تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه بگيريد تا تندرست باشيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846312193




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند که در ادامه می آیند: جام جم: محكمات نظام جمهوري اسلامي «محكمات نظام جمهوري اسلامي» عنواتن سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن مي‌خوانيد؛هر نظام حكومتي فارغ از ايدئولوژي و جهان‌بيني حاكم بر آن داراي اصول بنيادين و پايه‌اي است كه همه شهروندان آن جامعه خود را مكلف و ملزم به وفاداري، حفظ و پاسداشت آن مي‌دانند. در نظام جمهوري اسلامي كه برخاسته از اسلام عزيز و متكي بر آراي عمومي مردم است، برخي اصول بنيادين به مثابه محكمات نظام است كه ميزان وفاداري، اعتقاد و التزام شهروندان براساس اين شاخصه‌ها سنجيده مي‌شود؛ اما در مرحله بالاتر نخبگان و مسوولان، كوشندگان و فعالان سياسي، كارگزاران و دولتمردان كه در حلقه اول خادمان كشور هستند، بايد رفتار، عملكرد و مواضع آنان نسبت معنادار و مستقيمي با اين محكمات داشته باشد. در شرايط بس خطير كنوني كشور، بازخواني و مروري دوباره بر محكمات نظام جمهوري اسلامي مي‌تواند شاخصه‌اي براي تمييز مدعيان باشد و افكار عمومي هم طبق همين سنجه‌ها درباره جريانات سياسي، نخبگان، احزاب، تشكل‌هاي سياسي و اشخاص روحاني و دانشگاهي داوري كند. در يك دسته‌بندي كلي مي‌توان شاخصه‌هاي زير را به‌عنوان محكمات نظام جمهوري اسلامي برشمرد. يكم؛ مردم‌سالاري: امروزه بزرگ‌ترين جلوه از دموكراسي‌هاي رايج در دنيا، مردم‌سالاري است. حق راي، آزادي انتخابات و مشاركت سياسي شهروندان، نماد بزرگي از مردم‌سالاري است. در نظام جمهوري اسلامي كه امام خميني(ره) حفظ آن را بر همه امور واجب‌تر دانسته است، مردم‌سالاري ديني كه همان ترجمان اسلاميت و جمهوريت نظام است، از هم انفكاك‌ناپذير و جدانشدني هستند. به بهانه اسلاميت نمي‌توان جمهوريت را تضعيف كرد و برعكس. حفظ جمهوريت به همان اندازه واجب است كه اسلاميت آن. مخالفان بي‌شك مردم‌سالاري ديني را نشانه گرفته‌اند كه بزرگ‌ترين مظهر و نشانه نظام مستقر كنوني است. دوم؛ ولايت فقيه و رهبري: براساس آموزه‌هاي ديني ديدگاه‌هاي معمار كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) و نيز اصول مندرج در قانون اساسي كه ميثاق همه ملت است، نظام جمهوري اسلامي همان گونه كه مستظهر به پشتيباني ملت و اتكاي آراي عمومي است، متكي بر حاكميت ولايت فقيه و حضور مجتهد عادل و جامع‌الشرايط در راس حكومت است. ولايت فقيه استمرار راه انبيا و تداوم‌بخش ولايت ائمه عليهم السلام در زمان غيبت امام عصر(عج) است. ولي فقيه به عنوان جانشين امام عصر(عج)، مشروعيت و مقبوليت توامان ديني و مردمي براي اداره و رهبري جامعه را به عهده دارد. امروز ملت بزرگ ايران همان عهد و پيماني را كه با امام خميني(ره) بسته بود، با خلف صالح او حضرت آيت‌الله خامنه‌اي (مدظله العالي) دارد. ميزان نزديكي و دوري و نحوه تنظيم روابط و مناسبات نخبگان و اشخاص با ولايت و رهبري و اهتمام بايسته براي عملي شدن رهنمودها و انديشه‌هاي ايشان، شاخصه‌اي بزرگ و محكم بر پايبندي به محكمات نظام جمهوري اسلامي است. سوم؛ قانون‌گرايي: قانون در هر جامعه‌اي حبل‌المتين و فرقاني براي اداره امور است. همه امور و مناسبات في‌مابين نهادها، قواي حاكم، حاكميت و ملت بر پايه قانون است. حق و تكليف شهروندان و حاكميت در قانون تعريف شده است. وظايف، ماموريت‌ها، مطالبات، انتظارات و سوگندها و ميثاق‌ها در قانون بدرستي نهادينه شده است. تشخص و هويت هر جامعه و شهروندان آن به ميزان پايبندي و وفاداري آنان به قوانين است. هرگونه بي‌قانوني، خروج از نظم و آغاز استبداد و ديكتاتوري و منشأ هرج و مرج و آنارشيسم خواهد بود. استبداد راي، يكه‌سالاري، بي‌اعتقادي به كار جمعي، ناديده انگاشتن تضارب آرا و جدال احسن و تحميل يك عقيده يا سليقه خاص بر اكثريت، از جمله مصاديق بي‌قانوني و عدم پايبندي به حاكميت قانون در اداره كشور است. چهارم؛ خط امام خميني(ره:) مراد از خط؛ سيره، روش، انديشه‌ها و بخصوص وصاياي گرانقدر امام خميني(ره) است. استكبارستيزي، دفاع از فلسطين و آرمان قدس، دفاع از محرومان، مستضعفان و كوخ‌نشينان در برابر زراندوزان و اشرافيگري و كاخ‌نشينان، طرد توامان تحجر و واپسگرايي، غرب‌زدگي و تجديدنظرطلبي، دفاع از اسلام ناب محمدي(ص) در برابر اسلام ناب آمريكايي به مثابه اسلام بدلي و تقلبي، تقدم حفظ نظام بر همه امور، عدالتخواهي، توجه به شرايط زمان و مكان و اقتضائات زمانه در استنباط و احكام فقهي و صدور فتوي براي حل مشكلات و برون‌رفت از بن‌بست‌ها در جهت گره‌گشايي و كارآمدي نظام را بايد از مهم‌ترين شاخصه‌هاي خط و سيره امام خميني(ره) برشمرد. آيا براستي ادعاي برخي مدعيان بي‌عمل در پيروي خط امام خميني(ره) در شرايط كنوني و خروج عليه اركان نظام نسبتي با اطاعت و تبعيت از خط آن حكيم فرزانه دارد؟ و چه زيبا در وصف حال چنين اشخاصي گفته بود كه ميزان حال فعلي افراد است. آيا برخي فعالان سياسي كه امروز به مطرودان امام خميني(ره) تمسك كرده‌اند، مي‌توانند خود را در زمره مدعيان خط امام بدانند؟ در شرايط كنوني كشور و فراز و فرودهاي آن نسبت اشخاص، نخبگان حوزه و دانشگاه، احزاب و تشكل‌هاي سياسي، كوشندگان و فعالان سياسي و كارگزاران نظام را بايد به ميزان وفاداري و پايبندي آنان به محكمات نظام جمهوري اسلامي (مردم‌سالاري ديني، ولايت فقيه و رهبري، خط امام خميني(ره)، قانون‌گرايي) ارزيابي كرد. هر ميزان عملكردها، مواضع و رفتارها با اين شاخصه‌ها و سنجه‌ها نزديك‌تر، خودي‌تر و به ميزان فاصله‌گيري از حلقه خودي‌ها دورتر است. خدا كند از مرز نظام بيرون نمانيم كه خسران دنيا و آخرت را براي خود خريده‌ايم. اميد كه چنين نباشد. آفتاب يزد:اگر مِلك شخصي خودتان بود...    «اگر مِلك شخصي خودتان بود...»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آف5تاب يزد است كه در آن مي خوانيد؛هنوز شش ماه از آغاز رياست جمهوري باراك اوباما در آمريكا نگذشته بودكه سلسله گزارش‌هاي رسانه «ملي» ما از ناكامي او در تحقق اهدافش آغاز شد. در اين روند خبرنگاران با هوش صدا و سيما كه «ميلي» وافر براي رسوا كردن رئيس جمهور آمريكا و اثبات ناكارآمدي سيستم حكومتي آن كشور داشتند صحنه‌هايي را از كارتن‌خوابي و ساير ناهنجاري‌هاي اجتماعي به نمايش مي‌گذاشتند كه احتمالاً همكاران آنها در داخل كشور از دسترسي به نمونه‌هاي بومي آن محروم بودند! قبل و بعد از تلاش رسانه ملي ما براي اثبات شكست اوباما در تحقق وعده‌هاي انتخاباتي، تعدادي از رسانه‌هاي داخلي هم، جسارت به خرج مي‌دادند و از وعده‌هاي محقق نشده دولت با گذشت سه يا چهار سال از طرح علني آن وعده‌ها سخن مي‌گفتند. البته اين خبررساني جسورانه برخي روزنامه‌هاي «نق زن» تغييري در عزم جدي رسانه ملي براي واگذاشتن امور بومي و پرداختن به كمبود‌ها در آمريكا و اروپا ايجاد نمي‌كرد. لذا اين سخن مهم نايب رئيس مجلس كه «دو سال طول كشيد تا به دولت بفهمانيم بدون استراتژي اقتصادي، نمي‌توان كشور را اداره كرد» در صدا و سيماي رسمي ايران هيچ بازتابي نداشت. ناگفته نماند كه كوتاهي رسانه‌هاي عمومي و حكومتي در بازتاب ضعف‌هاي دولت و نيز مخفي نگه‌داشته شدن كژي‌هايي كه رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس از آن به عنوان «خودرأ‌‌يي و ندانم كاري» نام برد، بيش از آن كه ناشي از قوت دولت باشد از انفعال همين افرادي سرچشمه مي‌گرفت كه با از دست رفتن فرصت چهارساله، كم كم زبان به اعتراض مي‌گشايند. متاسفانه به نظر مي‌رسد اين انفعال هزينه‌ساز و فرصت سوز، تنها گريبان‌ نمايندگان موثر مجلس را نگرفته و ساير نهادهاي نظارتي نيز در اين كوتاهي و تداوم برخي خودسري‌ها و ندانم‌كاري‌ها– به تعبير احمد توكلي– شريك جرم هستند.ديروز مصطفي پورمحمدي‌ رئيس سازمان بازرسي كل كشور با اشاره به موضوع پر سر و صداي «دوشغله‌ها در دولت نهم» اظهار داشته است: «برخي اين مسئله را قبول نداشته و ترديد مي‌كردند و مي‌گفتند اين مسئله، مشكل قانوني ندارد و ما توانستيم در يك دوره شش هفت ماهه كه وقتمان گرفته شد اين موضوع را براي آنها توجيه كنيم تا بپذيرند و اكنون نيز اين مسئله را مورد پيگيري قرار مي‌دهيم.» موضوعي كه پورمحمدي به آن اشاره كرد، به خودي خود نيز مهم است و تاثير آن را مي‌توان در برخي ناكارآمدي‌ها در عرصه‌هاي گوناگون مشاهده كرد. از جمله در عرصه مديريت ورزشي كشور كه مهمترين بحث‌ها در خصوص دوشغله‌ها در آن عرصه مشاهده شده است، ناكامي‌هاي بزرگ را مي‌توان تحت تاثير برخي مديريت‌هاي غير ورزشي دانست كه بر تصدي چند شغل، اصرار داشتند. اما نكته مهمتر آن است كه آيا دستگاه‌هاي نظارتي همچون مجلس، بازرسي كل كشور و ديوان محاسبات حق دارند به جاي استفاده از اختيارات قانوني خود و الزام مديران به اجراي قانون، وقت خويش را ‌ ‌براي توجيه قانون‌شكنان يا مشورت‌گريز‌ها صرف كنند؟ آيا به راستي در برخورد با آحاد جامعه به ويژه جوانان نيز تا اين حد مسامحه به خرج مي‌دهند و 7 ماه يا دو سال وقت صرف مي‌كنند تا آنها را نسبت به قانون توجيه و آنگاه اجراي قانون را از آنها طلب نمايند؟ سوال دوم آن است كه كدام‌يك از نمايندگان مجلس، مديران و دستگاه‌هاي نظارتي و تريبون‌داران پرمخاطب، در مورد اموال و منافع شخصي يا حزبي خويش تا اين حد مسامحه به خرج مي‌دهند كه اكنون براي الزام مديران دولتي به اجراي قانون، «حسن خلق مفرط» را سرلوحه اقدامات خويش قرار داده‌اند؟ اگر يك همسايه به ملك شخصي هر يك از اين حضرات تعدي يا حقوق شناخته شده قانوني او را به رسميت نشناسد آيا 7 ماه وقت خود را براي توجيه او صرف مي‌كنند يا دوسال صبر مي‌نمايند تا فرد «قانون گريز» بداند «بدون وجود برنامه و پايبندي به قانون، حتي يك مجتمع آپارتماني يا يك كوچه و خيابان را نمي‌توان اداره كرد؟» نگارنده پاسخ سوال خود را مي‌داند و يقين دارد كه پرسش شوندگان نيز احتمالا پاسخي مشابه دارند! كيهان: پايان خاكستري ها «پايان خاكستري ها»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛100 روز از انتخابات رياست جمهوري گذشت. اكنون كه هيجان ها و گرد و غبارها فرو نشسته، عرصه را بهتر مي توان ديد. حاشيه هاي تيره و تلخي كه بر متن تابناك و شيرين مشاركت 85 درصدي ملت نشست، هنوز هم جاي ارزيابي دارد. مي شد فتنه پديد نيايد و شيريني اين حضور دوران ساز را كمرنگ نسازد اما پديد آمد. مسئوليت مقصران و برپاكنندگان فتنه هرگز فراموش نخواهد شد اما اگر عميق تر به ماجرا بنگريم، شايد اين آزمون سخت از مصاديق همان فرمايش الهي باشد كه «عسي أن تكرهوا شيئا و هو خيرلكم. بسا چيزي كه از آن اكراه داريد و خير شما در آن است». فتنه اگر چه هزينه هاي قابل توجهي به كشور و ملت و نظام تحميل كرد- چرا كه دشمن تنش و درگيري را به درون زمين ايران كشاند و آسيب ها و لطمه ها در اين ميدان پديد آمد- اما نشانه ها و پيامدهايي را هم با خود داشت كه اگر اين نشانه