واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بلاگرها امضاهای خود زیر نامه های سیاسی را تکذیب کردند اخیراً نامه هایی خطاب به مراجع ، مقامات قضایی و اجرایی تحت عنوان نامه های سرگشاده نظایر آن منتشر می شود که نام های فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و بلاگرها به عنوان امضا کننده زیر آنها قرار دارند .با این حال ، تعدادی از این افراد ، پس از مطلع شدن از گنجاندن نام آنها در زیر این نامه ها ، مراتب را تکذیب می کنند که سه نمونه زیر از این قبیل موارد است:سروش خسروی در یادداشتی در وبلاگش oroushkhosravi.blogfa.com نوشت:متاسفانه در روزهاي گذشته بيانيه اي در برخي سايت ها و با امضاي 293 نفر منعكس شده كه در پاي آن نام اين جانب نيز درج شده است. با توجه به آن كه بنده از مفاد اين بيانيه و در نتيجه ذكر نام خود در پاي آن مطلع نبوده ام و در ضمن ه انتشار اين بيانيه به همراه نام اين جانب مايه برخي گرفتاري ها و سو تفاهم ها ب نزد برخي دستگاه هاي ذي ربط شده است . من نيز به همين دليل درخواستي را براي اين سايت ها و مسوولان آن ها ارسال كردم كه اميدوارم در اسرع وقت نسبت به اصلاح موضوع و تكذيب ماجرا اقدام شود. تا از تكرار چنين سهو خطاهايي در آينده جلوگيري شود.امیرعباس نخعی هم در وبلاگش به نشانی amnakh.blogfa.com نوشت:چندي پيش در بجبوحه تحولات پيدرپي سياسي كشور نامهاي از سوي 293 روزنامهنگار و فعال سياسي منتشر شد كه هماينك نيز توجه به محتواي آن در ميان اهالي مطبوعات و حتي برخي نهادها ادامه دارد.اين نامه در زماني كه حقايق سياسي كشور در ميان آتش و دود گم شده بود به امضاي جمعي از روزنامهنگاران و فعالان سياسي منتشر شد با اين هدف كه شايد در آن هنگامه آبي بر آتش ريخته باشند. نامه طبيعتاً با توجه به گرايش و طيف امضاكنندگان آن مخاطبانش چهرههاي شاخص سياسي اصلاحطلب (هاشمي، خاتمي، ميرحسين و كروبي) و مراجع قم بودند و محتواي آن نيز همانگونه كه در بالا توضيح آن رفت و امضاكنندگان آن نيز روزنامهنگاران و سياسيوني بودند كه بالطبع برخي نامه را تهيه، برخي آن را امضا كردند و نام برخي ديگر نيز به واسطه ارزيابي جمعكنندگان امضا از نوع فكر، اعتماد و شناخت متقابل در پاي نامه گذاشته شد.هنگامي كه نامه را اولين بار پس از انتشار خواندم احساس كردم با وجود چارچوب منطقي و قابل دفاع، داراي لحن و ادبياتي غيرقابل دفاع است.قابل دفاع بود چون استمداد طلبيده شده بود براي حمله به خوابگاههاي دانشجويي (كه مقام معظم رهبري آن را محكوم و خواستار مجازات عاملينش شد)، براي فجايع كهريزك (كه به دستور مقام معظم رهبري توقيف شد)، خونهاي به زمين ريختهشده (بنا بر گفتههاي مقامات عاليرتبه نظامي كشور همچون سردار عراقي تعدادي از كشته شدگان مورد تاييد قرار گرفت) و بعضا بازداشت برخي فعالان سياسي و مردم بيگناه.اما بالطبع لحن و ادبيات نامه غيرقابل دفاع و در مواردي دور از گفتمان و ادبيات اصلاحطلبانه بود، اگر دوستان مشورتي پيش از تدوين آن ميكردند هر كس ميتوانست كمي بر غناي آن بيفزايد و در آن فضاي خشونتزده كمي از آلام مردم بكاهد.به دوستاني كه پيش از اين در اينباره با هم گفتوگو كرديم نيز تاكيد كردم از كليت نامه ميتوان دفاع كرد، اگرچه لحن و ادبيات آن اصولاً قابل دفاع نيست. در اين ميان صحبت از قرار دادن نام يك يا دو نفر يا چند نفر براي انتشار يك نامه نيست كه شايد برخي از همكاران به واسطه شناخت و آشنايي با راه و روشهاي يكسان دست به چنين انتخابي زدهاند و در چنان فضاي شتابزدهاي اقدام به قرار دادن نامها كردند كه براي پرهيز از هر گونه مشكلي بايد از آن پرهيز كرد تا در شرايط بحراني قابل دفاعتر باشد. چه آنكه اگر كساني براي كارهاي خود نياز به توضيح ندارند ما كه ميدانيم مرغهاي عروسي و عزا هستيم بايد همانگونه نيز عمل كنيم در غير اين صورت در ورطه انفعال و پشيماني گرفتار خواهيم آمد.اگر خود من پيش از انتشار در اينباره اطلاع مي داشتم در چنين ورطه اي قرار نمي گرفتم.در اين مواقع حساس اينگونه بيانيهها بايد توسط كساني نوشته شود كه با ادبيات واقعي اصلاحطلبانه اقدام به نوشتن بيانيه كرده و اصلاحطلبان نيز با همان مشي اعتماد و اعتقاد به امضاي آن مبادرت ورزند كه به نظرم برخي جاها لحن بيانيه مزبور از جنس اصلاحطلبي ناب و نجيبانه نبود چه آنكه قرار دادن برخي نامها در پاي آن نيز. در همان بيانيه «293 تن خطاب به مراجع» نيز آمده است «در روزهايي كه مردم شريف و دلير ايران براي اعاده حقوق حقه خويش با رساترين نداها و نجيبانهترين رفتارها...» پس اگر مردم ما نجيبانهترين روشها را برگزيدهاند مطبوعات و روزنامهنگاران اگر قرار است صداي مردم باشند بايد با نجيبانهترين روشها و متون صداي خود مردم را بهطور موثر فرياد كنند كه انشاءاللـه چنين نيز هست. حامد صالح آبادي در وبلاگ خود persham.blogfa.com نوشت:درخبرها خواندم که برخی سایتها بیانیه ای با عنوان نامه 330 روزنامه نگار خطاب به دادستان تهران منتشر کردند که در کمال تعجب اسم من هم در این بیانیه بود.درحالی که اصلا روحم هم خبر نداشت که چنین بیانیه ای را امضا كرده ام.من نمی دانم چه افرادي این بیانیه ها را تهیه می کنند .اما روند اخلاقی اين كار درست نيست زيرا فردي که می خواهد اسمش در بيانيه اي بيايد بايد با اجازه و رضايتش اسمش در بيانيه درج شود كه متاسفانه درباره اين بيانيه اين اقدام صورت نگرفت.از طرفی این بیانیه ها به نوعی حقوقی هستند و بدون خواندن آن نباید اقدام به امضای آن کرد.به همین دلیل صرف نظر از محتوای این بیانیه، ضمن انتقاد از چنین رویه ای اعلام می کنم که مدت هاست كه هیچ گونه بیانیه ای را امضا نکرده ام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]