واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
فارس- محمدرضا شريفينيا گفت: همسرم «آزيتا حاجيان» مرا راغب به حضور در قبر كرد. او كه نسبت به من در اين مسائل فرد شجاعتري است، به گورستان رفت و در قبر خوابيد. وقتي آمد گفت حس خوبي به من دست داد، زيرا از دريچهاي چهارگوش آسمان و منظره بالاي سرت را مانند يك تابلوي نقاشي ميبيني. در نشستي كه روز گذشته با حضور نويسنده، كارگردان، تهيه كننده و چند تن از بازيگران مجموعه تلويزيوني «پيامك از ديار باقي» در خبرگزاري فارس برگزار شد، محمد رضا شريفينيا كه در اين مجموعه علاوه بر بازي، انتخاب بازيگران را هم بر عهده داشته، گفت: من خيلي دير به گروه پيوستم و زماني به آنها ملحق شدم كه يكسري صحبتهايي با برخي بازيگران شده بود. داستان سريال نيز درباره يك خانواده با يك زن و دو پسر بود كه زن دوم هم بعدا به آنها اضافه شد و حتما بايد با يك موقعيت متضاد زن اول انتخاب ميشد، بعد پسرها و آدمهاي اطراف آنها. وي افزود: در ابتدا درباره كار صحبتهايي با آقاي مقدم شد و وقتي حضور من در نقش سيمخواه قطعي شد، در بخشهاي اوليه برخي تغييرات صورت گرفت و من و آقاي مقدم علاقهمند بوديم كه تركيبي از بازيگران سينمايي و تلويزيوني در كنار هم قرار گيرند تا بتوانيم در مقطعي آنها را كنار يكديگر قرار دهيم. وي در ادامه گفت: شايد در اولين نگاه حضور حميد لولايي و رضا شفيعيجم در كنار هنرپيشههاي غيرطنز تعجب آور باشد، ولي ما سعي كرديم ميان اين دو طيف تعادلي ايجاد كنيم كه منجر به شكست نشود. بعد از جمع شدن اين گروه، ماحصل خوبي بهدست آمد و بازيها رضايت بخش بود. البته طنز نقشهاي حميد لولايي و رضا شفيعيجم به نسبت گروه ما بيشتر بود. آنها خيلي برجستهتر و غلوشدهتر به بخشهاي طنز پرداختند كه اين توازن بايد توسط كارگردان و سعيد آقاخاني بهعنوان بازيگردان بهوجود ميآمد تا اين دو كفه ترازو نزديك به هم از آب درآيند. در كنار آنها افشين سنگچاپ و رامين راستاد يكي از بخشهاي برجسته كار را تشكيل دادند و ميزان و نوع نقشهايشان بسيار حساب شده و اندازه از كار درآمد. شريفينيا اظهار داشت: ما در بخش حاشيه بازيگريمان و نزديك به فرعي نقشهاي بسيار خوبي داشتيم و اين مجموعه باعث ميشود شما كل كار را خوب ببينيد. وقتي همه آدمها كه حتي قرار بود يك سكانس بازي كنند، سرجاي خود قرار گرفته بودند،اين منجر به تقويت كار شد. مثلا خانم شهره لرستاني نقش بسيار كوتاهي در اين مجموعه داشت كه بسيار عالي از كار درآمد و با توجه به اينكه ما مقداري هم تحت فشار زمان بوديم، تركيبي كه چيده شد تركيب خوبي براي يك سريال بود. وي ادامه داد: اگر مشكل كمبود زمان نبود، شايد دو نفر در اين سريال جابهجا شده و تغيير ميكردند. مثلا من با حضور نادر سليماني در آن نقش موافق نبودم. شايد اگر يك فرد مسن در جاي او قرار ميگرفت، بهتر بود. من اگر فرصت بود حتما جمشيد هاشمپور را براي اين نقش انتخاب ميكردم، زيرا روانخواه در مقابل شخصيت سيمخواه بچه به نظر ميرسد. سيمخواه فرد پيچيدهاي است كه قصد دارد تمام زندگي خود اعم از همسر، فرزندان و اموال خود را به دست اين فرد بسپارد و اين نقش با بازي نادر سليماني در مقابل سيمخواه جوان و بيتجربه به نظر ميرسد. شايد انتخاب من به جاي نادر سليماني بعد از جمشيد هاشمپور، علي اوسيوند بود. چون وقتي در چهرهاش نگاه ميكني گذشتهاي دارد كه شما را محكوم ميكند كه با اعتماد بيشتري به حرفهايش گوش كنيد، چون اتفاقي كه در حال رخ دادن است، بسيار مشكل است و اين شخصيت بايد خيلي قوي، پخته و مرد اول زندان باشد يا نقش همسر حميد كه آرام جعفري بازي ميكرد، ميتوانست تغيير