ها و پيامدها درست فهميده شود، اين ماجرا در فرجام خود به خير ملت و كشور خواهد بود. همچنين از مسير اين فهم است كه مي توان افق «چه بايد كرد» را روشن تر ديد. 1- صرف نظر از ضعف روحي و اعتقادي يا غفلت و لجاجت رجالي كه با ساده لوحي كوته بيني تمام سر نيزه فتنه گران رفتند، اصل اين فتنه پيچيده، پرحجم و برنامه ريزي شده از خارج، به خودي خود از سرزندگي و حركت شتابان انقلاب و نظام اسلامي در آغاز دهه چهارم حيات مبارك آن (دهه پيشرفت و عدالت) حكايت مي كند. وقتي سران فريبكار و پنهانكار آمريكا، انگليس و اسرائيل به همراه برخي دولت هاي اروپايي همسو با برانداختن نقاب دوستي در وسط ميدان معارضه حاضر شدند و دستور آتش تهيه سنگين عليه ايران را به هزاران رسانه و تلويزيون و شبكه دادند، واقعيتي را بي آنكه مايل باشند، فرياد كردند. اينكه در برابر حركت شتابان انقلاب و جمهوري اسلامي به ستوه آمده و چندان ناتوان و نگران شده اند كه بي پرده و تعارف كينه خويش را آشكار ساخته و آداب و اطوار سياست ورزي را يكسره كنار گذاشته اند. وضعيت جوي آرام را در نظر بگيريد. وقتي ايستاده ايد، حتي نسيمي هم به صورت شما نمي خورد. اگر شروع به دويدن كرديد، نسيمي را بر گونه خود احساس خواهيد كرد. سوار خودرو اگر شديد و بر سرعت خود افزوديد، بر شدت فشار هوا افزوده مي شود تا آنجا كه اگر حركت شما شتاب گرفت، مجبوريد شيشه هاي خودرو را بالا بكشيد. حال اگر سوار هواپيما شديد كه با سرعت 800كيلومتر در ساعت در حركت است، فشار و مقاومت هواي مخالف هم بي اندازه زياد خواهد شد تا آنجا كه يك رخنه كوچك در گوشه اي از هواپيما مي تواند به تلاطم شديد در حركت آن بينجامد. فشار و هجمه اي كه جبهه اصلي و خارجي ضدانقلاب در حوادث پس از انتخابات وارد آورد، هر چند برنامه ريزي شده و پيچيده، اما برخاسته از اين واقعيت مصيبت بار براي آنها بود كه با خشم و غيض تمام، آغاز «تيك آف» و حركت انفجاري نظام براي كنده شدن از باند پرواز و اوج گرفتن آن در آغاز دهه چهارم را مشاهده مي كردند. دشمن پس از كاربست هجمه نظامي نابرابر، تحريم هاي اقتصادي فلج كننده، درگيري هاي قومي و فرقه اي، ترور شخصيت ها، و انواع تهديدها و ارعاب ها، آخرين تير در تركش را بر كمان گذاشت تا مگر شماري از سرنشينان قبل از خيز نهايي، در مقابل اوج گرفتن دولت- ملت جمهوري اسلامي اخلال كنند و اصل حركت و عزيمت را منتفي سازند. دشمن و عوامل آلوده آن تا آخرين لحظات و تا آنجا كه امكان داشت، تمام خرابكاري ها و اخلال ها را انجام دادند تا از جهش بزرگ ملت ايران مانع شوند. 2-هيجانات دشمن (حقد و كينه از يك سو و شعف و ذوق زدگي از طرف ديگر) در حوادث اخير باعث شد تا شبكه اي را كه به تدريج در 20 سال گذشته با پنهانكاري و پيچيدگي تمام در درون جمهوري اسلامي از برخي رجال و گروه هاي ذي نفوذ فراهم كرده بود، در كمتر از 2 ماه بسوزاند و تمام اجزاء، مفاصل و ماموريت هاي اين «شبكه خاكستري كودتا» را يكجا لو بدهد. ظاهراً دشمن و خواص خاكستري مأتلف آن- حداقل 6 ماه قبل از انتخابات- طرح خدعه را چنين چيده بودند كه با ادعاي تقلب و بسته بودن همه راه هاي حل سوءتفاهم و اختلاف، جمهوري اسلامي را به نقطه غيرقابل برگشت سرنگوني برسانند اما مكر و لطف در هم تنيده خداوندي برتر از همه اراده ها، دشمن مكار و نيروهاي ميداني او را به دامي كشاند كه خود براي ملت و نظام اسلامي چيده بودند. فرصتي پديد آمد تا هم دشمن باطن خبيث و پر از حقد خود را برملا كند و هم منافقين دو دله و مايل به دشمن، مافي الضمير خويش را بيرون بريزند. خلجاني كه از سال ها پيش در سينه فرقه «نومن ببعض و نكفر ببعض» وجود داشت، بيش از اين تاب اختفا نياورد و آنها به خيال اينكه كار جمهوري اسلامي تمام است پس بايد از اين نمد براي خود كلاهي فراهم كرد، هم داستاني و همدستي خويش با دشمن را آشكار ساختند. اين 100 روز براي ملت ما و نخبگان صادق آن آزمايشگاهي شد براي تجربه عيني فتنه هايي كه در احد و احزاب و تبوك و سقيفه و جمل و صفين تدارك شد تا ميان رهبر و رهروان، ميان امامت و امت شكاف افكند و از لابلاي همان خلل، كار اسلام را يكسره كند. امروز چهره ها همه عيان است. همه محك خوردند در اين آزمايشگاه بزرگ. حوادث اين 100 روز، لوح فشرده اي شد از فتنه ها و ماجراهاي پرفراز و نشيب يكصد ساله پس از تأسيس حكومت اسلامي در مدينه . 3-حساب «قصور»ها، «تقصير»ها و «اصرار بر تقصير»ها را بايد از هم جدا كرد. آنها را كه عرصه را بد ديدند يا به خاطر غبارآلودگي نتوانستند درست ببينند، نبايد با كساني كه مي دانستند چه خبر است بلكه خود يك پاي ماجرا شدند و اصرار ورزيدند يكي شمرد. بله، افعي فتنه پس از سال ها همرنگي و قرباني گرفتن، سر از گمين گاه خويش برون آورد تا به خيال خود دولت- ملتي را يكجا ببلعد. تاريخ پس از اين قطعاً به روال تاريخ 6، 5 ماه پيش (خوش بيني و تجاهل و تغافل قبل از انتخابات) پيش نخواهد رفت. به آنها كه در كانون فتنه و با علم و اطلاع و اصرار نقش آفريني كردند- فارغ از اينكه از نامداران باشند يا عناصر به ظاهر حاشيه نشين- با همان حسن ظن سابق نگريسته نخواهد شد. دست و قباي شريكان دزد، لاي در مانده است. آنها در شمار كساني هستند كه در دايره «دفع در حد ضرورت» قرار مي گيرند. اما از اين گروه كه بگذريم، آغوش نظام براي خطاكاراني كه توبه كنند و خود را نه طلبكار كه بدهكار مردم و نظام بدانند، باز است. راه بازگشت را به سوي كسي- اگر قصد توبه و جبران داشته باشد- نبايد بست و در عين حال جانب