تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848420577




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امان از دست بهروز


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امان از دست بهروز
شهید بهروز مرادی
خاطراتی از شهید بهروز مرادیاغلب یک نارنجک اضافی با خودش حمل می کرد تا در صورت اسارت، منفجرش کند. نمی خواست به دست عراقی ها بیفتد. با اولین تحرکات دشمن و ستون پنجم عراقی ها (خلق عرب) او همه ی کارهای معمولش را کنار گذاشت، حتی عشق و دلباختگی را. می گفت هر لحظه ممکن است پر بکشد و برود چرا دیگری را پای بند خویش بکند؟ مادر و خواهر هم حریفش نمی شدند. یک بار خودش تعریف می کرد که خواهرش دستش  را گرفته بود تا او را به خواستگاری ببرد اما سرکوچه نزدیک منزل دختر، دست او را رها کرد و طبق معمول از جبهه سر درآورد. اغلب به مادرش نمی گفت که در جبهه است. تلفن می زد می گفت: «به مسافرت رفته ام: اصفهان، تهران...»چند وقت پس از آن که برای آن گروه دانشجویان هنر حرف زده بود، عزم جزم کرد تا کنکور بدهد و رشته ی هنر بخواند. سال 64 در کنکور پذیرفته شد. رشته ی صنایع دستی دانشگاه هنر واقع در پردیس اصفهان. در دانشگاه با شوخی ها و خاطرات عجیب و غریب و هزار گونه کارهایی که که بلد بود و به دیگران می آموخت، چهره ی شاخصی به شمار می رفت و همه او را می شناختند. مجتمع دانشگاهی هنر یک جبهه ی کوچک جلوه می کرد.او می خواست دانشجویان، به دور از کلیشه های رایج به جنگ بنگرند. نگاهی عمیق و ریشه دار... اما دانشگاه هم نتوانست پای بندش کند. یک پایش در اصفهان بود و پای دیگرش در جنوب. جالب بود که جبهه ی جنگ را با همه ی خشونت جاری در آن به شوخی گرفته بود و به قول دوستانش «امان از دست بهروز». در جزیره ی مینو مرغ نگه می داشت. وقتی جوجه های مرغ در آمدند، برای آنکه تلف نشوند آنها را درون قفس نگه می داشت. اگر با او مدتی دمساز نمی شدی باور نمی کردی که روحیاتش تا این حد حساس و عاطفی باشد. عکس گرفتن هایش هم تماشایی بود. بهروز با همه ی جمادات و جانداران حرف می زد. یک بار عکس زیبایی از کبوتریی در غروب خورشید برداشته بود که بر نخل سربریده ای نشسته بود. می گفت: «موقع فشار دادن شاتر دوربین، کبوتر رویش کمی آن طرف تر بود، گفتم یک خرده بر گرد، کبوتر سرش را برگرداند و من دکمه را فشردم و این عکس ثبت شد.» روزهای مقاومت خرمشهر در میان جهنمی که عراقی ها به پا کرده بودند و جنگ و گریز خیابانی، او از غذا دادن به کبوترهایی که در وسط معرکه ی پر دود و آتش گرفتار شده اند غافل نمی شود. در خاطراتش به زیبایی آن لحظات را تصویر می کند: «... ما داخل سوپر مارکتی در کوی بندر پناه گرفته بودیم. با شدیدتر شدن آتش دشمن، مجبور شدیم پنجاه متر عقب نشینی کنیم. در این گیر و دار، تعدادی کبوتر را دیدیم که از گرسنگی در حال مردن بودند. مقداری آب و نان خرده کرده، مخلوط کرده و جلوی کبوترها پاشیدم. بعد قمقمه ام را در آوردم و مقداری آب در ظرفشان ریختم. در همین حین فریاد حمود بالا رفت: بیایید برگردیم، عجله کنید...!»منبع: کتاب آیینه سرخنوشته حسن احمدی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن