واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آقالو مرگ را شرمنده خود کرد
کارگردان مجموعه تلویزیونی "افسانه سلطان و شبان" در پی درگذشت احمد آقالو وی را هنرمندی دانست که مرگ را شرمنده خود کرد. داریوش فرهنگ در پیام تسلیت خود که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده آورده است: حدود یکماه پیش با گلاب آدینه و مهدی هاشمی شبانه رفتیم منزل احمد و همسرش برای دیدار و احوالپرسی. در نهایت تعجب با کسی رو به رو شدم که ذهنی شاداب و سرزنده داشت. از هر دری حرف زدیم جز بیماری او. آنقدر خاطرات با هم مرور کردیم و گفتیم و خندیدیم که باورم نمیشد به عیادت دوستی رفتهایم که چندین سال مهربانانه با مریضیاش کنار آمده است.همکاری ما به سالهای دوری برمیگردد که در دانشکده هنرهای زیبا داشتیم، سال 1347. یعنی تأسیس گروه تئاتر "پیاده" و احمد آقالو جوان در اوایل کار مسئول نور و صدای تئاترهای ما بود. هوش و سرعت انتقال مثال زدنیاش به سرعت از وی یک بازیگر مستعد ساخت.در ادامه این پیام میخوانیم: همکاری ما به سالهای دوری برمیگردد که در دانشکده هنرهای زیبا داشتیم، سال 1347. یعنی تأسیس گروه تئاتر "پیاده" و احمد آقالو جوان در اوایل کار مسئول نور و صدای تئاترهای ما بود. هوش و سرعت انتقال مثال زدنیاش به سرعت از وی یک بازیگر مستعد ساخت.وی نوشته است: چندین و چند کار با او در تئاتر و تلویزیون داشتهام که هنوز خاطره "افسانه سلطان و شبان" و آن نقش کاتب با وقار با بازی زیبای او در ذهنم است. احمد مردی بود با روحیهای مستقل و عارفمسلک. مردی بینیاز که آن وجه طنازش ما را به یاد عبید زاکانی میانداخت. از هر چیز و هر کس یک نگاه طنزگونه و ظریف بیرون میکشید که همه را وادار به خنده میکرد بیآنکه خود بخندد.فرهنگ ادامه داده است: احمد به شکلی آشکار از هر نوع سودجویی کاسبکارانه هنر در طنز پرهیز میکرد. هرگز در طول فعالیت هنریاش نه خودش نه کارش به لودگههای رایج به اسم کمدی کشانده نشد. ما دوستی دیرینه و پرباری با او داشتیم. همیشه یک نجابت پنهان داشت که تو را وادار به احترام میکرد، بیآنکه قصد خرید احترام را داشته باشد.دمدمههای صبح که از پیش او رفتیم، توی راه و اتوبان کردستان در این اندیشه بودم که یک آدم چطور میتواند این همه با شکیبایی مرگ را شرمنده خودش بکند.دوست و همکار دیرین آقالو ادامه داده است: وارسته و عمیق با زندگی و مرگ روبرو میشد. چند سال جلوی مرگ ایستاد و به آن لبخند زد و بیماریش را پذیرفت. یکجور اعتقادات مذهبی عمیق داشت که یکسره از دروغ و تظاهر و تزویر به دور بود. هرگز نان را به نرخ روز نمیخورد، چون نه حرص نان داشت و نه طمع نام.در پایان پیام میخوانیم: دمدمههای صبح که از پیش او رفتیم، توی راه و اتوبان کردستان در این اندیشه بودم که یک آدم چطور میتواند این همه با شکیبایی مرگ را شرمنده خودش بکند. به همه همکاران و جامعه هنری، به همه علاقمندان به هنر، مرگ او را تسلیت میگویم و از خداوند یکتا برایش طلب آرامش میکنم. برای همسر پرحوصله و فداکارش (فرخ)، آرزوی صبر بیشتر دارم. به یاد نازنین دوست از دست رفتهام "احمد آقالو". با احترام: داریوش فرهنگ.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]