حزم و احتياط و هوشياري را نيز نبايد از دست داد كه مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نمي شود. اين روزها- به ويژه پس از درهم كوبيده شدن و از هم پاشيدن اردوگاه فتنه كه حقيقت آن به ويژه در راهپيمايي بي سابقه و البته حاشيه دار روز جهاني قدس به عيان قابل مشاهده بود- واژه هايي نظير لزوم وحدت و طرح دلسوزان نظام براي ميانجي گري، آشتي ملي، مصالحه و... بسيار شنيده مي شود. قطعاً بايد صفوف دلبستگان به نظام را متحد كرد. بي ترديد بايد الفت ميان قلب ها را تقويت كرد. اما نبايد ميان وحدت و مصالحه خلط كرد. مصالحه و آشتي سر چه چيز؟! آيا اختلاف سر سود و زيان يك شراكت اقتصادي است كه بتوان با كم و زياد كردن سهم طرفين، بين آنها سازش برقرار كرد؟! واقعيت اين است كه همزمان حقي بزرگ از ملت و نظام منتخب و مورد حمايت آنان ضايع شده و ستمي بزرگ بر آنان رفته است و تلخ تر اينكه جماعت زياده طلب و هم پيمان با دشمن پس از تحميل انواع هزينه ها به كشور، باز هم خويش را طلبكار مي دانند و اصطلاحاً دست پيش مي گيرند كه پس نيفتند. و مضحك تر اينكه همان ها از ميان خويش ميانجي هم انتخاب مي كنند.  خودگويي و خودخندي، عجب مرد هنرمندي! اگر وحدتي بايد جست كه حتماً بايد دنبالش بود صرفاً در مدار قانون و نقطه پرگار مجسم اين مدار- ولايت و رهبري- امكانپذير است، اين مدار دو يا چند محور نمي تواند داشته باشد. قانون و امامت امت در «جمهوري اسلامي» جاي چانه زني و مذاكره و سازش ندارد. آنها كه به غلط يا به خطا پيش افتادند يا عقب ماندند و زاويه گرفتند بايد به اين نقطه ثقل بازگردند. رحمت و ملاطفت نظام از موضع عزت و حكمت است نه از سر ضعف و بي تدبيري و بي خبري. آري به فرمايش امير مؤمنان(ع) نبايد خطاكاري را كه به اشتباه افتاده با آن كه راه باطل را مي پويد و بدان مي رسد، يكي گرفت. اما خطاكار بايد به حق بازگردد نه اينكه ميان حق، و باطل پيموده شد توسط وي حد وسطي براي چانه زني و مصالحه جست. اگر از برخي خوش جنسي ها و ساده دلي ها بگذريم، ادعاي ميانجي گري ادامه پروژه ناكام «رسميت بخشيدن به اپوزيسيون ضدانقلاب در درون نظام و انقلاب» است. 4-آنچه سپري شد با همه اهميت، تنها مرحله اي از مراحل جنگ نرمي بود كه دشمن تدارك ديده بود. تا انقلاب اسلامي مي بالد و تا جمهوري اسلامي به سمت آرمان ها اوج بيشتري مي گيرد، معارضه و كارشكني جبهه استكبار هم شدت بيشتري خواهد يافت. اين يك رزمايش مهم براي ملت بزرگ ايران و اصحاب جبهه انقلاب بود تا قوت ها، ضعف ها، خلل ها، نقص ها و شكاف هاي احتمالي را شناسايي كنند. اين رزم تحميلي از سوي دشمن كه تبديل به رزمايشي براي ملت- دولت ايران شد با وجود هزينه ها، فرصت هاي كم نظيري را به همراه داشت كه اگر غنيمت شمرده شود، تحمل آن هزينه ها را آسان خواهد نمود. جنگ نرم هنوز در اول راه است و جنگ هاي بزرگ تر با جبهه اصلي دشمن (استكبار) در پيش است. بايد با چاشني الفت و بصيرت، صفوف مقاومت را مستحكم تر ساخت. ميدان را نبايد اشتباه گرفت. دشمن نه دولت بلكه نظام و ايران را- به عنوان يك كل به هم پيوسته- هدف گرفته است. دشمناني كه سابقه 200 سال جنايت و خيانت و ستم و غارت را در كارنامه خود دارند، از ملتي كه تمام معادلات آنها را به هم زده و بساط كامروايي آنان را به هم ريخته تا به سيادتي كه مستحق آن است برسد، راحت نمي گذرند. هر اقدامي كه پويايي، اميد و اتحاد اين ملت را مخدوش سازد يا دشمني هاي آشكار را انكار كند و درگيري را به درون خانواده ملت و انقلاب بكشاند، خدمت به دشمن است و براي پرهيز از همه اين خلل ها، بايد با بصيرت به انگشت اشاره مقتدا چشم دوخت نه يك گام عقب و نه يك قدم جلو. اعتماد:نقدي بر «قدس شناسي» آقاي احمد توکلي «نقدي بر قدس شناسي آقاي احمد توکلي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم عبدالله ناصري است كه در آن مي‌خوانيد؛ابن خلدون تاريخ نگار معروف مسلمان که تا حدودي الگوي تاريخ پژوهي علمي و نگاه فلسفي به حوادث تاريخي در دو جهان اسلام و غرب شد، جمله معروفي دارد؛ «الماضي اشبه بالآتي من الماء بالماء». اين عبارت کوتاه اگرچه در فرهنگ و تمدن اسلامي حرف نو و جديدي نبوده و پيشينيان مسلمان او هم گفته اند- مانند آنچه ابوالعلاء معري در رساله «الغفران» خود همان کتاب الهام بخش «کمدي الهي» دانته سرود؛ وکانٌما هذالزمان قصيده ما اضطرٌ شاعرها الي ايطائها- بيانگر پيوستگي تاريخ و حوادث تاريخي به هم است و در بازگويي تاريخ و حوادث گذشته بايد به آن توجه کرد. به قول «ژاک ميلند» تاريخ پژوه غربي «وحدت تاريخ چنان است که هر شخصي که بکوشد قطعه يي از آن را بازگو کند، بايد احساس کند جمله اولش رشته به هم پيوسته يي را پاره مي کند». به عبارت ساده تر بايد گفت در بيان انطباق پديده ها و حوادث تاريخي معاصر خود با آموزه هاي تاريخي گذشته بايد بصيرانه و عالمانه و جامع نگر باشيم. در بيان تاريخ هر که و هر چقدر عالم به تاريخ باشيم، اگر بصيرت نداشته باشيم از جزر و مد آن درک صحيحي نخواهيم داشت و لذا سزاوار نيست در مورد پديده هاي تاريخي بدون تامل و تعمق در آن و ريشه يابي آن پديده اظهارنظر کنيم، چرا که تاريخ مطالعه علل است و انسان عاقل و فهيم در بيان و مطالعه تاريخ به دنبال علل پديده هاست.به عبارت ديگر تاريخ نگار، تاريخ پژوه و روايتگر تاريخ نه خود را از گذشته رها مي کند و نه به گذشته عشق مي ورزد. بلکه با احاطه در فهم علل پديده هاي تاريخي در گذشته، فهم و شناخت زمان خود را جست وجو مي کند.