واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام قسمت دوم- قسمت اول را بخوانید
2. دوره میانه :1. ادبیات میانة غربى الف. ادبیات پارتى ( پهلوى اشكانى). پارتى، زبان رسمى ایران در دورة فرمانروایى سلسلة اشكانى (میانة سدة سوم ق.م.ـ ربع اوّل سدة سوم م)، یكى از زبانهاى ایرانى میانه است. از صورت باستانى این زبان اثرى به دست نیامده است، امّا از دورة میانة آن نوشتههایى بر روى سنگ، چرم، سفال، فلز، سكّه، مُهر و جز آنها به خطّ كتیبهاى پارتى و نوشتههایى از مانویان به خطّ مانوى در دست است. سنگْنوشتههاى دو یا سه زبانه شاهان ساسانى، بنچاق اورامان و آثار دورا اوروپوس مهمترین آثار برجاى مانده از این زباناند (تفضّلى، ص.76ـ79). در میان آثار برجاى مانده از زبان فارسى میانه (پهلوى) دو رساله به نامهاى درخت آسوریگ و یادگار زریران وجود دارد كه با توجّه به شواهد زبانشناختى مىتوان آنها را متنهایى دستكارى شده از زبان پارتى به خطّ فارسى میانه دانست. آثار كتیبهاى این زبان از نظر تاریخى، زبانشناختى اجتماعى و گاه دینى حایز اهمّیت بسیارند. امّا از نظر ادبى ارزش و اهمّیت چندانى ندارند. از ادب پارتى در دورة پارتیان متنى به شكل اصلى به دست ما نرسیده است، تنها از روى شواهد مىتوان گفت كه در دورة اشكانیان آثار ادبى غیردینى خواه به شعر و یا به نثر موجود بوده است. این آثار به صورت سنّتى شفاهى تا پس از ظهور اسلام نیز ادامه داشته و پیشینة ادبیات درخشان مكتوب صدر اسلام است، گویا ادبیات غیردینى پارتى بیشتر منظوم بوده و قصّهگویان و نقّالانحرفهاى، با همراهى ساز، آنها را روایت كردهاند: گروهى از این خنیاگران حرفهاى گوسان (بویس، «گوسان پارتى و سنّت خنیاگرى ایرانى»، ص. 45-10 ) نام داشتند. گوسانها شاعران و موسیقىدانانى دورهگرد و در حقیقت حافظ داستانهاى ملّى ایران بودند و آنها را، به ویژه به زبان شعر، نقل مىكردند (همو، «نوشتهها و ادبیات پارتى»، ص. 1155 ). از این داستانها، بعدها در گردآورى و تدوین خداىنامة پهلوى استفاده شده است. ویس و رامین یكى از منظومههاى عاشقانة فارسى است كه اصل پارتى داشته است. داستان بیژن و منیژه در شاهنامه نیز شاید داراى اصل پارتى باشد .ب. ادبیات فارسى میانه (پهلوى). فارسى میانه زبان رسمى ایران در دوران ساسانیان (224ـ651 م) و دنباله زبان فارسى باستان بوده است. خطهایى كه در كتابتِ نوشتههاى فارسى میانه به كار رفته است مأخوذ از خطّ آرامى و عبارت است از: خطّ فارسى میانة كتیبهاى؛ خطّ فارسى میانة كتابى؛ خطّ فارسى میانة مسیحى (=.زبورى) و خطّ مانوى . آثار ادبى برجاى مانده از زبان فارسى میانه به دو گروه دینى و غیردینى تقسیم مىشود. آثار دینى بیشتر در سدههاى سوم و چهارم ق، یعنى زمانى كه دیگر دین زردشتى دین رسمى ایران نبود، تدوین نهایى یافت و در طى زمان به سبب تعصّبات دینى، جنگها و ستیزها و به ویژه حملة مغول نابود شد.