تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812779627




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با حامد بهداد در مورد فیلم‌های جدیدش


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من با فیلم‌های کیمیایی شیفته و شیدای سینما شدم. فیلم دیدن از همان دوران کودکی و نوجوانی شروع شد و زیاد هم فیلم می‌دیدم ولی اولین‌باری که «قیصر» و «رضا موتوری» را دیدم....   با چهره تلخ و عصیانگرش مناسب‌ترین گزینه برای درام‌های اجتماعی است و مروری بر کارنامه‌اش نیز صحت این ماجرا را تایید می‌کند.امسال 3فیلم در جشنواره دارد که میانشان «جرم» از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ دومین همکاری بهداد با مسعود کیمیایی که حالا همه می‌دانند چقدر به سینمایش علاقه‌مند است. به همین دلیل این گفت‌وگو هم بیشتر درباره «جرم» و همکاری با کیمیایی است.بهداد با بازی در یک سکانس از «محاکمه در خیابان» نشان داد که بازیگر مطلوبی برای سینمای کیمیایی است. خیلی‌ها تک‌سکانس او در «محاکمه...» را کیمیایی‌وارترین فصل این ساخته متفاوت سازنده‌اش ارزیابی کردند. حالا این همکاری موفق در «جرم» گسترش یافته است. بهداد در فیلم آخر کیمیایی پازل رفاقت را تکمیل می‌کند.  امسال می‌توانستی پرکارترین بازیگر جشنواره باشی. با «جرم»،‌ «پرتقال خونی»، «سعادت‌آباد»، «زندگی با چشمان بسته» و «انتهای خیابان هشتم» که این دو فیلم آخر به جشنواره راه پیدا نکردند. بیشتر از اینها البته فیلم داشتی. بله چندتایی هم نرسیدند. کاش این دو فیلم هم می‌آمدند. در هر دو نقش‌های خاصی را بازی کرده بودم. با صدرعاملی در «هرشب تنهایی» کار کرده بودم که رضایت‌بخش بود. فکر می‌کنم در «زندگی با چشمان بسته» نقش خاص‌تری را تجربه کردم. بعد از «هفت‌دقیقه تا پاییز» قرار بود باز هم با علیرضا امینی کار کنم. نقش موسی در «انتهای خیابان هشتم» تجربه لذت‌بخشی برای من بود. خیلی دلبسته این نقش شدم. فکر می‌کنم جنس فیلم «انتهای خیابان هشتم» هم که یک درام خیابانی است به سینمای مورد علاقه‌ات نزدیک است. دقیقا. یک حسی از عصیان در فیلم و نقش من هست که آن را دوست دارم. با توجه به اینکه پرکار هم هستی تا چه اندازه سعی می‌کنی خودت را تکرار نکنی؟ من بازیگرم. نقش را می‌گیرم و از نگاه خودم با آن مواجه می‌شوم. تکرار یعنی چه؟ به هر حال همه این نقش‌ها را یک نفر بازی کرده. کاراکترهای متفاوتی هم بوده‌اند. شما نقش مرا در «شبانه‌روز» به خاطر بیاورید یا «لطفاً مزاحم نشوید». یا فیلم‌های امسالم، بازی‌ام در «جرم» را کنار «انتهای خیابان هشتم» بگذارید ببینید چکار کرده‌ام.  فکر کنم یک حس مشترک عصیان در آنها وجود دارد.حتماً چیز مشترکی که در ذات من هم وجود دارد بوده. حتماً من رنگ خودم را هم به نقش‌ها زده‌‌ام. اگر این اسمش تکرار است پل نیومن هم یک عمر خودش را تکرار می‌‌کرده!  حواست هست که انتظارها از تو بیشتر شده. نسبت به زمان «بوتیک» که با بازی‌ات در آن نقش کوتاه همه را شگفت‌زده کردی حالا بازیگر محبوب‌‌تر و معتبرتری هستی. این اعتبار را نباید پای هر فیلمی خرج کنی.خرج نمی‌کنم. همه تلاشم را می‌کنم که حواسم باشد کجا ایستاده‌ام و چکار دارم می‌کنم. نمی‌گویم اشتباه نداشته‌ام ولی اگر فیلم‌های این سال‌هایم را نگاه کنید، می‌بینید که روی سکوی درستی ایستاده‌ام.  در «پرتقال خونی» و «سعادت‌آباد» برای اولین‌بار با سیروس الوند و مازیار میری کار کردی که در اولی نقش‌ات گویا منفی است و در دومی به همراه لیلا حاتمی یکی از زوج‌های فیلم را تشکیل می‌دهی. به هر حال اینها تجربه‌های تازه‌ای بودند. هرکدامشان ویژگی‌های خاص خودشان را دارند.  فکر می‌کنم بیشتر دوست داری درباره «جرم» حرف بزنی. خب همه می‌دانند که من چقدر مسعود کیمیایی را دوست دارم. درباره دلیل این علاقه می‌توانی توضیح بدهی؟من با فیلم‌های کیمیایی شیفته و شیدای سینما شدم. فیلم دیدن از همان دوران کودکی و نوجوانی شروع شد و زیاد هم فیلم می‌دیدم ولی اولین‌باری که «قیصر» و «رضا موتوری» را دیدم اتفاقی در من افتاد که اصلا نگاهم را به سینما عوض کرد؛ یعنی سینما برایم تبدیل به دغدغه‌ای جدی شد. بعد «خاک»،‌ «گوزن‌ها»،‌ «سرب»، «ردپای گرگ» و ... خلاصه ضیافتی شد.  از بین این فیلم‌ها کدامشان را بیشتر دوست داشتی؟