واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: باز تبر می گردیمدو شعر از حسین اسرافیلی1.چه کسی گفت؟
چه کسی گفت که زنجیر جنون در گسل است چه کسی گفت که آوازه غیرت کسل است چه کسی گفت که میخانه فرو ریخته است باده دردکشان با هوس آمیخته است چه کسی گفت چرا زخم و جراحت جوییم کربلا عرصه خون است، فراغت جوییم حاصل راه دریغ است بیا برگردیم روبرو دشنه و تیغ است بیا برگردیم چه کسی گفت و غلط گفت که تکبیر بس است اسب و میدان و بلا، نیزه و شمشیر بس است چه کسی خواست که این حنجره را دار کشد پشت این پنجرهها خواست که دیوار کشد چه کسی بال مرا بست که پرواز بس است سرب در حنجرهام ریخت که آواز بس است چه کسی بال مرا چید و از آن پر گسترد عاقبت گفت و مرا راحت بستر گسترد چه کسی گفت که فصل دگر و تازه رسید نوبت عافیت و شهوت و خمیازه رسید چه کسی گفت نماز آینه عافیت است کاخ اگر هست نشان از طلب و معرفت است سجده در مذهب ما با خطر تیر خوش است ذکر اگر هست همان از لب شمشیر خوش است سجده در خون و بلا، ظهر و صلاتش خوشتر کاخ نه، خیمه اگر هست، در آتش خوشتر چه کسی گفت و غلط گفت که بر میگردیم بت گرانند بگو باز تبر میگردیم ما همانیم، غدیر آینه بیعت ماست بیکفن تیغ بدستیم، همین غیرت ماست کم بگویید که دشمن قدر و فرزانه است اژدهایان دو سر مال شب و افسانه است چشمتان گرچه به تدبیر نخفته است هنوز قصهگو آخر این قصه نگفته است هنوز... 2. نامت پایداری است برای سید حسن نصر الله
نامت، وحشتی است كه با هر موشك شلیك میشود و تلآویو را میلرزاند و گله خوكها را فراری میدهد نامت صاعقهای است ناگهان كه میپیچد و شمشیری است كه دو نیم میكند نامت زلزلهای است كه با 10 ریشتر در حیفا منجر میشود و در تمام جهان طنین میاندازد و دندان گراز را در بنت جبیل میشكند نامت توفان است پیش از آنكه تخمین بزنند فرو میپچید و میپیچاند و مانند پنجههای عقاب بر بدن طعمه فرو میرود نامت تیری است كه در امتداد نگاهت آرامش دشمن را نشانه میرود رگباری است كه بر دشمن میبارد اضطرابی است كه دل صهیونیزم را فرا گرفته است كابوسی است كه رؤیای اشغالگران را سیاه میكند نامت پرچمی است كه میوزد و بر دوش رزمندگان در اهتزاز است و نسیم را به عدالت تقسیم میكند نامت موشك است كه مركاوا را منفجر میكند و از هلیكوپتر تروریست نمیترسد نامت فریاد مطنطنی است كه در حنجرهها جاری است چون آبشار كه در جنگل
و توفان كه در دشتها و موج كه در دریاها جریان دارد نامت آذرخش است، پنهان در ابرها نامت نسیمی است كه میوزد و آرامش را هدیه میكند نامت مظلومی است كه در زیر آوار قانا نفس میكشد و با هر شهیدی تشییع میشود و با هر مجروحی بیمارستانها را معطر میكند نامت سپیدهای است برپیشانی صبح كه شب را فرو میپیچید نامت پایداری است نامت پنجرهای است گشوده بر باغهای ایمان كه آفتاب را به میهمانی فرا میخواند نامت بهار است كه از دریچه دلها وارد میشود و قلبها را به تسخیر خدا در میآورد نامت بشارت است و امت را نوید پیروزی میدهد نامت تكیهگاهی است مطمئن پناهگاهی است محكم و سایهبانی است مهربان برای دلهای مجروح كودكان زخمی زنانی شوی مرده نامت، امید به آینده است نامت التیام زخمهای لبنان است و تبسمی كه بر لبان لبنان خواهد شكفت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]