واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روحانی شهيد: مهدي آخونديان
روحانی شهيد مهدي آخونديان فرزند رضا در شهر اميركلا به سال 1342 هـ-ش در خانوادهاي متدين به دنيا آمد. زندگینامه شهید وصیت نامه شهید زندگینامه شهید طلبه شهيد: بايد در مهدي آخونديان سهمي از آفتاب جست تا آفتابي شد كه اگر كرامت روز بر ظلمت شب برنتابد، سياهي محض همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند ما بهره خاكيم و برخاسته از فطرت زمينيم. امّا شهيد بهره آسمان است و خونش آفتابي است كه دور دست افقهاي نامكشوف را روشن ميكند، دُرّي است منور در دل ظلمتكده خاك، كه سياهي و تاريكي آن را به آفتاب شفق مبدل ميگرداند. سخن در وصف ستارهاي درخشان از تبار عشق و پاكيهاست: طلبه شهيد مهدي آخونديان فرزند رضا در شهر اميركلا به سال 1342 هـ-ش در خانوادهاي متدين به دنيا آمد. دوره ابتدايي را در زادگاه خود گذراند و بعد از اتمام سال اول راهنمايي در سال 1354 در سن 12 سالگي تصميم ميگيرد كه رشد و بالندگي خود را از دروس علوم اسلامي كسب كند و به همين علت با موافقت پدر و مادر، راهي حوزه علميه قم شد. از آنجا كه به مادر خود قول داده بود كه در ضمن تحصيل علوم ديني ديپلم خود را هم بگيرد. از همان سال اول حوزه، به صورت متفرقه در امتحانات آموزش و پرورش شركت ميكرد تا اينكه موفق به اخذ ديپلم شد و تحصيلات حوزوي را هم تا سطح 1 -كه اتمام لمعتين باشد- به پايان برد. اين دلداده كوي معرفت، در كنار تحصيل جهت امرار معاش خود و خانواده به كارگري مشغول ميگشت. مهدي علاقة زيادي به اهل بيت(عليهم السلام) داشت و مادرش هنوز زمزمه دلنشين او را در رثاي اهل بيت(عليهم السلام) فراموش نكرده است. بگونهاي كه مادر ميگويد: وقتي صداي زار زار او را از زيرزمين منزل ميشنيدم، آنچنان منقلب ميشدم كه ناخودآگاه من هم گريهام ميگرفت. آقا مهدي نه تنها خود بارها به جبهه ميرفت كه ديگران را هم به اين امر مقدس براي دفاع از كيان اسلام دعوت ميكرد. در وصيتنامه خود خطاب به كليه مادران ميگويد: «مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فرداي قيامت در محضر خداوند نميتوانيد جواب زينب(سلام الله عليها) و 72 شهيد كربلا را بدهيد.» و در دنباله ميگويد: «نميتوانستم در شهر بمانم و ببينم بچهها عاشقانه و عارفانه جان ببازند و من در پشت جبههها فقط تشييع كنم و مدعي باشم.» و سرانجام اين عارف دلشكسته نتوانست بيش از اين در فراق شهدا صبر كند و در تاريخ 29/3/1365 در منطقه مهران بر اثر اصابت تير تا اوج آسمان پاكيها پر كشيد و با شهداي بدر، اُحد، كربلا و& هم آواز گشت و غزل وصال سر داد. نوايي داد پيــر مي فـــروشان بشارت باد بر آن باده نوشان هر آنكه وصل مي خواهد بيايد شراب اصل مي خواهد بيايد و بعد از انتقال پيكر شهيد به زادگاهش در جوار شهدا به خاك سپرده شد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد» گلبرگی وصیت نامه شهید آري برادر! يك لحظه فكر كردن سرنوشت انسان را عوض كرده و او را در راهي كه رضاي خدا در آن است، راهنمايي ميكند. عجيب است حال انسانهايي كه ميدانند ميميرند و ميدانند در پاي ميز محاكمه به بند خود كشيده خواهند شد و بازنشستهاند.... چه عجیب است داستان آدمي كه ميداند بعد از مرگ او را بازخواست ميكنند اما بيخيال در يك زندگي آسوده روز را به معصيت ميگذراند و شب آسوده همراه شيفتگان روياها به خواب ميرود. به هنگام مردن از مرگ فراري نيست، خدايي زندگي كنيد. چنان باشيد كه به قول حضرت علي(عليهالسلام) براي هر لحظه مردن آماده باشيد. پس آن وقت است كه به سجده ميافتي و سپاس ميگذاري آن كه تو را براي چنين روزي زنده نگه داشت؛ خوشا به حال آنان كه زندگيشان براي خداست و مرگشان در راه خدا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]