واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ..همیشه اعتقاد داشته زمانی صحبتهایش جذاب است که حرف تازه ای داشته باشد و هیچ زمانی دوست ندارد که حرفهای تکراری بزند و یا صحبتهایش در... اواسط سال 83، روزنامه «بانی فیلم» در صفحه اول خود کنار عکسی از «پارسا پیروزفر» تیتری با موضوع گفت وگو با این ستاره را منتشر کرد. آنهایی که پیروزفر را میشناختند آن روز با تعجب روزنامه را خریدند و در صفحه سوم آن با گفت وگویی مواجه شدند که واقعی بود؛ پیروزفر درباره مسائلی حرف زده بود که به نظر چندان هم جدی نمیآمد و انجام این کار از سوی کسی که سالها روی خود برچسب «مصاحبه ممنوع» زده بود، عجیب به نظر میرسید. در لید آن گفت وگو اشاره شده بود سؤال و جوابها مربوط به یک سایت کانادایی فارسی زبان است و در یادداشتی کنار گفت وگو به کنایه از بازیگرانی صحبت شده بود که در مواجهه با خبرنگاران ایرانی، از موضوع بحث درباره «متدهای نوین بازیگری» پایین تر نمیآیند ولی وقتی تلفن از آن سوی آبها زنگ میخورد، تا محله کودکی شان را هم پیش میکشند. آن روز پیروزفر گفت وگویش را تکذیب کرد و در جمعی خصوصی تر ماجرا را حاصل یک سوءتفاهم دانست؛ خبرنگاری به او گفته اطلاعاتی برای تکمیل بیوگرافی اش میخواهد و وقتی ستاره متوجه شده سؤالها شکل گفت وگو به خود گرفته، تلفن را قطع کرده است. مطلب زیر به نقل از همشهری جوان تقدیم حضورتان میشود. پارسا پیروزفر پارسا پیروزفر و چند جوان دیگر به چهرههای نسل تازه بدل شدند. تصویری که در تلویزیون از سریال «در پناه تو» میآمد و در سینما از «ضیافت». پیروزفر همان جا هم قرار بود آدم دیگری باشد؛ چهره ای فراتر از به طور مثال حسن جوهرچی یا رامین پرچمی. ولی همه چیز از همان مجموعه حمید لبخنده خراب شد و پیروزفر بد شروع کرد. در ضیافت هم همه اعتبار به فریبرز عرب نیا و بهزاد خداویسی رسید و به سایه رفت و از سایه درآمدنش هم به فیلمهایی برمیگشت که از او روی پرده میرفت و مجموعههایی که روی آنتن داشت. برخلاف آن چه گفته میشد، گفت وگو نکردنش ربطی به گزیده کاری نداشت. سینمای ایران یکی دو بار به پارسا پیروزفر اعتماد نصفه و نیمه ای کرد. وقتی پیروزفر در «شیدا»ی کمال تبریزی، نقش مقابل لیلا حاتمی را بر عهده گرفت، شیدا گیشه موفقی نداشت. در «دختران انتظار» هم پارسا نقش اصلی را داشت؛ فیلمیکه بد نفروخت ولی خیلیها گفتند پارسا پیروزفر نمیتواند آدم اصلی یک قصه باشد. بعدها که «اشک سرما» شکست تجاری سختی خورد، باز همان خیلیها اصرار کردند که پیروزفر وقتی میفروشد که «مکمل» باشد یا حداقل ستارههای دیگری هم دوروبرش را گرفته باشند. در تمام این مدت پیروزفر به هیچ یک از این حرفها جواب نداد. درباره او این مسئله مطرح بود که او نمیتواند از کارنامه اش دفاع کند و برای همین حرف نمیزند. تا جایی که گفت وگویش هنگام نمایش «بوتیک» با ماهنامه فیلم، اثبات این مدعا بود، ولی درباره پیروزفر هیچ چیز عوض نشد؛ چه در مقطعی که حضورش در نقش مکمل «مهمان مامان» و نقش اصلی اشک سرما ستوده شد و چه در مقطعی که به طور مثال با «دختری به نام تندر» و «عروس خوش قدم» مرزهای فروش را جابه جا کرد. پیروزفر حرف نزد و ستاره در سایه باقی ماند. بعد از مهمان مامان، پیروزفر رفقای مطبوعاتی پیدا کرد، در جمعهای مطبوعاتیها وارد شد و با برخی از آنها رابطه نزدیکی هم برقرار کرد. حاصل این ورود، اعتماد نسبی به آدمهایی بود که فکر میکرد