تنها راه شناخت تاريخ و اظهارنظر صحيح درباره پديده هاي تاريخي همين است. مگر اينکه همچون «نيچه» آرزو کند اي کاش انسان هم همانند حيوان تاريخ نمي داشت يا قدرتي در فراموش کردن تاريخ را کسب مي کرد و از گذشته تاريخي خود مي گريخت. اما چنين نيست. بايد با تاريخ زندگي کرد. گذشته هميشه فراروي انسان است.يکي از پديده هاي مهم در تاريخ اسلام، تاريخ غرب و اساساً جهان معاصر «اشغال فلسطين» توسط صهيونيست هاست. به اين علت اين موضوع يک رويداد تاريخي است که اولاً از طرف همگان حادثه مهمي ارزيابي شده و ثانياً با مجموعه يي از رويدادهاي پيش و پس از خود پيوستگي دارد و چون پس از پيروزي انقلاب اسلامي اولاً در باور تاريخي مسلمانان ايراني جاي داشت و ثانياً تاثيرگذار بر و تاثيرپذير از بعد بين المللي جمهوري اسلامي بود، لذا زنده نگه داشتن آن و بزرگداشت پيوسته آن در دستور کار ملت و دولت قرار گرفت و با تعيين يک روز به عنوان «روز قدس» از سوي امام سلام الله عليه در جغرافياي اسلام و جهان موضوع فلسطين مهم تر از گذشته شد. از اين پس علاوه بر مساله فلسطين، «روز قدس» خود يک پديده تاريخي شد. اين پديده تاريخي -يعني روز قدس- مثل هر پديده ديگري بايد در قالب سطور پيشين تحليل شود. به عبارت ديگر در هر سرزميني و در هر جغرافيايي که اين روز تکريم و تعظيم مي شود، به حوادثي پيش و پس از آنکه مختص آن جغرافياست مرتبط خواهد بود وگرنه يک رويداد تاريخي نخواهد بود.اينکه عقلاً و تاريخي و اعتقادي حاکميت بر جغرافياي فلسطين از آن مردم فلسطين است ترديدي نيست. در اينکه همه مسلمانان دغدغه آزادي فلسطين و بيت المقدس را دارند شکي نيست. اما آيا بايد فقط در بزرگداشت و راهپيمايي يک روز در سال متوقف شد؟ يا به قول آقاي علي اکبر ولايتي (در مصاحبه با رسانه ها) بايد در راستاي تقابل با ظلم هم گام عملي برداشت.اکنون اين پرسش بجاست. بخش عظيمي از ملتي که در داخل سرزمين خود در گير و دار تظلم و انظلام اند، چگونه گام عملي بردارند؟ آيا بايد انتظار داشت همچون گذشته گام بردارند. مگر نپذيرفتيم يک رويداد به وقايع پيش و پس از خود متصل است. آقاي احمد توکلي به جاي آنکه به بعضي از دوستان خود تاکيد کنند ايده «الملک لايبقي مع الظلم» که بنياد انتفاضه فلسطين را نهاده است و تحت تاثير آموزه هاي امام خميني سلام الله عليه جنبش سنگ را در سرزمين هاي اشغالي تاسيس کرده، همه جايي و همگاني است، به رهبران جنبش سبز ايران خرده مي گيرد که چرا در برابر بعضي از شعارهاي مردم در روز قدس موضع نفي و طرد نمي گيرند. آقاي توکلي بايد بدانند اين جمله مورخ معاصر همان کشوري که در آن دکترا گرفته اند باور بسياري از مردم جهان است حتي هم کيشان سياسي ايشان. «طبع آدمي چنان است که حاضر است بار گناه را بر دوش بگيرد ولي احمقش نخوانند» (از استيفن رانسيمان مورخ معاصر انگليسي.) اينکه بخشي از مردم شعارهايي داده اند که مورد قبول اصلاح طلبان و رهبري آن نيست نه به اين معناست که اين مردم خود را فروخته اند و به آرمان ها و انديشه هاي امام پشت کرده اند، بلکه به اين دليل است که روز قدس نماد مبارزه همه جانبه با ظلم و تجاوز به حقوق انسان است، و نمي توانند بپذيرند در ايران گرانسنگ ترين حقوق شان پايمال شود و همچون گذشته تنها شعار مرگ بر اسرائيل سر دهند. شايد هم اين ترفند جديدي است که به بهانه بعضي از شعارهاي به اصطلاح ساختارشکن توسط اندکي از مردم مي خواهند ميان مردم جست وجوگر حق خود با نامزدهاي متعلق به اين جنبش فاصله بيندازند. آقاي احمد توکلي تعجب کرده اند از اينکه چرا امسال روز قدس صورت سال هاي پيشين را نداشت و گمان کرده اند علت آن تغيير جريان اصلاح طلبي و انديشه اصلاح طلبي است. ظاهراً فراموش کرده اند اولاً خاتمي نخستين کسي بود که سال ها پيش شعار «مرگ بر» را در هر حوزه و براي هر فرد و کشوري محکوم کرد. ثانياً يادشان رفته که به قول بعضي از منصفان، در عصر اصلاحات هم مقاومت اسلامي لبنان قوي تر بود و هم گردن فرازي هاي رژيم صهيونيستي کوتاه تر و کمتر. اگر مي خواهيم عقبه «لبنان» و «غزه» قوي تر باشد، بايد همان راهبرد نامزد جنبش سبز را باور کنيم يعني برخورداري از جامعه ملي منسجم با سيماي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي پرفروغ در حوزه جغرافيايي ايران. از آقاي توکلي بايد پرسيد مگر اين مردم هماني نيستند که قبل از 22 خرداد از ميرحسين به عنوان «نخست وزير امام» ياد مي کردند. مسببان بعضي از شعارها آنانند که به جاي اقناع افکار عمومي نسبت به روند انتخابات، قهرآميز پاسخ مردم را دادند و به بهانه مبارزه با انقلاب مخملي، خود حوادث مخملي آفريدند. آقاي توکلي بايد بدانند ايران غيرمنسجم، شکاف خورده و واگرا هيچ سودي براي لبنان و فلسطين نخواهد داشت جز آنکه رژيم اشغالگر را قلدرتر خواهد کرد. ايشان در نامه اخير خود به آقايان خاتمي و موسوي تلويحاً اين موج عظيم را که به تعبير خصوصي يکي از نزديکان ايشان حداقل ميزان آن در تهران 50 درصد جمعيت حاضر بود، تلويحاً طرفدار اسرائيل خوانده اند. اين باور آقاي توکلي اگر واقعيت داشته باشد، فاجعه است. نگارنده اميدوار است آقاي توکلي به زودي با بعضي از خصلت هاي خوبي که در او سراغ دارد به زودي از مردم ايران حلاليت بجويند. ايشان و دوستان شان در رسانه ملي، به جاي اين نامه نگاري ها با رويکرد تاريخي به اين پديده ها و گسست ها بينديشند و علل آن را با بصيرت و خردمندي نه از سر احساس و عاطفه و براي خوش بودن ديگران واکاوي کنند. از زاويه ديگري هم