سخت است که بخواهم یکی را انتخاب کنم. بحث ترجیح دادن یکی به دیگری نیست ولی به لحاظ درگیری حسی و عاطفی و آن سینمای ناب کیمیایی فکر کنم «گوزن‌ها» بیشتر رویم تاثیر گذاشت؛ یعنی در گذر زمان همیشه تاثیر گذاشته؛ همیشه عمیق بوده و هست. پس چرا سر «سربازهای جمعه» با کیمیایی کار نکردی؟خیلی دلم می‌خواست یکی از سربازهای آقای کیمیایی باشم ولی خب در نهایت نشد. آقای کیمیایی نقش دیگری به من پیشنهاد کردند که دوستش نداشتم.  نقشی که در نهایت بیژن امکانیان آن را بازی کرد و در حالی که سال‌ها بود از سینما فاصله گرفته بود برایش نامزد دریافت جشنواره هم شد!بله به هر حال در فیلمی از کیمیایی بازی کرده بود. اما تو این فرصت را از دست دادی.گفتم که در نهایت عشق به آقای کیمیایی، حس کردم بهتر است نروم این نقش را بازی کنم.  فکر نکردی شاید این باعث شود فرصت همکاری با کیمیایی را برای همیشه از دست بدهی؟چرا فکر کردم. ببینید چه تصمیم سختی گرفتم! این تصمیم سخت احیانا به خاطر این نبود که نقش پیشنهادی منفی بود؟این هم بود ولی فقط این نبود. تو که نقش منفی در کارنامه‌ات داشتی. اساسا جزو آن بازیگرهایی نیستی که اصرار داشته باشی نقش مثبت بازی کنی.بله ولی این کیمیایی بود. با همه فرق می‌کرد. جنس بدمن‌های سینمای کیمیایی را درنظر بگیر. دلم نمی‌خواست منصور آب‌منگل باشم. ولی جدای از اینها و شاید مهم‌تر از اینها خود نقش بود که در فلاش‌بک تعریف می‌شد... .  بگذریم، سال‌ها گذشت تا فرصت «محاکمه در خیابان» پیش آمد. یک نقش کوتاه اما مؤثر. اگر اشتباه نکنم قبلا گفته بودی دلت می‌خواهد قهرمان کیمیایی باشی نه اینکه یک سکانس بیایی و بروی.وقتی بازی در «محاکمه...» پیشنهاد شد فکر کردم این شاید آخرین دعوت باشد. پیش خودم گفتم حامد این آخر باری است که کیمیایی تو را خواسته، اگر نروی برای همیشه نرفته‌ای. و چه خوب شد که رفتم. از بزرگواری و آقایی‌اش ممنونم که این فرصت را دوباره به من داد و دعوتم کرد. خود نقش را دوست داشتی؟با اینکه فقط یک سکانس بود اما هویت و شناسنامه داشت. نقشی بود که آقای کیمیایی با نگاه تألیفی خاص و برجسته خودشان نوشته بودند. برای من ورودی خوبی برای آمدن در سینمای کیمیایی بود. لذت همکاری با کارگردان محبوب همه عمرم را چشیدم. نقش را هم دوست داشتم.  تک‌سکانس «محاکمه در خیابان» حالا به نقشی گسترده‌تر در «جرم» منجر شده است.خوشحالم که این اتفاق افتاد. یعنی آقای کیمیایی از بازی من در «محاکمه ...» راضی بودند که خواستند در فیلم بعدی‌شان هم باشم و این بار در نقشی مهم‌تر. «جرم» با حال‌وهوای فیلم‌های قدیمی کیمیایی ساخته شده؛ سیاه و سفید و دوبله شده. داستانش هم در دهه50 می‌گذرد. خیلی لذت بردم از نفس‌کشیدن در هوای این فیلم. به نظرم «جرم» یکی از بهترین فیلم‌های آقای کیمیایی شده. در ادامه و در مسیر آن سیاه و سفیدهای بی‌نظیر... .  و اما خود نقش. جایی گفته‌ای در «جرم» به سید فیلم «گوزن‌ها» ادای دین کرده‌ای.نقش اجازه این کار را می‌داد و خب این فیلم کارگردانی است که به شدت تیزهوش است و می‌داند دارد چه‌کار می‌کند. من هم با حس و استنباط خودم در مسیری که آقای کیمیایی برایم تعیین کرده بودند قدم زدم. تقلید نکردم. سعی کردم با نگاه خودم ادای دین کنم. آقای کیمیایی سر صحنه فضایی را ایجاد می‌کند که بتوانی حس و قابلیت‌هایت را بیرون بریزی. این چیزی است که ایشان در آن استاد هستند.  ماجرای ادای دین به «گوزن‌ها»‌را آخر نگفتی.بازی در «جرم» این فرصت را به من داد که کلاه احترام برای فیلمی که عاشقانه دوستش دارم از سر بردارم.  تا حالا نبردی در حالی که خیلی‌ها اعتقاد دارند دست‌کم در یکی دو دوره حق‌ات بوده که این جایزه را ببری. اگر قرار است این اتفاق برایم بیفتد ترجیح می‌دهم برای بازی در فیلمی از کیمیایی جایزه بگیرم. به همان دلایلی که گفتم، اگر در سرنوشت من ی وجود دارد دلم می‌خواهد برای فیلم کسی آن را بگیرم که با آثارش زندگی کرده‌ام.  راستی فیلم دوبله شده و چنگیز جلیلوند جای تو حرف زده؛ دوبلور ثابت مارلون براندو در ایران که تو علاقه شدیدی به او داری. چه حسی داشتی وقتی جلیلوند جای تو صحبت می‌کرد؟حس خلسه. خیلی خوشحالم و افتخار می‌کنم که جلیلوند جای من صحبت کرد.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن