واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پيشگويي که حتما رخ مي دهد!؟
در آستانه ي سال جديد و دل مشغولي هاي مخصوص عيد که به جاي خود بسيار زيبا ست ، خالي از لطف نيست اين مقاله را بخوانيد و راجع به آن فکر کنيد، شايد براي سال جديد با خود قرار ومدارهايي داشته باشيد...***هيچ چيز به اندازه «مرگ»، براى آينده انسان، قطعى نيست! شگفت اينكه از هيچ چيز هم به اندازه مرگ، «غافل» نيستيم. دو موش سياه و سفيد ، يعنى شب و روز، پيوسته در حال جويدنريسمانى هستند كه ما از آن، در چاهى آويزان شدهايم كه به «گور» منتهىمىشود. اين ريسمان، «عمر» ماست. و... شب و روز، پيوسته در حال كاستن و فرسودن آنند. «جوانى»، بهارى زودگذر است. عمرها خيلى زود مىگذرد ، به سرعتابرهاى آسمان! درست است كه بايد به زندگى «اميدوار» باشيم و هر كس به «اميد» زنده است، ولى غفلت از اين آينده حتمى و قطعى هم كار خردمنداننيست. وقتى مرگ فرا برسد ، نه از پزشك كارى ساخته است، نه دارو ودرمان و طلسم و جادو و جنبل كارساز است و نه مهلتى براى تدارك وجبران. «اى كه دستت مىرسد! كارى بكن پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار!». و اين «كار»، مىتواند خدمتبه مردم و ميهن باشد، يا تلاش روز و نيايش شب، يا فعاليت عملى و آموزشى، يا روشنگرى اجتماعى، ياخودسازى اخلاقى، يا ذخيرهسازى «عمل صالح» براى روز نياز. به فرموده مولاي مان علىعليه السلام: « مجهز و آماده و گوش به زنگ باشيد! نداى كوچ ، در دادهاند ، اين قدر به دنيا دل نبنديد و توشه آخرت برگيريد، گردنههايى سخت و منازلى هولناك در پيش داريد، مرگ در چند قدمى شماست، با چنگالى آماده! وابستگىهاى دنيايى را قطع كنيد و رهتوشه تقوا برداريد». (1) مرگ، دريچه ورود به دنيايى بزرگتر و شكستن حصار تنگ و محدوددنياست. پس از آن، نه فرصتبازگشتى است، نه مهلت عملى! آخرت و بهشت، خانهاى است كه آن را با دو دست « ايمان» و « عمل» مىسازى ودر آن ساكن مىشوى. هر كار و گام و تلاش تو، بخشى از «آينده»ات را مىسازد. تو ، يا معمار بهشتخويشتنى، يا هيزمكش دوزخ خويش. مرگ، لحظه «مهر خوردن» به پرونده اعمال است... پس نبايد از آنغافل بود! وقتى حادثه در كمين است، «غفلت» گناه بزرگى است. خطر و حادثه درچند قدمى است. حادثهاى حتمى و ترديدناپذير! دير يا زود ، بخواهيم يانخواهيم، بگريزيم يا بمانيم، گريبان ما را خواهد گرفت. مهم آن است كه غافلگير نشويم و آمادگى برخورد و رويارويى با آن راداشته باشيم. بناستبىخبر و ناگهانى ما را به مسافرت دور و دراز و برگشتناپذيرببرند. در اين سفر، عبور از گذرگاه هاى خطرناك و گردنههاى سخت و پاسگاههاى تفتيش و بازرسى در پيش است. هيچ ايستگاه و مهمانسرا وبازار و قهوهخانه و پارك و چشمهاى هم در سر راه نيست. هر كس بايدآذوقه و رهتوشه و وسايل سفر و استراحتخود را با خود بردارد.
آيا آماده سفريد؟! از سختىهاى اين راه طولانى و دشوار، كسى خبر داده است كه آنسوى «ديوار مرگ» را هم مىديد و از دوره برزخ و قيامتخبر داشت، يعنىحضرت علىعليه السلام كه مىفرمود: اگر پردهها كنار رود ، بر يقين من چيزىافزوده نخواهد شد. همين امام بزرگ، هر شب پس از نماز عشا، در كوفه وميان مردم چنين ندا سر مىداد تا همه مسجديان بشنوند: «اى مردم!... آماده و مجهز باشيد! نداى كوچ سردادهاند. اين همه به دنياچسبيدن براى چيست؟ با بهترين رهتوشهها آماده كوچ باشيد. راهتانبه سوى معاد و گذرتان بر «صراط» است. هراسى بزرگ و منزلگاههايىمخوف بر سر راه است كه حتما بايد از آنها بگذريد...» (2) امام علىعليه السلام فرمان «آماده باش» داده است. كجايند سربازان و پيروانآن امام؟ از پيامبر خداصلى الله عليه وآله پرسيدند: هوشمندترين و زيركترين مؤمنانكيست؟ فرمود: «آن كه بيشتر به ياد مرگ باشد و براى آن آمادهتر باشد». (3) آنچه ما را از «مرگ» مىترساند ، خرابى خانه آخرت است. آنچه سببچنگزدن و چسبيدن به اين «دنيا»ست، احساس «تهيدستى» در «روزمحاسبه» است. وقتى راوى، از امام سؤال مىكند كه «چرا از مرگ مىترسم؟» حضرتپاسخ مىدهد: «چون براى آن دنيا چيزى نفرستادهاى و خانه آخرت خالى است و هيچكس دوست ندارد از خانه آباد، به ويرانه كوچ كند!». وقتى آخرت، بازتاب اعمال دنياست و مردم در قيامت، محصول زراعتدنيا را «برداشت» مىكنند، ترس كسانى كه در «فصل كشت»، چيزى براىآن روز نكاشته و بذرى نيفشاندهاند، طبيعى است! عدهاى مشتاق هجرت از اين خاكدان به سراى جاويدند. عدهاى را هم كشان كشان و به زور، مىبرند. انبيا آمدهاند تا شوق رفتن و جذبه كوچ به آن خانه و منزل را در دلهاپديد آورند ، رفتنى عاشقانه و اميدوار، نه ترسان و به زور! اگر «آن جهانى» باشى و براى «آن جهان» كار كرده باشى و بدانى كه« نعيم مقيم» و «خلد برين» چشم به راه توست، بىصبرانه در انتظار آن« لحظه موعود » خواهى بود ، آنگونه كه علىعليه السلام مشتاق رفتن بود وحسينعليه السلام هر چه به آن لحظه نزديكتر مىشد، چهرهاش شادابتر وبرافروختهتر مىشد. «جان عزم رحيل كرد ، گفتم كه مرو! گفتا: چه كنم؟ خانه فرو مىريزد!». و... خدا نكند كه زير آوار جاذبههاى ناپايدار دنيا «مدفون» شويم. پي نوشت :1- تجهزوا رحمكم الله فقد نودى فيكم بالرحيل... (نهجالبلاغه، فيض الاسلام،خطبه 195). 2- بحارالانوار، ج 68 ، ص 263. 3- همان، ص 267. منبع : برگرفته از كتاب " گامي در مسير " – جواد محدثيتنظيم براي تبيان : ندا داوودي :روشي براي زنده ماندن دل کليدي براي تمام گنج هاي سعادت كمال نهايى انسان روزي 3 بار بميريد!!!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]