واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آدمها وقت مردن چه میگویند؟آماده مرگ باش سفر آخرت نزدیك است - قسمت سوم
آنچه گذشت: قسمت اول ؛ قسمت دوم عقبه دوم عدیله عند الموت است : یعنى عدول كردن از حق به باطل در وقت مردن و آن چنانست كه شیطان هنگام مرگ نزد انسان محتضر حاضر شود و او را وسوسه كند و به شك اندازد تا او را از ایمان بیرون برد و از این جهت است كه در دعاها، استعاذه از آن شده و جناب فخر المحققین "رحمه الله" فرموده : كه هر كس بخواهد از آن وضعیتو گمراه کردن شیطان، سالم بماند ، باید ادله و برهان های ایمان و اصول خمسه را با اسناد و ادله قطعیه و صفاى خاطر به دل سپرده و آنرا به حق تعالى واگذارد تا در وقت حضور موت به او رد فرماید .و بعد از یاد آوری عقاید حقه بگوید:« اللهم یا ارحم الراحمین انى قد اودعتك یقینى هذا و ثبات دینى و انت خیر مستودع و قد امرتنا بحفظ الودایع فرده على وقت حضور موتى »یعنی خداوندا ای مهربانترین مهربانان من این گواهی ها را به تو به رسم امانت سپردم ، اینها یقین های من است و استواری دین من همین است و تو بهترین امانت داری ، پس در هنگام مرگ آن امانت را به من برگردان. پس بر حسب فرمایش آن بزرگوار خواندن دعاى "عدیله" معروف و استحضار معنى آن در خاطر براى سلامت جستن از خطر عدیله عندالموت نافع است . از چیزهائى كه براى این عقبه سودمند است مواظبت اوقات نمازهاى واجب استو شیخ طوسى "رحمه الله" از محمد بن سلیمان دیلمى روایت كرده است كه به خدمت حضرت صادق "سلام الله علیه" عرض كردم كه شیعیان شما مى گویند: كه ایمان بر دو قسم است : یكى مستقر و ثابت و دیگر آنكه به امانت سپرده شده است و زایل مى گردد، پس مرا دعائى بیاموز كه هر گاه آنرا بخوانم ایمانم كامل گردد و زایل نشود. فرمود كه بعد از هر نماز بگو: رضیت بالله رباً و بمحمد صلى الله علیه و آله نبیاً و بالاسلام دیناً و بالقرآن كتاباً و بالكعبة قبلةً و بعلى ولیاً و اماماً و بالحسن و الحسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد والحسن بن على و الحجه بن الحسن صلوات الله علیهم ائمةً اللهم انى رضیت بهم ائمةً فارضنى لهم انك على كل شىء قدیر.یعنی : خشنودم که خدای بزرگ پروردگار من است و محمد پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم و کعبه قبله ام و علی امیرالمومنین پیشوایم و یازده فرزند او همگی پیشوایانم ، خداوندا من خشنودم که آنان پیشوایان منند پس آنان را نیز از من خشنود فرما ، که تو بر همه چیز توانایی. و از چیزهائى كه براى این عقبه سودمند است مواظبت به اوقات نمازهاى واجب است .و در حدیثى است كه در شرق و غرب عالم، خانواده ای نیست مگر آنكه "ملك الموت" در هر شبانه روز در وقت های نماز پنج مرتبه به ایشان نظر مى كند پس هر گاه كسى را كه مى خواهد قبض روح كند از كسانى باشد كه مواظب اوقات نماز است پس ملك الموت به او شهادتین را تلقین كند و شیطان را از او دور سازد.و روایت شده كه حضرت صادق (علیه السلام) براى شخصى نوشت كه اگر بخواهى كارت بخوبى پایان پذیرد و بخوبى جانت گرفته شود پس حق خدا را بزرگ شمار و نعمتهاى او را در راه گناه مصرف مكن و از حلم خدا مغرور مشو و هر كس كه مرا یاد كند و اظهار دوستى ما كند چه راست گوید یا دروغ گرامى بدار زیرا اگر دروغ گوید ضررش به خود او مى رسد.محدث قمی گوید : كه براى عاقبت بخیر شدن و از شقاوت به سعادت رسیدن خواندن دعاى یازدهم صحیفه كامله : یا من ذكره شرف للذاكرین تا آخر، و خواندن دعاى تمجید كه در كافى و غیره نقل شده سودمند است و حقیر در كتاب باقیات الصالحات ساعات آن را نقل كرده ام ، و همینطور خواندن نمازى كه در یكشنبه ذى القعده وارد شده ، و مداومت به این ذكر شریف خوب است : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب و تسبیحات حضرت زهراء "سلام الله علیها" را ادامه دهد و انگشتر عقیق در دست كند به ویژه اگر بر آن نقش محمد نبى الله و على ولى الله باشد و خواندن سوره قد افلح المؤمنون در هر جمعه ، و خواندن هفت مرتبه بعد از نماز صبح و نماز مغرب : بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، و آنكه در شب بیست و دوم رجب هشت ركعت نماز گزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و قل یا ایها الكافرون هفت مرتبه بخواند و بعد از فراغ ده مرتبه صلوات بفرستد و ده مرتبه استغفار كند.براى عاقبت بخیر شدن و از شقاوت به سعادت رسیدن دعاى یازدهم صحیفه سجادیه را بخوان!و سید بن طاووس از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت كرده كه هر كه در شب ششم شعبان چهار ركعت نماز گزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و پنجاه مرتبه توحید بخواند روح او را با سعادت بگیرد و قبرش را وسیع گرداند و از قبر خود بیرون شود در حالیكه صورتش مثل ماه باشد. و مى گویداشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.