ممکن است او را در شرایط تازه ای قرار دهند. پیروزفر یک گفت وگوی بلند چاپ نشده با ماهنامه فیلم دارد. لیلا حاتمی- علی مصفا لیلا حاتمی و علی مصفا - زوج سینمایی - هر دو مصاحبه گریزند، و در راه فرار از میان اصرار روزنامهنگاران برای دادن یک وعده گفت وگو، روشهای مختلفی را اجرا میکنند. علی مصفا آرام و مهربان است و صادقانه میگوید: «من مصاحبه نمیکنم، ببخشید». این سیاق اوست که دوستانه میخواهد بپذیرید. لیلا حاتمی قرار گفت وگو را به آینده - گاهی دور و گاهی نزدیک- موکول میکند و وقتی آینده وعده داده شده فرا برسد، دوباره آینده دورتری را برای انجام گفت وگو پیشنهاد میکند؛ با این بهانه که این روزها سرش شلوغ است و وقت ندارد. اهالی مطبوعات میدانند که اینها بهانه است و آینده موعود لیلا حاتمی با زمان پیش میرود و فرا نمیرسد. گاهی هم که خیلی حال و حوصله ندارد، آن قول قبلی را هم منکر میشود و اعتراف میکند که به هیچ عنوان اهل گفت وگو و مصاحبه نیست. محمدرضا گلزار گلزار بدون شک یک سوپراستار است؛ یک تنه فروش گیشه را جابه جا میکند، یک تنه پول خوب میگیرد و یک تنه خیلی کم مصاحبه میکند. او مثل بقیه فهمیده است هر چه قدر کمتر از او حرفی شنیده شود، جذابیتش بیشتر میشود، چون بار شایعهها و نشر اکاذیب بالاتر میرود و آن وقت است که چاپ یک مصاحبه رسمی از وی مثل بمب صدا میکند. به یاد بیاورید شایعه ممنوعالتصویر شدن گلزار را که با مصاحبه مجله فیلم قضیه کاملا منتفی شد و ملتی را از نگرانی نجات داد! ترانه علیدوستی ترانه علیدوستی از بازیگران جوانی است که در انتخابهای حرفه ای خود برای نقشآفرینی، بسیار گزیده عمل کرده است. در کارنامه حرفه ای او تنها 5 فیلم - ولی 5 فیلم برجسته و قابل تحسین - به چشم میخورد: «من ترانه 15 سال دارم»، «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «کنعان» و «درباره الی». دقت ترانه در انتخاب، به ارتباط او با اهالی مطبوعات هم سرایت کرده است. او برخلاف همکاران هم سن و سالش (پگاه آهنگرانی و باران کوثری)، دوستان صمیمی از میان روزنامه نگاران ندارد، در مجامع مطبوعاتی و هم نشینیهای اصحاب سینما و مطبوعات رفت وآمد نمیکند و اگر در گردهماییهای اهالی سینما، با روزنامهنگاران آشنا برخورد کند، چون دوستی ساده سلام و احوالپرسی میکند و به دیگر اطرافیان ناآشنا لبخند میزند! اخمو و بداخلاق نیست ولی با بهانه های ساده ای هم چون «الان وقت گفت وگو ندارم»، «مناسبتی برای انجام این مصاحبه وجود ندارد» و در نهایت «حرفی ندارم»، از انجام مصاحبه با نشریهها سر باز میزند. یک بار تنها یک ماهنامه توانست این بازیگر جوان را پای میز گفت وگو بنشاند، آن هم شاید برای این که این مجله برو بیا و محبوبیت خاصی بین دست اندرکاران سینما داشت.هدیه تهرانی هدیه تهرانی همیشه در میان مجموعه ای از شایعهها درباره زندگی حرفه ای و شخصی اش غوطه ور است و در مقابل همه اینها سکوت میکند؛ با این استدلال که مردم در نهایت به واقعیت پی میبرند. در همه این سالها و در لحظههای بالا رفتن از پلههای شهرت، هدیه تهرانی بسیار کوشید تا زندگی شخصی اش را از نگاههای کنجکاو دور کند اما این تلاش او - حتی با وجود دوری کردن از نشریات و گفت وگو نکردن با آنها - هنوز میسر نشده است. تماس با هدیه تهرانی کار سختی نیست، به ویژه که خوشرو و خوش برخورد است اما راضی کردن او به انجام گفت وگو ناممکن است. سوپراستار سالهای گذشته