اگر بنگريم، آري مي توان گفت مردم عوض شده اند. چون بعضي از حاکمان و کارگزاران عوض شده اند. اين نص صريح سخن پيامبر(ص) است. «اذا تغير السلطان تغيرالزمان». اين صريح سخن امام علي(ع) است. «لاتصلح الولاه الٌا باستقامه الرعيه» (خطبه 216) اين مسير سبز مردم و سخنان و بيانيه هاي رهبران آن که بي شک يک حرکت بزرگ و دامنه دار اجتماعي است ريشه در باور ديني جامعه و رهبران اصلاحات و جنبش سبز دارد. اين مسير از موضع امر به معروف و نهي از منکر طي مي شود. همان چيزي که پيامبر اکرم(ص) فرمود؛ الدين نصيحه... آقاي توکلي بايد بداند مشکل امروز کشور و جامعه اين است که بسياري از دست اندرکاران ارشد کشور که مي توانند اراده کنند و ازهم گسستگي را به پيوستگي اجتماعي تبديل کنند، مصداق اين سخن امام علي(ع) هستند. «من جهل وجوه الآرا اعتيه الحيل» (هر کس از نظرات مختلف بي خبر باشد، در جست وجوي چاره درمي ماند) بخشي از مردم و بزرگان آرا و ديدگاه ديگري دارند. بايد آن را شنيد. اينکه هر از چندگاهي کساني به مردم نصيحت مي کنند، اما نه براي اصلاح جامعه و در راستاي منافع ملي آنها، بلکه براي پوشش جاه طلبي خود، اين خيرخواهي نيست. مگر نشنيده ايم اين سخن امام صادق (ع) را که فرمود؛ ربٌما حسبت انک ناصح للخلق و انت تريدهم لنفسک ان يميلوا اليک. آقاي توکلي،سخن آخر. آقايان خاتمي و موسوي از صالح ترين بندگان خدايند زيرا اصلاح طلب ترين آنهايند (پيامبر؛ اصلح الناس اصلحهم للناس) به آنها رنگ و ننگ همسويي با مخالفان آزادي فلسطين و آرمان هاي امام نمي چسبد. شما نيز از محوطه مرکزي نمازگزاري روز قدس در دانشگاه تهران بيرون بياييد. واقعيت هاي تلخ و شيرين اجتماعي خيابان هاي اطراف را نظاره کنيد و سعي کنيد خود را از خودشيفتگي هاي مشابه بعضي از دوستان اصولگرايتان فارغ کنيد. همان خودشيفتگي هاي کاذب و بي اساسي که بيش از چهار سال است در حاکميت شدت گرفته و مي رود که جامعه را «نارسيس وار» غرق کند. به جاي اين سخنان و نامه نگاري هاي بي پايه، پرابهام و کمتر شنوده و خوانده به کمک ديگر عاقلاني که در قدرتند همتي مبذول داريد و خطر را از جمهوري اسلامي دور کنيد. ترديد نکنيد عموم مردم ايران بقا و عظمت جمهوري اسلامي را مي خواهند. شعار «جمهوري ايراني» يا اظهار بي علاقگي به «غزه و لبنان» حرف دل سرايندگان موج سبز نيست بلکه عکس العمل عصبي به «ناحق مداري» و «کج محوري» بخش هايي از حاکميت پس از انتخابات اخير است.  رسالت:عمار ياسرها کجا هستند؟! «عمار ياسرهاکجا هستند؟!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان با تحليل ابعاد جنگ نرم و اهداف دشمن در اختلاف افکني و التهاب آفريني مطالب دقيق و مهمي را فرمودند.ايشان در اينکه امروز براي حضور در عرصه نبرد نرم نياز به شجاعت در فهم، آن هم فهم فقيهانه است به نقش عمار ياسر در نبرد صفين اشاره کرده و فرمودند: عمار ياسر در جنگ صفين مدام مشغول سخنراني بود با اين طرف لشکر و آن طرف لشکر مي رفت با گروههاي مختلف صحبت مي کرد! عمار ياسر دائم مشغول روشنگري بود . آنجا فتنه عظيمي بود، عده اي مشتبه بودند. مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي مجلس خبرگان با تحليل ابعاد جنگ نرم و اهداف دشمن در اختلاف افکني و التهاب آفريني مطالب دقيق و مهمي را فرمودند.ايشان در اينکه امروز براي حضور در عرصه نبرد نرم نياز به شجاعت در فهم،  آن هم فهم فقيهانه است به نقش عمار ياسر در نبرد صفين اشاره کرده و فرمودند: عمار ياسر در جنگ صفين مدام مشغول سخنراني بود با اين طرف لشکر و آن طرف لشکر مي رفت با گروههاي مختلف صحبت مي کرد! عمار ياسر دائم مشغول روشنگري بود . آنجا فتنه عظيمي بود، عده اي مشتبه بودند. عمار ياسر که بود و يادگاريهاي او در تاريخ اسلام چيست؟پدرعمار، ياسر اهل يمن بود. او با سميه ازداوج کرد و ثمره آن عمار بود.پس از بعثت نبي اکرم ، ياسر و سميه از پيشگامان پذيرش اسلام بودند و زير شديدترين شکنجه ها توحيد را پاسداري کردند و از شرک تبري جستند و به مقام شهادت رسيدند. عمار فرزند شهيدي است که هم مادر و هم پدر او شهيد شده بودند. او به محمد (ص) عشق مي ورزيد و از کفار به شدت نفرت داشت. او در سفر به حبشه همراه جعفر بن ابي طالب بود. حضرت محمد (ص) درباره عمار ياسر فرمود: «سراپاي عمار را ايمان پر کرده  و ايمان با گوشت و خونش آميخته است .» او در جنگ خندق درکنار پيامبر بود و بعد از وفات پيامبر در دفاع از حق و ولايت و اهل بيت جزء معدود کساني بود که جاه طلبي و دنيا طلبي او را فريب نداد و تا آخر عمر در سنگر ولايت باقي بود تا اينکه توسط اشرار صفين به شهادت رسيد. عمار ، معيار حق بود. رسول خدا (ص) فرموده بود : «عمار با حق است و از آن جدا نمي شود.»شهادت او در صفين باند معاويه را رسوا کرد . چرا که پيامبر فرموده بود گروه ستمکار و اهل «بغي» او را مي کشند . لذا ثابت شد اهل بغي همان لشکر شام و معاويه هستند.عمار قبل از جنگ صفين معتقد بود حتي يک روز هم به دشمن نبايد مهلت داد. در همين انتخابات رياست جمهوي کشورمان صورت رقابتهاي انتخاباتي به سرعت به منازعات خياباني تغيير شکل داد به گونه اي که يک ضلع از رقابت پا را از خطوط قرمز فراتر گذاشت و با دشمنان کينه توز اسلام و انقلاب همگرايي کرد.