واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عقل سرخ
متن اصلی عقل سرخ را دانلود کنید عقل سرخ نام یك داستان فلسفی به نوشته شیخ اشراق است كه در آن مطالب فلسفی و عرفانی با قلم داستانی و رمزگونه بیان شده است. سهروردی به تبع از ابنسینا دست به نوشتن این گونه از داستانهای تمثیلی زده است در واقع رسالههای عرفانی سهروردی ادامهدهنده و كاملكننده حكایتهای فلسفی - عرفانی ابنسینا هستند. این داستانها، بیانگر شرح مراحلی هستند كه نفس، پس از رها شدن از قید و بندها و عروج تدریجی و خروجش از زندان عالم جسمانی میپیماید.ماجرای اصلی این داستانها، دیدار قهرمان داستان با پیری روحانی و گفتگوی حاصل از این دیدار میباشد كه در طی این گفتگو مطالب فلسفی و عرفانی با زبان رمز به مخاطب فهمانده میشود. خلاصهای از داستان عقل سرخ: عقل سرخ حكایت یكی از سفرهای معنوی سهروردی است كه از زبان پرندگان بیان شده است. سهروردی در این داستان نفس خود را به «بازی» تشبیه كرده است كه در دام صیادان گرفتار شده است و پر و بال و چشمان او بسته است و او پیوسته در آرزوی پرواز و پركشیدن به آسمانهاست تا اینكه یك روز نگهبانان را از خود غافل مییابد و لنگان لنگان با پر و بال بسته رو به سوی صحرا مینهد. در آنجا شخصی را میبیند كه رنگِ ریش و رخسار او سرخ بود، «باز» میپندارد كه آن شخص جوان است. خود آن شخص میگوید: «من اولین فرزند آفرینش هستم و ریش و موی من سپید است؛ ولی آن كسی كه تو را در دام، اسیر گردانید، مرا در چاه سیاه انداخته است و این رنگ سرخ من، از آن است؛ زیرا هر سپیدی كه نور به او برسد، چون با سیاه آمیخته شود، سرخ مینماید." سپس آن پیر، «باز» را از مقام خود با خبر میكند كه آشیان اصلی «باز» در آنجاست و بعد از آن پیر، عجائبی را كه در جهان دیده است بر میشمارد. آن عجایب عبارتند از:
1- كوهِ قاف كه همان جایگاه پیر و آشیان اصلی باز است. 2- گوهر شبافروز 3- درخت طوبا 4- دوازده كارگاه 5- زرهِ داوودی 6- تیغ بَلارَك 7- چشمه زندگانی.تأویل رمزهای این داستان: كوه قاف رمز عالم بالاست. گوهر شبافروز رمز ماه است و درخت طوبی رمز خورشید، دوازده كارگاه رمز دوازده بُرج فلكیاند. زره داوودی رمز تن انسان است، تیغ بلارك رمز مرگ است و چشمۀ زندگانی رمز عالم زندگی جاودان، مزرعه رمز كرۀ زمین و ناكجاآباد، رمزِ شهرِ فرشتگان یا نفسها و عقلهاست. صحرا كنایه از عالم مثال و چاه سیاه رمز عالم خاكی و مادی میباشد. «باز» همان نفس یا روح انسانی است و دو چشم «باز»، اشاره به عقل نظری و عقل عملی دارد. مقصود از نگهبانان حواس ظاهری و حواس باطنی انسان هستند.هدف سهروردی از طرح این داستان: سهروردی خود این داستانها را تصویرگر تعالیم فلسفۀ اشراقی میداند و شاگردان را تشویق به مطالعه آنها میكند تا در درون خود به آن تجربهها برسند. باورهائی كه مضامین این داستان را تشكیل میدهند؛ عبارتند از: الف) اعتقاد به دو بعدی بودن انسان و هبوط روح از عالم روحانی به جهان جسمانی ب) اشتیاق روح به پیوستن به اصل خود در عالم بالا و حبس او در زندان تن و غربت او در این جهان ج) شواغل حسّی و تعلّقات جسمانی د) ریاضت كشیدن و حكمت ورزیدن برای رفع این موانع و رسیدن به مرگ ارادی ه) ادراك بیواسطه لذتهای روحانی و معارف قدسی پس از رهائی از حواس ظاهری و گشوده شدن چشم باطن و) سیر در مراتب وجودی و مقامات عرفانی به مدد راهنمائی فرشته یا پیر.در صورتی که مایل به مطالعه اصل داستان هستید در اینجا کلیک کنید.نویسنده : محمد درگاهزاده- پایگاه پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1496]