واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مقام سابق امنیت ملی آمریکا: از تبدیل سایت پرتاب موشک به مجتمع غنی سازی تا گم شدن دانشمند هسته ای ایران/ چاره ای جز مذاکره با تهران نیست شاید به پا کردن صدا، بخشی از استراتژی آنهاست زیرا پیش از حمله به تاسیسات اتمی عراق و سوریه، اسراییل کاملا بی صدا بود و هیچگونه تهدیدی هم نمی کرد. عصر ایران- یکی از مقامات سابق امنیت ملی آمریکا با انتشار مقاله ای تحت عنوان " ایران را چه شده است؟"، به بررسی موضوع اتمی ایران طی هفت مرحله پرداخت. به گزارش عصر ایران، مارک مدیش در مقاله منتشره خود در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: به عنوان مقام رسمی سابق در امنیت ملی آمریکا به همراه تعداد زیادی از همکارانم تلاش کرده ام تا پازل هسته ای ایران را درک کنم. وی افزود: واقعا در ایران چه خبر است؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال 7 بند زیر مورد بررسی قرار می گیرد: مارک مدیش در مورد بنداول مقاله تحلیلی خود نوشت: در اجلاس پیتزبورگ که مانند شروع بازی شطرنج بود، کنفرانس خبری اوباما، سارکوزی و براون با افشاگری در مورد تاسیسات هسته ای قم آغاز شد و تهدید ایران به تحریم های شدیدتر اوج گرفت. همین نکته بازگشت به عقب برای اوبامایی به شمار رفت که خواستار مذاکره بدون پیش شرط با ایران شده بود. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که مقامات غربی در صورت رسیدن موعد اجرای تحریم ها که می توانست بدون نتیجه اعمال شود، اعتبار خود را در خطر می دیدند، بنا بر این بهترین راه، کنار آمدن با ایرانی اتمی بود. در دومین بند نویسنده این مقاله آمده است: ماجرای قم چه بود؟ ایرانیان با عجله بسیار زیاد از تاسیسات اتمی زیرزمینی خبر دادند که در قم واقع شده بود. بسیاری از کارشناسانی که من با آنها صحبت کرده ام بر این عقیده اند که تاسیسات قم قرار بود به عنوان سایت پرتاب موشک استفاده شود اما به نیروگاه هسته ای تغییر کاربرد داده شد. وی با اشاره به اینکه آمریکا مدعی است که از سال 2007 از تاسیسات اتمی قم اطلاع داشته است، افزود: در حالی که مقامات آمریکایی از دو سال قبل در مورد تاسیسات قم اطلاع داشتند، جای تعجب است که چرا در این برهه موضوع آن را بر ملا کرده اند؟ در سومین بخش از مقاله این مقام سابق آمریکایی به مذکرات اخیر غرب با ایران اشاره شده و آمده است: هرچند توافقات انجام شده اولیه شاید برای اوباما یک پیروزی زود هنگام تلقی شود، اما نباید از این نکته نیز غافل بود که بسیاری از کارشناسان با تجربه غربی، انعطاف های اخیر ایران را نوعی تاکتیک برای خرید زمان تلقی می کنند. چهارمین بند از مقاله تحلیلی نویسنده به مفقود شدن دکتر شهرام امیری اشاره دارد. وی در این بخش مدعی شده بود که همکاری ایران با غرب برای ارسال احتمالی اورانیوم غنی شده درصد پایین به خارج از کشور، به دلیل عدم دستیابی ایران به راهی دیگر برای غنی سازی اورانیوم درصد بالا بوده است. مارک مدیش در این مورد نوشت: مفقود شدن دکتر شهرام امیری جالب توجه است زیرا زمان گم شدن او با موافقت ایران برای ارسال اورانیوم با درجه غنای پایین به خارج از کشور متقارن شده است و حتی ممکن است در غیاب او نیز سانتریفیوژها از کار بیفتند. گفتنی تا زمان مخابره این گزارش، هنوز خبری دال بر موافقت ایران برای ارسال اورانیوم غنی شده با درصد پایین به خارج