همه ديدند  منافقين وسلطنت طلبها به دستور صهيونيستها، شعار مرگ بر اسرائيل را تبديل به مرگ بر روسيه و چين کردند ، شعار استقلال ،آزادي ، جمهوري اسلامي را شعار استقلال و آزادي، جمهوري ايراني کردند . همه شنيدند آن جماعت شرور اهانت به امام و مقدسات نظام را در روز قدس در دستور کار داشتند و عجيب آنکه همه اين شرارتها را در بسته بندي «جنبش سبز» انجام  دادند. هم ديديم همين جماعت رو سياه که از انقلاب و اسلام ضربه ديدند در مقابل مقر سازمان ملل در بسته بندي سبز در کنار صهيونيستها عليه برگزيده ملت که به نمايندگي از مردم ايران در مجمع عمومي سازمان ملل حضور يافته بود شعارهاي موهن مي دادند. آيا باز هم عده اي نبرد نرم را يک توهم مي دانند؟ آيا در «شامي» بودن اين حرکت ترديد دارند. آيا هستند کساني که مداخله آمريکا و اسرائيل در رقابتهاي انتخاباتي را انکار  کنند؟آيا باز عده اي هستند که طرفداري صهيونيستها و آمريکايي ها را از جنبش موسوم به سبز واهي تلقي کنند؟مگر نمي بينند برخي براي بي آبرويي نظام و امام و انقلاب تا آنجا رفته اند که به مرده سازي و مرده سوزي افتاده اند و آن را پيراهن عثمان کرده اند تا شايد به جنگ خود با علي زمان مشروعيت بخشند. مگر نمي بينند کساني بر تقلب در انتخابات  به عنوان يک دروغ مسلم اصرار دارند بدون اينکه کوچکترين مدرک و سندي داشته باشند ؟ مردم مي گويند ما براي حضور در اين عرصه از اول هم شک نداشتيم، سند آن راي بالايي است که به رئيس جمهور منتخب داده ايم. حتي آن دسته از مردم که به غير از احمدي نژاد راي داده اند منطق مرده سازي ومرده سوزي را محکوم مي کنند و تقلب در انتخابات را يک دروغ مي دانند و از همراهي با سران آشوب پرهيز کردند. حتي رفقاي کساني که در تدارک جنگ صفين بودند اعتراف کردند ما براي تجويز خشونت، تقلب در انتخابات را رمز آشوب و شورش قرار داديم. مردم اکنون صبوري مي کنند و منتظرند ببينند قانون و قضا در مورد پديده «بغي» و «محاربه» با نظام چه تصميمي مي گيرند. اگر خداي ناکرده در اين امر کوتاهي ببينند خود دست به کار مي شوند. سکوت برخي نخبگان و خواص در اين ميدان همان طور که مقام معظم رهبري فرمودند کمک به اصل فتنه است.مردم انتظار دارند آنها که دستي به قلم و دستي در تريبونهاي رسمي و غيررسمي نظام دارند ريشه اين فتنه را خشک کنند و «عمار» وار روشنگري کنند . اين يکي از اصلي ترين مطالبات مردم در نبرد نرم با دشمنان انقلاب و نظام است. ابتكار:عمق استراتژيک احمدي نژادي «عمق استراتژيک احمدي نژادي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم مرتضي کاظميان است كه در آن مي‌خوانيد؛انديشمندان علوم سياسي و به ويژه صاحب نظران روابط بين الملل و سياست خارجي معتقدند، «سياست خارجي»، استراتژي يا مجموعه اقدامات برنامه ريزي شده اي است که تصميم گيرندگان يک کشور با هدف نيل به اهداف خاصي که بر مبناي «منافع ملي» تعريف شده اند، در مقابل کشورها يا پديده هاي بين المللي ديگر، پيگيري و اجرا مي کنند. از زاويه اي ديگر، برخي از صاحب نظران تاکيد مي کنند که سياست خارجي را دو مولفه محوري سامان مي دهد: اهداف ملي و ابزار نيل به اهداف مزبور. انديشمندان علوم سياسي همچنين بر اين باور اند که تصميم گيري يک فرآيند انتخاب است; انتخاب ميان گزينه هاي مختلفي که در مورد يک وضعيت خاص در برابر تصميم گيران يک کشور قرار دارد. تصميم، معمولا" بر مبناي محاسبه سود و زيان (هزينه  فايده) انجام يک اقدام، اتخاذ و براي تحقق، تعقيب و عملياتي مي شود. افزون بر اين، تصميم گيري همچنين نتيجه تلاقي ديدگاه هاي گوناگون در مورد شرايط خاص است. نيز: تمامي تصميمات سياست خارجي در يک بستر ويژه و خاص داخلي متولد مي شوند. اين محيط شامل ارزش ها، هويت و تشخص ملي، فرهنگ سياسي، سنت هاي تاريخي يک جامعه، مقتضيات ساختاري (اندازه، سطح صنعتي شدن، شکل حکومت، و...) و همچنين، امور سياسي خاصي که در هر زماني مهم هستند، مي شوند. نقش «کارگزاران» و حکومت ورزان به مثابه «عاملان انساني» هم، البته غيرقابل کتمان و اغماض است. با چنين نقطه عزيمت ها و مقدمه اي، مي توان دقيق تر و منتقدانه تر به آنچه ذيل سياست خارجي احمدي نژادي در حال وقوع و تحقق است، نظر افکند. اين که آيا فرآيند تصميم گيري و تدوين راهبردها در عرصه سياست خارجي ما از قواعد و چهارچوب هاي عقلاني پيروي مي کند و يا در کادر رويکردهاي ايدئولوژيک سامان مي يابد؟ آيا عملکرد و خروجي سياست خارجي ما، متاثر از ديدگاه هاي تمامي صاحب نظران و برآمده از گفت وگو و نقدي و بحث و تبادل نظر سلايق و تحليل هاي جناح ها و جريان هاي مختلف سياسي کشور است، يا باورها و مطلوب هاي يک جريان فکري  سياسي خاص را نمايندگي مي کند؟ آيا سخنراني ها و ابراز عقيده  و رفتار و منش و عملکرد ما در صحنه بين الملل، موجب کاهش چالش ها و تخاصمات با ديگر کشورها (به خصوص دول موثر در جهان) مي شود، يا برعکس، بر سوء تفاهم ها و اختلاف ها مي افزايد؟ احمدي نژاد مي تواند با «لبخند» در برابر خبرنگاران مهم ترين رسانه هاي غرب و جهان بنشيند و با طعن يا با طفره رفتن يا با «سئوال در برابر سئوال» و نيز با خونسردي، به پرسش هاي آنان پاسخ  دهد يا در مجمع عمومي سازمان ملل، با اعتماد به نفس فراوان، «کلي گويي» کند و بر اين و آن طعن بندد و واقعيت هاي داخلي ايران را دگرگونه، بيان کند و مورد اشاره قرار دهد. اما خروجي اين همه، در واقعيت مناسبات تهران با جهان توسعه يافته، چيست؟ آيا «منافع ملي» ايران با استراتزي اتخاذ شده، و با رويکردهاي جاري در مناسبات بين الملل، تامين مي شود؟ احمدي نزاد بدون اين که از انتقاد کسي در داخل کشور هراس داشته باشد و کسي فرياد «وا انقلابا» سر دهد، پاي سخنان باراک اوباما مي نشيند; و پاسخ واشنگتن و رئيس جمهور جديد آن به احمدي نزاد، ترک جلسه مجمع عمومي سازمان ملل متحد، هنگام سخنراني اوست. «عزت» مورد نظر احمدي نژاد و همفکران و همراهانش در ساخت قدرت، چگونه و کجا تامين مي شود و چه تعريفي دارد؟ سيماي جمهوري اسلامي تصاويري تقطيع شده و گزينشي از محل سخنراني احمدي نژاد را مکرر به بينندگان عرضه مي کند و تلاش مي کند با نشان دادن نمايندگان سنت لوييس، پاراگوئه، نپال، موريتاني، ليبريا، و جامائيکا در مجمع عمومي، مخاطبان سخنراني احمدي نژاد را قابل توجه، جلوه دهد. غافل از اين که در عصر ارتباطات و فنآوري اطلاعات، شمار شهرونداني که از حقيقت وضع سالن مجمع عمومي سازمان ملل متحد هنگام سخنراني احمدي نژاد، مطلع هستند، بسيار بيش از آن چيزي است که آقايان مي کوشند با تحريف حقيقت، شکل دهند. آن «عمق استراتژيکي» که احمدي نژاد در تبليغات انتخاباتي اش در خردادماه مکرر از آن سخن مي گفت، در مجمع عمومي سازمان ملل، بيش از پيش، عريان شد: آن عمق استراتژيک، سنت لوئيس را در آن سوي جهان شامل مي شود که بايد با ذره بيني در دست، موقعيت جغرافيايي اش را در درياي کارائيب جست وجو کرد؛ يا کشورهاي آفريقايي و آسيايي چون موريتاني و ليبريا و نپال که درگير هزار و يک مشکل داخلي و اقتصادي، اجتماعي هستند. «عمق استراتژيک» سياست خارجي احمدي نژادي، و استراتژي ها و رفتارها و گفتارهاي او، به چه ميزان، منافع ملي ايران را تامين مي کند؟ آيا راهبردهاي او، از منظر محاسبه و رعايت «هزينه  فايده»، مورد برآورد عقلاني و واقع بينانه قرار گرفته است؟ و اساسا" آيا استراتژي و رفتارهاي جاري، «اهداف ملي» و مورد موافقت اکثريت شهروندان و صاحب نظران را تعقيب و نمايندگي مي کند؟ جمهوري اسلامي:ابتكار عمل «ابتكار عمل»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اعلام خبر ساخت دومين كارخانه غني سازي سوخت هسته اي ايران توسط مقامات كشورمان به آژانس بين المللي انرژي اتمي و قبل از آنكه غربي ها بتوانند اين خبر را به عنوان برگي عليه فعاليتهاي هسته اي كشورمان علم كنند غرب را در موضعي تدافعي قرار داد. رئيس سازمان انرژي اتمي كشورمان دوشنبه گذشته با ارسال گزارشي به مقامات آژانس اعلام كرد جمهوري اسلامي ايران در راستاي حفظ و برخورداري از حقوق مسلم خود در بهره برداري صلح آميز از انرژي هسته اي در يك گام موفق جديد اقدام به ايجاد تاسيسات غني سازي سوخت هسته اي ديگري نموده كه در احداث آن تمامي شرايط لازم از جمله پدافند غيرعامل رعايت شده است . در اين بيانيه تصريح شده فعاليتهاي اين تاسيسات در چارچوب مقررات آژانس خواهد بود و تاكنون نيز هيچ تخلفي از مقررات بين المللي صورت نپذيرفته است . اولين مجتمع غني سازي ايران كه در نطنز مستقر است مستمرا تحت نظارت و بازرسي بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار دارد . عيار فعاليت دومين مركز نيز كه در اطراف قم درحال احداث است 5 درصد خواهد بود كه نياز نيروگاه برق بوشهر را تامين خواهد كرد. اين خبر در 48 ساعت گذشته در صدر عناوين خبري رسانه هاي غربي قرار گرفت و بازتاب گسترده اي يافت . سران كشورهاي آمريكا فرانسه و انگليس كه از قاعده نامشروع خصومت با انقلاب اسلامي و مخالفت با استقلال ملتها پيروي مي كنند در نخستين واكنش خود كه نشان از عصبيت و بي تدبيري آنها در موضعگيريشان داشت جمهوري اسلامي ايران را متهم به پنهان كاري كرده و ساخت اين تاسيسات را مصداق اثبات ادعاهاي خود مبني بر عمليات پنهاني ايران در توسعه اهداف هسته اي عنوان كردند. اين سياه كاري ها و عوامفريبي هاي سران كشورهاي غربي در بازي دادن افكار عمومي ملتهاي جهان درحالي صورت مي گيرد كه جمهوري اسلامي ايران طبق مقررات آژانس در مورد ايجاد تاسيسات جديد غني سازي بايد 6 ماه قبل از تزريق گاز و ورود مواد راديواكتيو به آن موضوع را به آژانس گزارش نمايد اما ايران در اقدامي داوطلبانه كه قطعا بايد از اين بايت مورد تشويق قرار گيرد 18 ماه زودتر از زماني كه به لحاظ قانوني متعهد است باهدف اينكه دستمايه جوسازيهاي غرب قرار نگيرد موضوع را به اطلاع آژانس رساند و اين نكته ايست كه غربي ها بهتر از هر كسي از آن با خبرند. آنچه تاكنون جمهوري اسلامي ايران انجام داده كاملا قانوني و منطبق بر پادمان بوده و در واقع آنچه غيرقانوني است سياستهاي غرب و زياده خواهي هاي آنهاست . غربي ها بايد اين موضوع را براي هميشه درك كنند كه ايران هرگز وظيفه ندارد فعاليت خود را به كشورهاي 1 +5 گزارش دهد چرا كه آنها اصولا طرف حساب ما نيستند و گزارشهاي فني ايران بايد فقط براي آژانس ارسال شود و تنها منبعي كه مي تواند به اين گزارشها رسيدگي كند آژانس است و بس . از اين گذشته اگر قرار به حسابرسي و گزارش دهي از فعاليتهاي هسته اي باشد اين غربي ها و زايده شرم آورشان يعني رژيم صهيونيستي هستند كه چون با فعاليتهاي مخرب هسته اي و پنهانكاريهايشان جهان را به سوي انفجار و تخريب اتمي پيش برده اند بايد حساب پس بدهند . مردم دنيا به خوبي مي دانند كه آمريكا به عنوان دارنده بيشترين سلاح هسته اي بيش از 10 هزار كلاهك اتمي در اختيار دارد و اسرائيل نيز با مخفي كاريهايي كه تحت حمايت غرب انجام مي شود به 200 كلاهك هسته اي مجهز شده است . اتهام پراكني تهاجمي سران رژيم هاي جنگ افروز غرب عليه ايران و آلوده كردن فضا در آستانه مذاكرات نهم مهر كه تا همين روزها در دستور كار آنها قرار داشت پس از اعلام تاسيسات جديد غني سازي ايران به موضعي ت�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن