واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: امروزه از نقش و اهمیت مشارکت های مردمی در عرصه های مختلف توسعه ای کمتر کسی دیدگاهی منفی دارد اما نوع برخورد و نگرش ها نسبت به چگونگی مشارکت متفاوت و گاهی متضاد است. مشارکت را می توان فرآیندی دانست که موجب رشد توانایی های اصلی افراد، از جمله شأن و منزلت انسانی و باروری نیروی تصمیم گیری می شود. مشارکت چنانچه از پایه ای مردمی برخوردار باشد، شخصیت های متکی به خود و روح تعاون و همیاری را در جامعه ایجاد می نماید. بنیادی ترین اندیشه زیرساز مشارکت را می توان اصل برابری مردمان به شمار آورد که اگر مردم در مشارکت با یکدیگر از وزن یکسانی برخوردار باشند، موجبات بهره مندی های بسیاری خواهد شد. مفهوم مشارکت می تواند بر سه ارزش بنیادین قرار گیرد: ـ سهیم کردن زنان و مردان در قدرت و اختیار؛ ـ اجازه دادن به زنان و مردان به نظارت بر سرنوشت خویش؛ ـ گشودن راه پیشرفت به روی همه مردم اعم از زن و مرد؛ مشارکت به معنای دخالت همه جانبه مردم در فرآیندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در پاره ای موارد ممکن است مردم کنترل مستقیم و کاملی در فرآیندهای فوق الذکر داشته باشند و در بعضی موارد نیز امکان دارد این کنترل به صورت جزیی یا غیر مستقیم باشد. اما در هر حال مهم ترین راهی که مردم از طریق آن می توانند در قدرت و تصمیم گیری دخالت داشته باشند، مشارکت است. قطعا واژه مشارکت اصطلاح جدیدی نیست بلکه این مفهوم یکی از مفاهیم اساسی توسعه است که از دهه های گذشته رواج داشته است، که مشارکت عبارت بوده است از یک راهبرد توسعه ای که مردم در آن نقش محدودی دارند. تمامی مردم، یقینا خواهان دستیابی به فرصت های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. مردم متوقع نیستند که در تمامی امور مشارکت داشته باشند اما انتظار دارند که همواره در راستای مشارکت گام بردارند. با این تفاصیل باید مشارکت های خانوادگی را شیوه ای دانست که در آن، زنان علاوه بر مسئولیت های بچه داری، تهیه غذا و تأمین سلامت خانواده در بیرون از محیط منزل، در خانه نیز کار می کنند. این سهم زنان، در آمارهای اقتصادی نادیده گرفته می شود. علاوه بر آن به زنان حتی فرصت مساوی در تصمیم گیری های خانوادگی نیز داده نمی شود. به عبارت دیگر با اینکه الزام اقتصادی اشتغال و مشارکت زنان، همواره مطرح بوده، لکن هنوز هم در کشورهای در حال توسعه تعادل قابل قبولی مابین فعالیت های زنان و مردان وجود ندارد. مشارکت زنان عامل اساسی و تعیین کننده در توسعه و رشد جوامع به شمار می رود. این باور هدف اصلی از مشارکت های مردمی در امر توسعه (همه مردم ـ زنان و مردان) به کارگیری کلیه استعدادها، خلاقیت ها، توانایی ها و امکانات به منظور رشد و تعالی در عرصه های مختلف می باشد. از مشارکت اصولی و برنامه ریزی شده برای زنان در فعالیت های توسعه ای می توان به نتایج مثبت زیر رسید: ـ تشکیل گروههای متشکل از زنان برای مواجهه با مشکلات و موانع موجود در برابر رشد و توسعه اجتماعی و ارائه راه حل های مناسب در زمینه های مختلف؛ ـ ایجاد هم فکری و تبادل افکار (کنش متقابل اجتماعی)؛ ـ رفع نیازهای روزمره زنان از طریق همیاری؛ ـ تربیت انسان هایی دارای روحیه جمعی و تعاون؛ ـ سازگاری طرح ها و برنامه ها