سینمای ایران، در مقابل اصرار نشریههای مختلف برای انجام مصاحبه میگوید: «باید حرفی زد که به درد همه بخورد. وقتی حرفهای من هیچ تفاوتی در زندگی دیگران به وجود نمیآورد، چه نیازی به گفتن شان است». تهرانی اعتقاد دارد که چون پیشه او بازیگری است، باید درباره سینما و حرفهاش در قالب جدی و تخصصی حرف بزند و در محدود گفت وگوهایی که تاکنون با نشریات تخصصی سینما داشته، گفتنیهایش را درباره بازیهایش، بازیگری و سینما گفته است. فاطمه معتمدآریا فاطمه معتمدآریا را نمیتوان در گروه مصاحبه گریزان قرار داد. او کم و به ندرت پای گفت وگو با اهالی مطبوعات مینشیند اما این دوری گزینی، تصمیم مطلق و همیشگی او نیست. فاطمه معتمدآریا، درخواست نشریات جدی و تخصصی را برای انجام گفت وگو میپذیرد. هویت و وجهه نشریه موردنظر شرط نخست اوست. شرط دوم این هنرپیشه با تجربه سینمای ایران، این است که فیلمیاز او در یکی از مراحل تولید یا پخش باشد تا او حرف و موضوعی مشخص برای گفتن داشته باشد. او که به قول صاحب نظران این عرصه، ستاره سینمای ایران در دهه70 است، اهل صحبت کردن درباره موضوعات متفرقه و خارج از محدوده سینما و بازیگری نیست. روزهایی که فیلم «گیلانه» با یک بازی منحصر به فرد معتمدآریا، نقل مجلس مطبوعات شده بود، او درباره نقش آفرینیاش در این فیلم با یک هفته نامه و یک روزنامه صحبت کرد. بازیگر آثار «روسری آبی»، «ننه گیلانه» و «بانوی اردیبهشت»، خوش برخورد و صمیمی اما کم گوی و گزیده گوی است.آتیلا پسیانی خودش معتقد است از زمانی که دیگر گفت وگو نکرده، نه دیگر سوءتفاهمی با کسی داشته و نه وارد حاشیه شده است. این روند را حتی در کارهایش هم دارد. تئاترهایی که کار میکند، بیشتر بدون کلاماند و سر فیلم برداری هم خیلی با دیالوگها میانه خوبی ندارد. حالا حداقل 8 7 سالی میشود که پسیانی را از لابه لای حرفهای دیگران میشناسیم یا از چیزهایی که سر صحنه کارهایش نقل میکنند. بازیگری که میتواند نقش آفرینیهای فوق العاده اش محل بحث و گفت وگوهای مفصل باشد، در این مدت که قصد کرده گفت وگو نکند، فقط یک بار این قرار را شکسته است؛ گفت وگویی با «هفت» در زمینه تئاتر که البته گفت وگوکننده یکی از دوستان تئاتری اش بود. غیر از این، پسیانی گفت وگو نکرده و نمیکند و اگر هم زیادی پاپیچش شوید شاید یک جواب تند و تیز بشنوید! بهرام رادان بهرام در طول فعالیت حرفه ای اش همیشه اعتقاد داشته زمانی صحبتهایش جذاب است که حرف تازه ای داشته باشد و هیچ زمانی دوست ندارد که حرفهای تکراری بزند و یا صحبتهایش در 2 نشریه، شبیه هم باشد. بهرام همیشه زمانی که فیلمی روی پرده داشته با یک نشریه تخصصی یا یک نشریه دیگر (مخاطب این نشریه با موضوع فیلم و یا حرف و جنس فیلم، ارتباط مستقیم دارد) گفت وگو میکند. یا زمانی که اتفاق خاصی در حرفه اش افتاده یا وقتی که حرف تازه ای داشته باشد با توجه به مخاطب حرفهایش و شخص گفت وگوکننده که این همیشه برایش مهم بوده است مصاحبه کرده است و تا این زمان سعی کرده با تمام نشریاتی که مخاطبانش، خط مشی و نویسندگانش را قبول داشته، گفت وگو کند. تعداد گفتوگوهای بهرام طی این چند سال - که روی سایت اختصاصی اش هم وجود دارد بهترین دلیل برای حرفهایم است. همان طور که در همه نقش آفرینیهایش گویش او با دیگری تفاوت دارد، تمام گفت وگوهایش هم درست و به جا و متفاوت از دیگری است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]