واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رژیم می گیرم،پس هستم!
تجربه مطالعه درباره زندگی روزمره، نشان می دهد که جنبه ها و موارد بی شماری از تجربیات عامه مردم وجود دارند که در این دایره جای می گیرند، هرچند این طیف گسترده به ظاهر دارای تفاوتهایی باشد. این مساله خصوصا در سالهای اخیر که بحث اقتصاد جهانی و ارتباطات فراملیتی مطرح شده است، تاثیرات محسوس و قابل توجهی از خود به جا گذاشته است.این بدان معناست که امروزه تقریبا بیشترین نمادها و رخدادهایی که با آن به نوعی در رابطه هستیم، روایتی اقتصادی و تجاری پیدا می کنند، به طوریکه انگار انتهای تمامی خطوط به حاکمیت اقتصادی باز می گردد.این مساله را به نوعی در مقالات گذشته بررسی کردیم، اینکه حاکمیت اقتصاد جهانی، همه چیز را به گونه ای طراحی کرده است که برای مخاطبانش بیشترین لذت را به همراه داشته باشد و یا چنانچه با سختی همراه باشد، جاذبه های فراوانی وجود دارند که جنبه های منفی را به راحتی تحت پوشش قرار می دهند تا به هدف نهایی برسند.این بار قصد داریم از منظر مطالعات فرهنگی به موضوع "رژیم" در جامعه بپردازیم. موضوع "رژیم" از مواردی است که در جامعه کنونی ما مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب کرده است. البته رژیم به طور خاص و در حیطه علم پزشکی و بهداشتی، از جایگاه و ارزش خاصی برخوردار است و رسالت مهمی را بر عهده دارد. اما آنچه مورد نظر است در واقع نگرشی عمیق به آن روی سکه است. اینکه "رژیم" ابعادی اجتماعی به خود گرفته و به نظر می رسد اصل موضوع فراموش شده و نه تنها در خدمت سلامت افراد، بلکه در راستای ایجاد بیماریهای مختلفی شده است. بحث بر سر آن است که رژیم درمانی اکنون چهره تازه تری به خود گرفته که آن را دائما بازتولید و تقویت می کند و به این ترتیب رفتاری فرهنگی را در میان افراد ایجاد کرده و از لوای این پوشش، به تقویت نمادهای خود می پردازد."رژیم" ابعادی اجتماعی به خود گرفته و به نظر می رسد اصل موضوع فراموش شده و نه تنها در خدمت سلامت افراد، بلکه در راستای ایجاد بیماریهای مختلفی شده استسالهاست که بحث عروسک "باربی" به طرق گوناگون و از زوایای مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. فرهنگ سازی های مختلفی در این زمینه صورت گرفته است که به نظر می رسد هیچ کدام به موفقیت چشم گیری در مقابل باربی نرسیدند. به طوریکه تاکنون هیچ محصول عروسکی نتوانسته موفقیت و محبوبیت باربی را کسب کند. به این ترتیب باربی توانست به عنوان چهره یک زن آمریکایی که از اندامی مناسب برخوردار است و می تواند ایفا کننده نقش های مختلفی از قبیل وظایف مادری و یا یک جنگجوی رزمی قدرتمند، جایگاه خاصی را در مخاطبان ایجاد کند. اما آنچه مهم است اینکه به عنوان الگوی زن خوش اندام، در تمام دنیا مطرح شد. به طوریکه هرگاه سخن از داشتن اندام مناسب مطرح می شود، باربی مثال واضح و روشنی محسوب می شود. فرزندان ما از همان سالهای اولیه دوران کودکی دوست دارند باربی داشته باشند و وقتی کمی بزرگتر می شوند و به مدرسه می روند، باربی زینت دهنده کیف و کتاب و پاک کن آنها، می شود. شاید موضوع در ابتدا کمی ساده به نظر رسد