كند. وي تصريح كرد: اگر نقشها درست انتخاب شود، 80 درصد راه طي شده، و اگر با ذهن نويسنده و كارگردان نيز سازگار باشدآن وقت حميد لولايي ديگر برادر افسانه بايگان نخواهد شد، زيرا چنين زني با اين خصوصيات به نظر من برادرش خصوصيات ديگري دارد. وي درباره بازي ساير بازيگران در اين مجموعه نيز گفت: من در اين كار شيفته كار شفيعيجم شدم چون بداهههايش كمك بسياري به صحنه ميكرد و حضور خوبي داشت و در اين سريال متوجه شدم كه حامد كميلي براي ايفاي نقشهاي كمدي بسيار خوب است و اگر اين راه را در سينما ادامه دهد به ستاره تبديل خواهد شد. وي ادامه داد: در مورد فخرالدين صديقشريف نيز بايد بگويم كه اولين انتقاد را مسعود دهنمكي داشت كه گفت تو از روحاني مثبت فيلم ما در اين سريال استفاده كردهاي! اما نظر من اين بود كه هدف از ساخت فيلم يا مجموعه اين است كه پيام به درستي به مخاطب القاء شود و در اينجا تا وقتي بازيگري نباشد كه بهتر از صديقشريف نقش روحاني را بازي كند، او تا آخر عمرش بايد ايفاگر اين نقش باشد چون اكثر كساني كه جاي روحانيون بازي ميكنند، اين نقش را به خوبي ايفا نميكنند. شريفينيا گفت: روحاني يك عالم مسلط به زبان، بيان و حرف زدن است و شيوايي بيان صديق شريف كمك ميكرد كه بازي او در باورپذيرشدن استدلالهايش به عنوان يك روحاني موفق باشد. شريفينيا در ادامه اين نشست كه در خبرگزاري فارس برگزار شد، درباره نقش خود و بخشهاي مربوط به خوابيدن در قبر نيز گفت: اول كه متن سريال را به من دادند فقط 8 قسمت اول بود و بخشهاي در قبر خوابيدن مربوط به قسمتهاي 10 و 11 بود كه آنها را نخوانده بودم و درباره آنها كلك خوردم! وي اظهار داشت: من نسبت به درون قبر رفتن حساسيت دارم و از اين كار خوشم نميآيد كه البته طبيعي است و خانوادهام نيز زياد از اين نقش كه پذيرفته بودم، خوششان نميآمد. وي افزود: در حقيقت همسرم خانم حاجيان مرا راغب به حضور در قبر كرد. يكبار او كه نسبت به من در اين مسائل فرد شجاعتري است، به گورستان رفت و در قبر خوابيد. وقتي آمد گفت حس خوبي به من دست داد زيرا از دريچهاي چهارگوش آسمان و منظره بالاي سرت را مانند يك تابلوي نقاشي ميبيني. اين تعبير كمي قبر را براي من جذاب كرد، چون من همواره به خاك و گل و سنگ فكر ميكردم ولي با اين كلام ذهنم به سمت آبي آسمان و آرامش رفت. همچنين كتاب سفر به شهر ستارگان كه كوئيلو آن را نوشته، روي من تأثير بسيار مثبتي گذاشت. هماهنگ كردن دو نگاه كه هميشه هستي و فردا نيستي نيز زندگي را متعادل ميكند. شريفي نيا در ادامه گفت: ما در تلويزيون دو بخش در كارهاي كمدي داريم، يكي هزل و ديگر طنز است. بسياري از كارهايي كه در تلويزيون از آنها استنباط كمدي ميشد، در واقع هزل بود. شما را ميخنداند ولي به بيهودگي ميكشاند. طنز شما را ميخنداند ولي هشداردهنده و گزنده است. در ذهن شما جرقه ايجاد ميكند و ذهنتان را به كار مياندازد. اين كار، طنز و كمدي فاخر است. كمدي كه شما را به فكر وا ميدارد. وي در ادامه اظهار داشت: انسانها دوست دارند در مقابل چيزي كه به آنها داده ميشود يك دريافت داشته باشند و هميشه نيز همينطور است.مردم از شعار بدشان ميآيد و دوست دارند پيام با شعور به آنها منتقل شود. وقتي ما به سمت شعور برويم تماشاچي پيام ما را دريافت ميكند.مثلاً در سكانس بيرون آمدن سيمخواه از قبر همين تصوير كه او حولهاي روي صورتش بود و با روحاني محل صحبت ميكرد براي بيننده كافي بود تا اينكه با جزئيات به بيرون آوردن و تلنگر روحي سيمخواه اشاره شود و نيازي به جزء به جزء گفتن نيست و تماشاچي را خسته ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]