و فعالیت ها با نیازهای واقعی زنان؛ ـ رشد استعدادها و خلاقیت های زنان و بهره گیری منطقی از خلاقیت و استعداد آنان؛ ـ صرفه جویی اقتصادی و کاهش هزینه ها و افزایش میزان بازدهی در فعالیت های اقتصادی مرتبط با زنان. مشارکت زنان برای موفقیت هر فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اهمیت اساسی دارد. در هر برنامه ای که زنان در مراحلی از آن مشارکت نداشته یا از همکاری با آن سر باز زنند، در نهایت نمی تواند کاملاً موفق باشد و نباید انتظار داشت که نتایج خواسته شده را به بار آورد. در نهایت، زنان به عنوان عاملی مؤثر در فعالیت های مختلف، از نظر مشارکت نیروی انسانی در جامعه، سهم عمده و بسزایی دارند به گونه ای که بدون مشارکت آنان، رسیدن به توسعه امری ناممکن می نماید. برخی از قابلیت های زنان در فرآیند توسعه عبارتند از: ـ مشارکت با اعضای خانواده در جریان فعالیت های اقتصادی در راستای رونق بخشیدن به رفاه خانوادگی؛ ـ تحکیم پیوندهای خانوادگی، پرورش جسمی و معنوی فرزندان در جهت تقویت حس همیاری و سالم سازی جامعه؛ ـ مشارکت در انتقال و اعمال پیام های بهداشتی؛ ـ مشارکت در طراحی و اجرای برنامه های عمرانی، فرهنگی و اجتماعی و نیز مشارکت در برنامه ریزی برای حفاظت از محیط زیست. از طرف دیگر موانعی جدی بر سر راه مشارکت زنان در فرآیند توسعه وجود دارد که بی توجهی و یا نادیده گرفتن آنها به مشارکت اصولی آنان در این فرآیند لطمات زیاد و جبران ناپذیری وارد می کند. اهم این موانع عبارتند از: ـ غلبه فرهنگ مردسالاری و هنجارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ویژه علیه زنان؛ ـ عدم دسترسی زنان به منابع اطلاعاتی و مراجع آموزشی و ضعف و کمبود معلومات در نزد زنان و همچنین عدم یکسانی معلومات و تجربه در میان زنان و مردان؛ ـ وجود مانع قواعد، معیار و یا هنجارهای اجتماعی علیه مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و عدم هماهنگی یا عدم تفاهم اعضای خانواده در چگونگی و نقش مدیریتی زنان؛ ـ عدم اقدام در آموزش زنان در جهت جلب مشارکت زنان در برنامه ریزی های مرتبط با عمران، حفاظت از محیط زیست، بهداشت همگانی و برنامه های فرهنگی در اجتماع؛ ـ عدم رضایت و یا عدم استقبال مردان از مشارکت همسران و دختران در طرح و اجرای برنامه های اجتماعی و ظاهر شدن آنان در صحنه های عمل و اقدام در جامعه. با این تفاصیل، در جوامع توسعه نیافته معمولاً به فرزندان دختر از همان اوان کودکی یاد داده می شود که خموش، گوشه گیر و انزواطلب باشند و ممنوعیت های اجتماعی بسیاری را شامل حال آنان می گردانند. لذا در اثر تثبیت و رواج این باورها (منزلت پایین زن)، شخصیت زنان به گونه ای قوام می یابد که آنان به سختی خود را باور داشته و قادر هستند در عرصه های مختلف فعالیت های اجتماعی و اقتصادی حضور یابند. بدیهی است تا زمانی که موانع و مشکلات در راه مشارکت اصولی و سازنده زنان مرتفع نشود، بخش زیادی از توان و نیروهای خلاق بانوان، در چنین جوامعی بدون استفاده خواهد ماند. هر چند بسیاری از زنان این گونه جوامع نشان داده اند می توانند همپای مردان در بسیاری از امور و تصمیم گیری های اجتماعی و اقتصادی نقش مؤثر و بسزایی داشته باشند. برگرفته ازسایت حوزه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]