واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درد عشق زلیخا (4)
ادامه تحلیل و مقایسه ی 3 منظومه "یوسف و زلیخا"3. خواستگاری عزیز مصر از زلیخادر تفاسیر مذکور در ادامه نقل شده است که زلیخا پس از آنکه دانست محبوبش عزیز مصر است با وجود خواستگاران زیادی که از سرزمینهای مختلف داشت، چشم انتظار عزیز بود.پدر زلیخا ناچار شد که نامهای به پادشاه مصر بنویسد و در آن مراتب شیفتگی دخترش را به جانب عزیز مصر بیان کند؛ عزیز از این موضوع استقبال کرد و فرستادگان خود را به دیار زلیخا فرستاد تا او را از پدرش خواستگاری کنند. پس از انجام این مراسم، پدر زلیخا او را با انواع جواهر و غلامان و کنیزان بسیار سوی مصر روانه کرد. عزیز مصر که قطفیر نام دارد، مراسم استقبال را با شکوه تمام به جای آورد. زلیخا از روزن عماری خویش نگاه بر عزیز کرد و در ساعت بیهوش شد. دایگان احوال او را جویا شدند. پاسخ داد که این، نه آن است که در خواب دیدهام. کنیزان او را دلداری دادند که امید است این سبب آن صورت باشد که تو در خواب دیدهای.عکسالعمل زلیخا از دیدن عزیز در دو منظومه مذکور چنین مطرح شده است:به روزن بود چشم سیل خیزشکه آمد بر نظر ناگه عزیزش... چو بر روی عزیزش دیده افتادبرآورد از دل غمدیده فریاد... به خود میگفت دیدی با دو صد دردفلک آخر چه خاکی بر سرم کردنه این است آنکه در خوابم سخن گفتنه این است آن که نام خود به من گفتبسی نالید و بردش ناله از هوشیکی گفتش میان ناله بر گوش... مخور غم کت زمان غم سرآمدامید خاطرت از در درآمد.(خاوری؛ 69؛ صص 92-91) زلیخا کرد از آن رخنه نگاهیبرآورد از دل غمدیده آهی... نه آن است این که من در خواب دیدمبه جستوجوی این محنت کشیدم... درآمد مرغ بخشایش به پروازسروش غیب دادش ناگه آواز... از او خواهی جمال دوست دیدنوز او خواهی به مقصودت رسیدن.(جامی؛ 78؛ ص73).به این ترتیب تسّلایی که از غیب به زلیخا داده میشود، عشق او نسبت به یوسف و وصال آنها در آینده، مقدر الهی است. این گونه است که در منظومههای «جامی» و «خاوری» گرانیگاه داستان از همان ابتدا بر عشق بنیان نهاده شده است. در حالی که در منظومه «منسوب به فردوسی» هرگز از چنین عشقی که نمودة الهی باشد سخن به میان نیامده است.4. خواب یوسفداستان یوسف (ع) در قرآن با خوابی که یوسف دیده است شروع میشود:... انّی رأیت احد عشر کوکبًا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین .[پدر جان] من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه دیدم که به من سجده میکنند. طبق این آیه یوسف خواب خود را برای پدر خویش، یعقوب، تعریف میکند. یعقوب ضمن آن که یوسف را به کتمان کردن خواب خویش دعوت میکند، او را به رفعت مقام در آینده مژده میدهد: و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تأویل الاحادیث و یتم نعمته علیک و علی آل یعقوب... .و بدین سان پروردگارت تو را بر میگزیند و به تو تعبیر خواب میآموزد و نعمتش را بر تو آل یعقوب به کمال میرساند...به خوابش نمود آنکه خواب آفریدگل و آتش و باد و آب آفریدجز این اختران یازده بر سپهرابا ماه تابان درخشنده مهرنهادند سر پیش او بر زمینز تقدیر و حکم جهان آفرینچو آن خواب دیده، یکایک بگفتپدر گشت با كام و آرام جفت... پدر بس چنین گفت تعبیر خوابکه آگاه باش ای دل و جان باب... تو باشی یکی شاه فیروزگررسانی ابا قرص خورشید بهر.