محدث قمی گوید: كه این نماز بعینه نماز حضرت امیرالمؤ منین (سلام الله علیه) است كه فضیلت بسیار دارد و من در این مقام شایسته و مناسب دیدم دو حكایت ذكر كنم : حكایت اولنقل است كه فضیل بن عیاض كه یكى از رجال طریقت است شاگردى داشت كه اعلم شاگردان او محسوب مى شده ، وقتى ناخوش شد، هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و نزدش نشست و شروع به خواندن "سوره یس" كرد، آن شاگرد محتضر گفت : اى استاد این سوره را مخوان پس فضیل ساكت شد و به او گفت : بگو لا اله الا الله گفت : نمى گویم چون از آن بیزارم پس با این حال مرد. فضیل از مشاهده این حال بسى درهم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد؛ پس در خواب دید كه او را به سوى جهنم مى كشند. فضیل از او پرسید كه تو اعلم شاگردان من بودى چه شد كه خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مردى ؟ گفت : براى سه چیز كه در من بود اول نمامى و سخن چینى دوم حسد سوم آنكه من بیمارى داشتم كه به طبیبى مراجعه كرده بودم ، او به من گفته بود كه در هر سال یك قدح شراب بخور كه اگر نخورى این بیمارى در تو باقى خواهد ماند. پس من به دستور آن طبیب شراب مى خوردم . به خاطر این سه چیز پایان كار من بد شد و به آن حال مردم .مؤلف گوید: كه در ذیل این حكایت مناسب دیدم این خبر را ذكر كنم :شیخ كلینى از ابوبصیر روایت كرده كه گفت : ام خالد معبدیه بر حضرت صادق (علیه السلام) وارد شد و من در خدمت آن حضرت بودم ، عرض كرد فدایت گردم مرا درد شكم مى گیرد به طبیبان عراق مراجعه كردم آنها مرا سفارش به خوردن آبجو كردند ولى من از خوردن آن خوددارى كردم چون مى دانستم از آن كراهت دارید، پس دوست داشتم كه از خود شما سوال كنم ، آن حضرت فرمود چه عاملى تو را از خوردن آن باز داشت ؟ گفتم من تا روز قیامت مطیع شما هستم . حضرت رو به ابى بصیر كرد و فرمود: اى ابا محمد آیا گوش نمى دهى به حرف این زن و مسائل او؟ سپس به آن زن فرمود تو را در خوردن حتى یك قطره از آن اذن نمى دهم ، همانا هنگام جان دادن از خوردن آن پشیمان خواهى شد. پس فرمود: آیا فهمیدى چه گفتم ؟مداومت به این ذكر شریف خوب است : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهابحكایت دوم شیخ بهائى (ره ) در كشكول ذكر نموده كه مرگ شخصى از ثروتمندان فرا رسید، در حال احتضار به او شهادتین تلقین كردند، او در عوض ، این شعر را خواند:یا رب قائلة و قد تعبت این الطریق الى حمام منجاب و سبب خواندن او این شعر را عوض كلمه شهادت آن بود، كه روزى زن عفیفه خوش صورتى از منزل خود در آمد كه به حمام معروف منجاب برود پس راه حمام را پیدا نكرد و از راه رفتن خسته شد، مردى را بر در منزلى دید از او پرسید كه حمام منجاب كجا است ؟ او اشاره كرد به منزل خود و گفت حمام این است آن زن به خیال حمام داخل خانه آن مرد شد. آن مرد فورا در را بر روى او بست و خواست كه با او زنا كند. آن زن بیچاره دانست كه گرفتار شده و چاره ندارد جز آنكه به تدبیر، خود را از چنگ او خلاص كند. لاجرم اظهار كرد كمال رغبت و سرور خود را به این كار و آنكه من چون بدنم كثیف و بدبوست كه مى خواستم به حمام بروم ، خوبست كه یك مقدار عطر و بوى خوش براى من بگیرى كه من خود را براى تو خوشبو كنم و قدرى هم غذا بگیرى كه با هم بخوریم ، و زود بیا كه من مشتاق تو هستم . آن مرد چون كثرت رغبت آن زن را به خود دید مطمئن شد. او را در خانه گذاشت و براى گرفتن عطر و غذا از خانه بیرون رفت . چون آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت آن زن از خانه بیرون رفت و خود را خلاص كرد. چون مرد برگشت زن را ندید و به جز حسرت چیزى عایدش نشد؛ الحال كه آن مرد در حال احتضار است در فكر آن زن افتاده و قصه آن روز را در شعر عوض كلمه شهادت مى خواند.اى برادر در این حكایت تامل كن و ببین چگونه اراده یك گناه این مرد را به هنگام مرگ ، از شهادتین منع كرد در حالى كه كارى جز قصد زنا به آن زن نداشت .و بدان كه شیخ كلینى از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه فرموده : هر كس یك قیراط از زكوة را ندهد پس وقت مردن مىخواهد یا به مذهب یهود بمیرد یا نصارى . فقیر گوید: قیراط بیست و یك دینار است ، و قریب به همین مضمون در حق كسى كه مستطیع باشد و حج نرود تا وفات كند وارد شده است . لطیفهاز عارفى نقل شده كه نزد محتضرى حاضر شد. حاضرین از او خواستند كه محتضر را تلقین كند. او این رباعى را تلقین او كرد:گـر مـن گنه جملـه جهان كـردستم لـطف تـو امیـد است كه گیـرد دستـم گوئى كه به وقت عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه كه اكنون هستم برگرفته از کتاب منازل الاخرةبخش دین و اندیشه - آقامیری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]