واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نكته جالب اینكه چطور امین حیایی كه در صحنه درگیری كلیسا كشته میشود در پایان فیلم در هواپیمای قرار دارد كه به مقصد سن پطرزبورگ میرود؟ همین... نگاهی به فیلم سن پطرز بورگ اگرچه سنپطرزبورگ نسبت به فیلمهای كمدی رایج در سینمای ایران هم از حیث مضمون و نوع قصه گویی و هم از لحاظ فرم و ساختار روایی یك سرو گردن بالاتر است اما فیلم متوسطی است كه درعین ایجاد موقعیتهای مفرح و سرگرم كننده برای مخاطب از انسجام و یكدستی لازم برخوردار نیست و فراز و نشیب زیادی را در طول داستان و حتی شخصیتهای قصه، تجربه میكند. الصاق بخشهای مستندگونه فیلم درباره تزار روس و مسئله مجسمه عقابهای دوسر وتاریخ روسیه و كمونیست شاید به گره گشایی از داستان و تببین موضوع كمك كند ولی حس دراماتیكی قصه را كاهش داده و به نوعی دوپاره گی در روایت دامن میزند. واقعیت این است كه اساسا ارائه اطلاعاتی به این شیوه هم برای مخاطب جذاب نیست و هم موجب پیچیدگی موقعیت داستانی آن شده است. اصلا تماشاگر به واسطه طنازیهای كلامی و رفتاری تنابنده و قاسم خانی میخندد و به جای اینكه منتظر اطلاعات تازهای درباره تاریخ روسیه و حزب كمونیست باشد مدام در انتظار شیرین كاریهای فرشاد و كریم است. به همین دلیل باید نقطه قوت سن پطرزبورگ را بیشتر در نوع بازیها و موقعیتهای كمیكی بدانیم كه فرشاد و كریم ایجاد میكنند. سن پطرزبورگ هم مثل بسیاری از فیلمهای كمدی از بلاتكلیفی و دوگانگی در ترسیم موقعیت كمدی و جدی به سر میبرد. بدین معنی كه به ظاهر قرار است با یك كمدی موقعیت مواجه باشیم كه از همزیستی اجباری دو شخصیت متضاد خلق شده است اما روایت این وضعیت در مرز بین فانتزی و شوخیهای كلامی و كمدی داستانی و موقعیت در نوسان بوده و یكدست نیست. بهویژه در پایانبندی كار و نحوه وارد شدن كریم و بهویژه فرشاد و خواهر كریم به آن كلیسا. در حالی كه قصه در میانههای كار تعلیق لازم را برای جذابیت داستان به وجود میآورد و مخاطب گرم تعقیب ماجراهای این دونفر است خط اصلی قصه تغییر كرده و سر از ماجرایی مبهم و خیالی در میآورد كه اگرچه قصد داشته تا تماشاگر را با یك نوع غافلگیری دراماتیك مواجه كند اما بهدلیل بیمنطقی در روایت و بیتناسبی با مضمون اثر توی ذوق مخاطب زده و حالش را میگیرد. نكته جالب اینكه چطور امین حیایی كه در صحنه درگیری كلیسا كشته میشود در پایان فیلم در هواپیمای قرار دارد كه به مقصد سن پطرزبورگ میرود؟ همین دوگانگی و تعارضهاست كه رنجآور است وگرنه سن پطرزبورگ فیلم خوش ساختی است كه به بازیهای گرم و صمیمی بازیگرانش لحضات مفرحی را برای مخاطبانش ایجاد میكند. كنتراست چهره جدی طنابنده و شخصیت با نمك كریم در كنار شخصیت خونسرد اما شیاد فرشاد فیلم را نجات میدهد. پیمان قاسمخانی كه سالهای دورتر در عاشقانه در نقش جوانی عاشقپیشه بازی كرده بود در اینجا شخصیت شیرین و شوخ و شنگ فرشاد را خوب بازی كرده كه البته بیشتر به بازنمایی خود نزدیك تر است تا نقشآفرینی حرفه ای. مبنای اصلی كمیك قصه نیز تضادهای رفتاری – كلامی بین فرشاد و كریم است كه این تعارض را حتی در اسامی این دو نیز میتوان بازشناخت. آنها دو پرسوناژ كاملا متفاوتی از هم هستند كه به دلیل یك هدف مشترك در كنار هم قرار گرفته اند. بار اصلی كمدی قصه نیز درتضادهای رفتاری این دو نفر شكل میگیرد از تفاوتهای اخلاقی و رفتار اجتماعی گرفته تا تفاوتهای كلامی و ادبیات گفتاری كه البته بیشتر به شكلگیری یك شوخی كلامی دامن میزند نه طنز برآمده از موقعیت پارادوكسیكال. سن پطرزبورگ فیلم گرمی است و ساختار روایی شناوری دارد. شاید شاهد فراز و نشیبهای در تعلیق آفرینی و قصه گویی آن باشیم ولی فیلم از ریتم و ضرب آهنگ خوبی برخوردار است و بهره گیری از رنگ و فضاهای شاد نیز به آن كمك كرده تا سویه كمیك آن بیشتر تعمیق شود. استفاده از فلاش بكهایی كه به زندان مربوط شده و بخشی از خاطرات فرشاد را نشان میدهد نیز بر نمك ماجرا افزوده و البته تصویر برداری سیاه و سفید آن هم به بازنمایی این تضاد و دوگانگی كمك كرده است. این جذابیتهای بصری را در همان ابتدای فیلم و در بخش تیتراژ شاهد بودیم كه با استفاده از تكنیكهای گرافیكی و بهره مندی از نشانههای معماری روسی توانسته تا حد زیادی فضای كلی كار را ترسیم كند. ضمن اینكه جنس موسیقی كارن همایون فر را نیز نباید در خلق این موقعیت و فضای شاد فراموش كرد. واقعیت این است كه نگارنده هنوز روز فرشته افخمی را بیش از این فیلم دوست دارد اما در میان این همه كمدی سخیف و مبتذل كنونی، سن پیترزبورگ غنیمتی است كه باید قدر آن را دانست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]