شما استفاده كند وقتی آن علم را تكرار میكنید استفادهاش به خود شما میرسد، یا انفاق وجاهت،وجاهت اجتماعی و آبروتان را انفاق كنید! یكجایی ممكن است آبروی شما بهدرد یك مسلمانی بخورد یا بهدرد یك مجموعهی مسلمانانی بخورد آنرا انفاق كنید و انفاقات گوناگون، تا برسیم به بقیه نشانههای متقین.والسلامعلیكم و رحمه الله و بركاتهبرگرفته از: پایگاه اطلاع رسانی معظم لهتنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]