واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
ایران - خانم معلم وقتی پی برد شوهرش برای فرار از پرداخت مهریه ۴۰۰ سكه طلا، سند خودرویش را به نام خواهرش منتقل كرده است با طرح شكایتی، آنها را به دادگاه كشاند. چندی قبل زنی پس از مراجعه به دادسرای بعثت با شكایت از شوهر و خواهر شوهرش، به دادیار «محمد نژاد حصاری» گفت: ۹ سال قبل در حالی كه ۳۱ ساله بودم با یكی از خواستگارانم ازدواج كردم.اما مدتی پس از زندگی مشترك متوجه رفتارهای غیر عادی شوهرم شدم. او هیچ گاه شغل ثابتی نداشت، همیشه به بهانه های مختلف در خانه می ماند ومن هم با حقوق معلمی سعی می كردم هزینه های سنگین زندگی را تأمین كنم. از سوی دیگر به تصور این كه با آمدن بچه اوضاع زندگی مان بهتر خواهد شد، چندی بعد باردار شدم.اما نه تنها با تولد دخترمان هیچ چیز تغییر نكرد، بلكه با گذشت زمان شوهرم به بهانه های مختلف من و فرزندمان را به باد كتك می گرفت. حتی برخی شب ها ما را از خانه بیرون می انداخت. این در حالی بود كه خانواده شوهرم نیز دائم از او حمایت می كردند.در این مدت شوهرم به خاطر رفتارهای غیر عادی اش چندین بار با شكایت من راهی زندان شد. اما فایده ای نداشت. تا این كه آخرین بار وقتی به زندان رفت، قول داد در صورت اعلام رضایتم كارها و رفتارهای گذشته اش را كنار بگذارد و زندگی خوبی را برای من و فرزندمان فراهم كند.من هم برای آن كه به او فرصتی بدهم، با پس اندازی كه داشتم ودیعه اجاره خانه را پرداخته و برای شوهرم یك خودروی قسطی خریدم تا با آن كار كند.اما مدتی بعد تصادف كرد و چند روز هم در خانه بستری شد. پس از بهبودی هم كارها و رفتارهای قبلی اش را از سر گرفت.من كه از رفتارهایش به ستوه آمده بودم، برای حفظ جان خود و دخترم، به خانه پدرم رفته و خواستار دریافت مهریه و طلاق شدم. شوهرم نیز به محض اطلاع از این موضوع برای فرار از پرداخت مهریه ، سند خودرو را به نام خواهرش منتقل كرد.دادیار شعبه دوم دادسرای بعثت پس از شنیدن اظهارات این زن، شوهر و خواهر شوهر او را به دادسرا احضار كرد.مسعود كه در جلسه بازجویی منكر هرگونه جرمی شده بود، به دادیار پرونده گفت: همسرم از همان ابتدای زندگی مرا كتك می زد. او حتی یكبار می خواست با جوراب خفه ام كند. یك بار هم اتوی داغ روی گردنم گذاشت و لاله گوشم را هم با قیچی برید.مسعود در ادامه بازجویی ها، گفت: «به دلیل این كه به خواهرم بدهی داشتم، خودرو ام را به او فروختم.»شیدا نیز با تأیید گفته های برادرش اظهار كرد: «من به پولم احتیاج داشتم. بنابراین زمانی كه هنوز همسرش، دادخواست طلاق نداده بود، خودرو را خریدم.»دادیار پرونده پس از شنیدن اظهارات خواهر و برادر در حالی كه احتمال می داد قرارداد فروش خودرو طی چند روز اخیر منعقد شده است، با صدور قراركفالت برای مسعود و خواهرش دستور داد تا قرارداد فروش خودرو برای خط شناسی و تعیین زمان آن از سوی كارشناسان بررسی شود تا پس از تحقیقات لازم در این باره تصمیم گرفته شود. حمیده گودرزی پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]