(منسوب به فردوسی؛ 49؛ ص 52-51) ز عالم شد حواسش چون عنان تابنمودندش چنان در عالم خوابکه گشتش یازده رخشنده اختربه همراه مه و خور سجدهآورهمه بر خاک ره پیشش فتادندبه سجده، سر به بازی در نهادندسحر کز خواب دوشین دیده بگشادپدر را زان حکایت آگهی داد... به او فرمود این فرزانه فرزندخدا را زین حکایت لب فروبند.(خاوری؛ 69؛ ص 108) بگفتا خواب دیدم مهر و مه راز رخشنده کواکب یازده راکه یکسر داد تعظیم بدادندبه سجده پیش رویم سر نهادندپدر گفتا که بس کن زین سخن بسمگوی این خواب را زنهار با کسمباد این خواب را اخوان بدانندبه بیداری صد آزارت رسانند.(جامی؛ 78؛ ص 82)با آنکه این مضمون در هر سه منظومه ذکر شده است؛ اما فقط در منظومه «منسوب به فردوسی» یعقوب، خواب یوسف را تعبیر میکند و در دو منظومه دیگر یعقوب فقط به کتمان خواب یوسف را سفارش میکند.5.آغاز حسادت برادران به یوسفقران از حسادت برادران یوسف چنین پرده برداشته است:«قالوا لیوسف و اخوه احب الی ابینا منا و نحن عصبه ان ابانا لفی ضلال مبین .چنین بود که گفتند یوسف و برادرش از ما نزد پدرمان محبوبترند و ما برای خود جوانان برومندی هستیم؛ بیگمان پدر در گمراهی آشکار است.به این ترتیب برادران یوسف از اینکه او بیش از خودشان مورد محبت پدر واقع شده بود، حسادت کردند؛ در منظومه خاوری نیز به تبع قرآن حسادت برادران یوسف را در نتیجه محبت یعقوب به یوسف چنین ذکر میکند:ببین کاین سالخورده پیر فرتوتز فرتوتی چسان گردیده مبهوتکه بر ما کودکی را برگزیدهکه آب چشمش از مژگان چکیدهمدامش روی دل بر جانب اوستز فرزندان ندارد غیر او دوست.(خاوری؛ 69؛ ص 109)اما در منظومه «منسوب به فردوسی» حسادت برادران یوسف از خواب اوست نه از محبت یعقوب به یوسف. در تورات نیز عامل اصلی حسادت برادران یوسف به او خواب یوسف است: «به سبب خوابها و سخنانش بر کینه او افزودند.» (تورات؛ سفر پیدایش؛ ص 57)در منظومه «منسوب به فردوسی» حسادت برادران چنین مطرح شده است: چو یوسف بگسترد راز نهانمرآن خواب را نزد شمعون عیانحسد برد شمعون و شد کینهوربر آن شمع آفاق و نور بصربه هر نه برادر سبکبار گفتدل هر یکی گشت با کینه جفتبه یک جای با هم بگفتند پاکبباید که سازیم وی را هلاک.(منسوب به فردوسی؛ 49؛ ص 54)در منظومه جامی حسادت برادران یوسف نه به واسطه خوابهای یوسف و نه به دلیل محبت یعقوب به اوست، بلکه فراتر از اینها به خاطر کرامتی است که شامل حال یوسف کودک شده و آن، به دست آوردن عصایی از بهشت است:درختی بود در صحن سرایشبه سبزی و خوشی بهجت فزایشبه هر فرزند کش دادی خداونداز آن خرم درخت سدره مانندهمان دم تازه شاخی بردمیدیکه با قدش، برابر سر کشیدیبه جز یوسف که از تأیید بختشعصا لایق نیامد زان درختشپدر روی تضرع در خدا کردبرای خاطر یوسف، دعا کردرسید از سدره پیک ملك سرمدعصایی سبز در دست از زبرجدچو شد یوسف از آن تحفه قوی رستز حسرت حاسدان پشت بشکست.(جامی؛ 78؛ ص 81) ادامه دارد...زهرا حسینی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2147]