واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت صفار از نماز جمعه دیروز تهران كلام آقا به نيمه نرسيده بود كه نفسها در سينه حبس شد و جانها همه گوش بود و آبشار گفتههاي «مرد» را لاجرعه سر ميكشيد.... محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سرمقاله امروز روزنامه ایران به خطبه های رهبر معظم انقلاب پرداخت و نوشت: ابرهاي فتنه آسمان را پوشانده بود، تندباد در گوش شهر، صفير ميكشيد، وسوسههاي شيطان از اين سو به آنسو اردوكشي ميكرد و در جايجاي خانه مردم، آتش ميافروخت، دلها از اضطراب و ديدهها از حيرت پر ميشد، شعلههاي خشم و كين هر لحظه در سينهها فروزانتر ميگرديد، صداي پاي فاجعه ساعت به ساعت نزديكتر به گوش ميرسيد، سرزمين مهر، پايكوب اهريمناني بود كه پيامآور سياهي و تباهي بودند... * * * ابرها به جنبش درآمدند، آسمان را برق صاعقه روشن كرد، غرش رعد، خفتگان را نهيب زد، چشمها به آسمان دوخته شد، در خنكاي دانههاي باران، گونههاي گرگرفته آرام يافت و باران، ديدهها را شست. * * * كلام آقا به نيمه نرسيده بود كه نفسها در سينه حبس شد و جانها همه گوش بود و آبشار گفتههاي «مرد» را لاجرعه سر ميكشيد. هر جملهاش، معرفتي ميافزود و احساس همدلي برميانگيخت. عبارات سنجيدهاش، گرهها را يكايك ميگشود، رواييها را ميستود و بر نارواها قلم بطلان ميكشيد. در ستايش كار سترگ ملت كه از آزموني بزرگ سربلند بيرون آمده بود، چنان از سر شوق و وجد عارفانه سخن گفت كه خود، بوي اغراق و گزافهگويي در مدح خلق از آن استشمام كرد، اما تأكيد كرد عظمت مردم در اين واقعه، چنان است كه آنان را شايسته تملقگويي راهبر و پيشوايشان ميكند. همه مردم را ستود، هم آنان را كه در پايان واقعه و آنگاه كه غبار معركه انتخابات فرونشست، منتخب خويش را بر مركب ناشكيب و سرسخت و پر از رنج مسئوليت يافتند و هم آن ديگران را كه در پي كارزاري نفسگير در تمرين سياستورزي و انتخاب، محبوبشان، بخت خدمتگزاري ملت را در جايگاه رياست جمهوري بهدست نياورد. لشكريان 40 ميليوني خدا را كه به مدد ملائكةالله، عبور از عقبه دشوار و حساس 22 خرداد را به فتحالفتوحي در برابر دشمنان اين ملك و ملت بدل كردند، سپاس گفت و خدا را بر اين آمادگي و حضور جانانه شكرگزارد. ضرباهنگ كلامش، بر ضربان قلبهاي مشتاق ميافزود و شبههها را از اذهان و دلها ميزدود. عدالت در قضاوت را به سررشتهداران امور سياست، اجتماع و اخلاق ميآموخت و انصاف را به همگان يادآور ميشد و مردمي كه همه وجودشان گوش شده بود و به هوش آمده بودند، با هر آهنگي از «آقا» هماهنگ ميشدند و كلامش را از سويداي دل، پژواك ميدادند: الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر... * * * عقربههاي ساعت از 2 گذشته بود. چشمها، ابرهاي رحمت را انتظار ميكشيدند، نسيم روحبخش مغربي، چهرهها را نوازش كرد، لحظهاي بعد آسمان، هماهنگ با مرد آسماني به جنبش درآمد، برقي جهيد و رعد غريد،ابرها سفره دل گشودند و بركت خدا جاري شد و آنگاه جانشين روح خدا، مراد غايب عاشقان را مخاطب قرار داد: اي سيد و مولاي ما، ما آنچه را لازم بود انجام داديم و آنچه را بايد گفت، گفتيم و خواهيم گفت. ما جان ناقابل و اندك آبروي خود را در كف دست گرفتهايم و آن را در راه انقلاب و اسلام فدا خواهيم كرد، ما اين راه را با قدرت ادامه خواهيم داد و شما كه صاحب حقيقي اين انقلاب و كشور هستيد، براي ما دعا كنيد. * * * جمعه 29 خرداد، 20/2 دقيقه، دانشگاه تهران، اينجا آسمان ديدهها باراني است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]