امّا آثار غیردینى و ادبى محض و گاه تفنّنى (به شعر یا نثر) به سبب اهمّیت سنّت شفاهى در ایران پیش از اسلام، به صورت نوشتارى درنیامد و سینه به سینه حتّى به دوران پس از اسلام منتقل شد و پس از آن به تدریج رو به فراموشى نهاد. صورت مكتوب آنها نیز با تغییر خطّ پهلوى به عربى و تحوّل زبان پهلوى به فارسى و یا به علل سیاسى و مذهبى از میان رفت. البته ترجمة عربى و فارسى برخى از آنها مانند كلیله و دمنه در دست است. شعر پهلوى نیز با تحوّل زبان و تغییر وزن هجایى به عروضى و از رونق افتادنِ موسیقى (چون این اشعار غالباً همراه با موسیقى خوانده مىشد)، به وضعى مشابه دچار شد.آثار برجاى مانده از زبان فارسى میانه عبارت است از:
1).آثار كتیبهاى (غیركتابى)؛ 2) آثار كتابى؛ 3) زبور پهلوى؛ 4).برخى جملات و لغات پراكنده كه در كتابهاى عربى و فارسى (به خطّ عربى.ـ فارسى) آمده است؛ 5) آثار مانویان . آثار كتیبهاى فارسى میانه مكتوب در دوران ساسانیان تنها از جهات زبانشناختى و تاریخى (تنها منبع ایرانى تاریخ ساسانى)، اجتماعى و حتّى دینى اهمّیت دارند. این كتیبهها، كه متن آنها به دست دبیران ادارى نوشته شده، پر از لفّاظى است. در میان آنها شاید بتوان كتیبة شاپور یكم در كعبة زردشت را مستثنى كرد، زیرا بسیار اندیشیده و سنجیده نوشته شده است و علاوه بر آگاهیهاى تاریخى، جغرافیایى و اجتماعى آگاهیهاى ارزشمندى در زمینة شناخت زبان فارسى میانه به دست مىدهد. آثار كتابى، كه بخش بزرگى از آنها در زمره ادبیات دینى زردشتى است، داراى ارزش ادبى چندانى نیست و اهمّیت آنها بیشتر از جهت زبانشناسى و ریشهشناسى است. بخش برجسته و متمایز ادبیات فارسى میانه را اشعار غیردینى تشكیل مىداد كه اساس آنها به گوسانها بازمىگردد و با نگرش پیوندى نداشت. سنّت شفاهى خنیاگرى، كه با برافتادن شاهنشاهى ساسانى ضربة سختى دیده بود، در زمان حكومتهاى محلّى دودمانهاى ایرانى در جامهاى نو حیاتِ تازهاى . آغاز كرد. . جوهر شعرى، , صوَر ,خیال و تصویرسازى شعر ساسانى با رنگى غیرزردشتى و با وزن و قافیة اشعار عربى به حیات خود ادامه داد. به طور كلّى ادبیات غیردینى فارسى میانه را باید در ادبیات اسلامى به زبان فارسى پى گرفت. در مجموع ادبیات فارسى میانه داراى خصیصههاى ادبیات شفاهى ـ یعنى گمنامى مؤلّف، اجتماع سبكها، محافظهكارى در موضوع و وفادارى به مطلبى خاصّ همراه با آزادى سرقت ادبى ـ است. ارزش و اعتبار سنّت شفاهى در ایران پیش از اسلام تا بدان حد بود كه گرچه نوشتن براى مقاصد رسمى مانند نوشتن اسناد و نامههاى ادارى و دیوانى از سدة ششم ق.م در ایران آغاز شده بود، امّا آثار ادبى تا دوران ساسانى به كتابت درنیامد، لذا بخش اعظم این آثار پس از اسلام به دست فراموشى سپرده شد یا به دلایل گوناگون از میان رفت و آثار ادبى موجود زبان فارسى میانه به نسبت دورانِ طولانى كاربرد آن (بیش از 500 سال) اندك است. ادامه دارد...نویسنده : زهره سرشناس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 721]