تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827892853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوست واقعی (1)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دوست واقعی(1)
دوست واقعی
بعد از تصحیح دیکته‌ها، خانم معلم بچه‌ها را یکی یکی صدا زد و دفترهای دیکته را به آنها برگرداند. میترا در دلش آرزو کرد که کاش نمره‌ی او هم بیست شده باشد. این دومین دیکته سال تحصیلی جدید بود. میترا هم دانش‌آموز جدید این مدرسه بود بیشتر بچه‌های کلاس چهارم از سال‌های قبل همدیگر را می‌شناختند ولی او هنوز شناخت کافی روی بچه‌ها نداشت. صدای بلند هورا و آخ جون بغل دستی‌اش، آتوسا، او را متوجه نمره‌ی بیست آتوسا کرد. نمره‌ی دیکته قبلی آتوسا هیجده بود. آن روز آتوسا خیلی گریه کرده بود ولی میترا که بیست شده بود او را دل داری داده و باهاش همدردی کرد. بنابراین این بیست برای آتوسا خیلی مهم بود. در همین موقع خانم معلم صدا کرد:«میترا زمانی» میترا بلند شد و دفتر دیکته‌اش را گرفت و گفت: وای خدایا! چرا این جوری شد؟ نوزده؟ میترا نگاهی به غلط دیکته‌اش انداخت. او یک کلمه را جا انداخته بود. خیلی حیفش آمد. از بی توجهی که کرده بود حرصش گرفت و با خودش قرار گذاشت که دقتش را بیشتر کند. آتوسا نگاهی به نمره‌ی میترا انداخت و با غرور گفت: نوزده شدی؟ ولی ببین من بیست شدم. دلت بسوزه. میترا با تعجب نگاهی به آتوسا انداخت و چیزی نگفت. آتوسا بلند شد و نمره‌ی دیکته‌اش را به همه‌ی بچه‌های دور و برش نشان داد و نمره‌ی تک تک آنها را هم پرسید. ظاهراً هیچ‌کس به جز او بیست نشده بود. میترا گفت: آتوسا! این یک دیکته ساده است. باید ببینیم بقیه سال چه نمره‌هایی می‌گیریم. آتوسا با عصبانیت نگاهی به میترا انداخت و گفت: چیه؟ حالا که می‌بینی من بالاترین نمره رو آوردم حسودیت می‌شه؟ رفتار آتوسا در نظر میترا خیلی زشت و تحقیرآمیز بود. ادامه دارد...نوشته: فرشته اصلانی*****************************مطالب مرتبطچرا سنجاب ها شادند نخود سیاه و آرزوی بزرگش نمکی سر به هوا پری کوچولوی هفت آسمان کشتن یک گرگ سخت نیست پیش مادر بمان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن