واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چرا رضایی؟ روز قیامت از تکلیف می پرسند ، نه از نتیجه رضایی،حتی در صورت رأی نیاوردن،اگر آرای بالای اصولگرایان را کسب کند،خواهد توانست با پشتوانه همین آرای ارزشی،چهره لطمه دیده اصولگرایی را ترمیم کند و با عقل اندیشی و ارزش محوری ، آن را به گفتمان عمومی جامعه بدل کند و ارزش این،هرگز کمتر از ریاست جمهوری نیست. *محمدصادق امیری« تکلیف گرایی یا مصلحت اندیشی؟» ؛ مساله ، بی هیچ تردیدی این است ، هرچند که بسیاری از آنانی که زیر علم اصولگرایی سینه می زنند ، بدین مهم توجه ندارند و در روزمرگی های معطوف به قدرت ، روزگار سپری می کنند و تو گویی در این ملک ، نه انقلابی شده ، نه امامی بوده ، نه شهیدی داده ایم و البته نه هیچ اصولی داریم.درست به همین دلیل است که انتخاب اصولگرایان رسمی - که نان نام اصولگرایی را سال هاست می خوردند - با انتخاب اصولگرایان مردمی و غیردولتی که دل در گرو آرمان های امام و انقلاب دارند و همچنان به ایران آزاد می اندیشند ، تفاوتی شگرف دارد.
« تکلیف گرایی یا مصلحت اندیشی؟ » ؛ این سوالی است که از زمانی که خیلی ها فراموش کردند آن را مدام از خود بپرسند ، «انحراف» آغاز شد و یاران اصیل انقلاب ، آنان که در روزگار فتنه و جنگ ، سینه سپر کردند و برای دین و وطن و ناموس جنگیدند ، به کنج مظلومیت رانده شدند و «مدعیان بر سر غنائم رسیده» ، شدند کاسه داغ تر آش و آرام آرام ، مدعی اصل انقلاب هم شدند و وقتی بدانها اعتراض شد که با «سابقون» انقلاب خمینی (ره) ، چنین جفایی نکیند ، با قیافه های حق بجانب گفتند که "مگر طلحه و زبیر ، از سابقون نبودند ولی منحرف شدند؟" و البته چه زیرکانه با این تمسک به تاریخ ، خود را به جای علی(ع) جا زدند و این سوال را نشنیده گرفتند که از کی تا کنون ، شما ، « علی (ع) » شده اید که آنها طلحه و زیر و ... باشند؟« تکلیف گرایی یا مصلحت اندیشی؟» که دیگر پرسیده نشد ، آرام آرام «مصلحت اندیشی» ، جای «تکلیف گرایی» را گرفت و منفعت گرایی های حزبی و جناحی و باندی ، عرصه را بر رزمندگان دیروز تنگ کرد و خیلی هایشان را خانه نشین نمود و آنان که ماندند ، خون خوردند و خون می خورند ، وقتی که می بینند به نام ارزش ها ، به نام انقلاب و به نام شهیدان ، چه ها که نمی گویند و چه ها که نمی کنند و چه تازه به دوران رسیده هایی ، تاخت و تاز نمی کنند!« تکلیف گرایی یا مصلحت اندیشی؟» ، امروز هم سوال بنیادین فرزندان انقلاب است ؛ امروز که قرار است یادگار امام راحل مان(ره) یعنی انتخابات بار دیگر در کشورمان شکل بگیرد و از دل آن ، نه یک فرماندار و استاندار و نماینده مجلس ، که رئیس جمهور ایران برآید ، همان ایرانی که تا چند سال پیش ،بخش بزرگی از خاکش زیر چکمه ارتش صدام بود ؛ اما همین فرزندان امام ، با ترک خانه و پیشه و مدرسه و دانشگاه ، به دفاع از وطن و دین و ناموس شان رفتند و امروز ، ما می توانیم آزادانه انتخاب کنیم و در امنیت.و در این میان ، انصاف و خرد و دین و ارزش های انقلابی و ایرانی ، آیا نمی گوید به کسی رأی دهید که در گذشته ، آزمونش را خوب داده باشد و برای آینده این کشور برنامه داشته باشد؟آیا اصولگرایی ناب امام عزیز (ره) ، جز این را می طلبد که پرچم اصولگرایی باید به دست کسانی باشد گفتمان اصولگرایی را تقویت کنند و نه به دست افرادی که نتیجه کارشان ، دلزدگی مردم از ادبیات انقلاب و امام (ره) و ارزش هاست؟ و مگر این انقلاب ، جز به خدا و مردمش ، تکیه گاهی دارد؟آیا این افتخار جریان اصولگرایی واقعی نخواهد بود که فردی با سابقه جهادی در عالی ترین سطوح ، مورد تأیید امام راحل(ره) و رهبر فرزانه انقلاب و پایبند به ارزش ها و در عین حال ، تحصیل کرده و دردآشنا و با برنامه ، بر جایگاه ریاست جمهوری بنشیند و کشور را آن گونه که آرزوی امام (ره) بود به پیش ببرد؟و آیا ، بر سبیل انصاف و وجدان محسن رضایی ، که در این دوره از رقابت های انتخاباتی ، با اخلاق ترین و علمی ترین کاندیدا بود و بر ارزش های انقلاب هم همانند دوران همسنگری اش با سرداران شهید تاکید می کرد ، گزینه مناسب تری برای ریاست جمهوری نیست؟شاید بگویید"او که رأی نمی آورد ،پس چرا رأی مان را هدر دهیم" ؛ اما فراموش نکنید و نکنیم که مبادا از سوال محوری این نوشتار غفلت بورزیم و «تکلیف» را فدای مصحت اندیشی هایی بکنیم که نه از روی مصالح واقعی که بر مبنای منافع سیاست بازانی تنظیم شده است که نیک می دانند از نام اصولگرایی چگونه نان بخورند و به نوا برسند.رضایی ، حتی اگر رأی هم نیاورد ، اگر آرای بالای اصولگرایان را کسب کند ، آنگاه خواهد توانست با پشتوانه همین آرای ارزشی ، گفتمان اصولگرایی را بازترسیم کند و چهره لطمه دیده آن را ترمیم کند و با عقل اندیشی و ارزش محوری ، آن را به گفتمان عمومی جامعه و نه فقط سیاستمداران تبدیل کند و ارزش این رویداد ، هرگز کمتر از ریاست جمهوری نیست.حال اگر «تکلیف» را انتخاب اصلح می دانید و بر این باورید که در روز قیامت ، از شما درباره «تکلیف» خواهند پرسید و نه از «نتیجه» ، شاید لازم باشد که با وسواس بیشتری و فارغ از جو زدگی های سیاسی و با یادآوری این جمله امام(ره) تصمیم بگیریم که «ما مأمور به تکلیفیم ، نه نتیجه .»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]