اما آنچه در واقع رخ داده است اینکه این تصویر جذاب از ابتدا با کودک همراهی می کند و خود را به عنوان چهره ای محبوب در ذهن او حک می کند. به این ترتیب در سنین نوجوانی و جوانی داشتن اندامی همچون باربی، به ارزشی بی بدیل، تبدیل می شود. البته هرگز نمی توان گفت تنها همین یک جنبه موثر است. آنچه مشخص است در کنار تعالیم باربی، هنرپیشه های معروف و مدل های لباس که تصاویرشان را در سایت ها و گاهی مجلات می بینیم، همگی حامل یک پیام فرهنگی هستند، اینکه داشتن اندامی اینگونه، ارزشمندترین است. به این ترتیب پزشکان و متخصصان تغذیه، مکررا با افرادی مواجه می شوند که تنها خواسته آنها این است که لاغر شوند، به هر قیمتی که شده.وقتی به گفتگو با چند پزشک تغذیه پرداختیم، همگی به این نکته اشاره داشتند که روزانه تقریبا 90% از مراجعه کنندگان آنها جوانانی هستند که خواهان کاهش وزن سریع و رسیدن به اندام فلان مدل هستند. اما در ادامه این توضیح را می دادند که کاهش وزن سریع از عواقب جبران ناپذیری برخوردار است. چرا که موجب می شود مقاومت بدنی فرد در برابر ویروس ها کم شود و به محض رویارویی با کوچکترین میکروب یا ویروس، بدن قدرت مقاومت ندارد و بیماری های جبران ناپذیری را به دنبال دارد.سوال اینجاست که واقعا چه اتفاقی رخ داده که نقطه تمرکز و توجه جوانان ما را به این سمت و سو کشانده است؟جالب اینجاست که سازمان بهداشت جهانی، در سال گذشته طی یک آمار رسمی اعلام کرد که بیش از 80% از افرادی که در شبکه های نمایش مانکنیسم، فعالیت دارند، دچار سوء تغذیه هستند.اما جالب اینجاست که اعلام این اخبار هم تاثیر چندانی ندارد و این گرایش همچنان ادامه دارد. این مساله را می توان با توجه به روزنامه ها و مجلات مورد بررسی قرار داد. اینکه در صفحات رنگین مجلات شاهد تبلیغات گسترده و فراخوان رژیم درمانی هستیم و یا اینکه انواع و اقسام داروهای گیاهی و پزشکی که برای کاهش وزن تجویز می شوند و قیمتهای بالایی هم دارند.سوال اینجاست که واقعا چه اتفاقی رخ داده که نقطه تمرکز و توجه جوانان ما را به این سمت و سو کشانده است؟آنچه مسلم است اینکه در این مورد بهتر است دچار اشتباه نشویم. جوان بایستی دارای نشاط روح و سلامت جسم باشد. جوان سالم کسی است که به سلامت جسم خود اهمیت دهد و ورزش را به عنوان جزیی جدا نشدنی از زندگی روزمره خود، قرار دهد. اما توجه به بدن و برآورده کردن خواسته های بدن و هویت بخشی بی حد و حصر به این جسم خاکی، نکته ای است که باید در مورد آن بیشتر بیندیشیم. مساله مهم آنجاست که اصالت بخشیدن به بدن و استفاده از آن به عنوان ابزاری نمایشی می تواند آنچنان در ذهن افراد بزرگ و مهم جلوه کند، که قدرت تفکر و اندیشه را تا حد زیادی دچار تنزل کند .به این صورت که موجودیت و هویت فرد در داشتن اندامی مناسب و استفاده از برنامه رژیم درمانی منحصر به فردی باشد که دائما این عبارت را تلقین کند که:"رژیم می گیرم،پس هستم". یعنی موجود بودن من با رژیم من تعریف می شود و این همان نقطه ای است که مساله ساز است و باید با قدری تامل و تدبر بیشتر به آن فکر کرد.فاطمه ناظم زادهگروه جامعه و سیاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]