از کشور منتشر نشده است و هیچ یک از مقامات رسمی کشورمان نیز در این مورد اظهار نظر رسمی نکرده اند. در پنجمین قسمت از مقاله مذکور به نقش روسیه در برنامه هسته ای ایران اشاره شده است. مارک مدیش در این مورد نوشت: روسیه به عنوان یکی از حامیان تاسیس آژانس بین المللی انرژی اتمی و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به همراه چین مخالف اعمال تحریم علیه ایران به شمار می رود زیرا از این بابت که تحریم ها کاربردی نداشته باشد، هراس دارد. وی افزود: روسیه نیز می داند که این دفعه اعمال تحریم جواب نخواهد داد اما منافع آنها نیز اجازه نخواهد داد که جبهه غرب را رها کنند و به صورت کامل به حمایت از ایران بپردازند. نویسنده مقاله مذکور در ششمین بند آورده است: در حال حاضر، همچون قضیه جنگ آمریکا با افغانستان پیشنهاد عقب نشینی مقابل ایران نیز مطرح شده است و سه گزینه تئوری اعم از حمله پیش گیرانه، عقب نشینی و ممانعت از تهدید بیشتر و حرکت در چهارچوب مذاکرات با ایران پیش روی غرب قرار دارد. گزینه اول که غیر قابل اجرا و امکان پذیر نیست. گزینه دوم محتمل اما مورد علاقه اروپا و آمریکا نیست و اما سومین گزینه، بهترین سناریویی است که می توان دنبال کرد. ایرانیان نیز بر خلاف شایعه های موجود، ظرفیت تولید سلاح اتمی را ندارند و استراتژی آنها بر این پایه استوار است که در این راه قدم نگذارند. وی افزود: ایران بنا به گزارش های به دست آمده تا ساخت سلاح هسته ای فاصله زیادی دارد و اگر روزی نیز به این سلاح دست پیدا کند، سیاستی همانند ژاپن پیش خواهد گرفت که با وجود داشتن بمب هسته ای، هیچگونه آزمایشی صورت نداده است. اما مشکل اصلی اینجاست که سطح اعتماد ایران و آمریکا بسیار پایین است و سوال اینجاست که اولین طرف اعتماد کننده به طرف مقابل، کدامیک از این دو کشور خواهند بود. در بخش هفتم مقاله ، نویسنده به مقایسه سطح اعتماد ایران به آمریکا و اسراییل پرداخت و نوشت: اگر سطح اعتماد ایران و آمریکا نزدیک به صفر باشد، میزان اعتماد ایران و اسراییل زیر صفر است. علاوه بر این، بعضی از مقامات اسراییلی اظهار کرده اند که دیگر نمی توانند به سیاست های آمریکا علیه ایران اعتماد کنند و به طور کل، اوباما با عملکرد ضعیفش مقابل ایران باعث قوت گرفتن این حس شده است. مارک مدیش با اشاره به احتمال بروز حمله ناگهانی اسراییل به ایران نوشت: اسراییل می تواند آغازگر حمله نظامی به ایران باشد اما در صورت بروز چنین حرکتی، وقوع پاسخ های نامتقارن ایران و به آتش کشیده شدن خاورمیانه قابل پیش بینی خواهد بود. اما اگر سناریوی جنگ اسراییل علیه ایران نمی تواند کارگر بیفتد، چرا مقامات اسراییلی تا این حد سر و صدا می کنند؟ شاید به پا کردن صدا، بخشی از استراتژی آنهاست زیرا پیش از حمله به تاسیسات اتمی عراق و سوریه، اسراییل کاملا بی صدا بود و هیچگونه تهدیدی هم نمی کرد. حتی شاید تهدیدهای اسراییل باعث پیشرفت سریعتر ایرانیان شود. مدیش با اشاره به سخنان یک مقام رسمی اروپا نوشت: وی مدعی بود که ریسک جدی وجود دارد که سیاست ضعیف غرب باعث بروز شکست در مذاکرات شود و در پی آن، تحریم هایمان نیز با ناکامی مواجه شود و متعاقب آن نیز جنگمان علیه ایران هم با بروز شکست همراه باشد. پس بهترین و دیپلماتیک ترین راه، امیدواری برای گشایش روزنه امید در راستای مذاکره با ایران است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]