واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رنج و سرمستي ارتباط با تماشاگر
مروري بر کارنامه کارگرداني اکبر زنجانپوراکبر زنجانپور بازيگر، کارگردان و طراح صحنه است. او در عرصه تئاتر، تلويزيون و سينما فعاليتهاي چشمگيري را پشت سر گذاشته و کارنامه هنري زنجانپور متنوع و پربار است. اين کارگردان، نمايش"سير روز در شب" نوشته يوجين اونيل را به تازگي در تالار چهارسو روي صحنه آورده است. نمايشي که شايد به تعبيري سختترين تراژدي اونيل در زمان اجرا باشد. نمايشي که بيشتر حديث نفس اونيل است و به زندگي او و خانوادهاش با تمام بنبستها و گرههاي عاطفي و سقوط تراژيک ميپردازد. در"سير روز در شب" يک خانواده از هم پاشيده به نمايش درميآيد. اين خانواده گرفتار مرفين است، جيمي پسر بزرگتر دائمالخمر و توني پسر کوچکتر دچار بيماري سل و مرگ زودرس شده است. پدر هم نميتواند مرکز توجهات و غلبه بر دردهاي خانواده باشد. نبودن کانون و گرانيگاه عاطفي عامل اساسي اين از هم پاشيدگي و گسست شده است. تجربهاي که خاص اونيل است و بستر اين موقعيت قابل تعميم به تمامي زندگيهاي آمريکايي است. حالت مقدس گونه کارگردانياکبر زنجانپور به ياد ميآورد که از دوران کودکي و دبستان علاقهمند به بازيگري بوده است. او به خواندن شعر در دوره دبستان علاقه داشته و تاريخ برايش جذاب بوده چون تاريخ داراي پرسوناژ است. در دوره دبيرستان تئاتر را به طور جديتري پيگيري کرد. در سال 1345 وارد دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد تا تئاتر بخواند و از همين سال به طور حرفهاي بازيگري ـ کارگرداني را شروع کرد. او تاکنون بيش از 60 نمايش را روي صحنه بازي کرده است. زنجانپور در سال 45 با بازي در تله تئاتر"کودکي در دل زمان" به کارگرداني هوشنگ انصاري، تا امروز در چندين تله تئاتر بازي و کارگرداني داشته است. همچنين بازي در 15 فيلم و 6 سريال از ديگر فعاليتهاي حرفهاي او به شمار ميآيد. پيش از انقلاب در سريالهاي"طلاق" و"آتش بدون دود" و پس از انقلاب در سريالهاي زيادي ايفاي نقش کرده است. اکبر زنجانپور بازيگر، کارگردان و طراح صحنه است. او در عرصه تئاتر، تلويزيون و سينما فعاليتهاي چشمگيري را پشت سر گذاشته و کارنامه هنري زنجانپور متنوع و پربار است. زنجانپور به هر دو مقوله بازيگري و کارگرداني تئاتر به يک اندازه اظهار علاقهمندي ميکند، اما شرايط براي کارگرداني کمتر برايش پيش آمده است، بنابراين تا پيش از اجراي"سير روز در شب" 13 نمايش را از سال 49 به طور حرفهاي در تالارهاي تهران به صحنه آورده است. او معتقد است که تا لحظه زايش فرا نرسد، نبايد به سراغ کارگرداني رفت. با اين تفکر براي اولين بار در سال آخر دانشکده، نمايشنامه"ريل" نوشته محمود دولتآبادي را کارگرداني کرد. کارگرداني براي زنجانپور جذابيتهايي دارد که حالت مقدس گونهاي به خود ميگيرد. در زمان کارگرداني حال و هوايي بر ذهن و روحش مسلط ميشود که نميتواند آن را به راحتي وصف کند. او اين روحيه را توام با رنج و سرمستي ميداند و ميگويد:«دلواپسيهايي مانند بودن و نبودن هنرپيشه، مصائب و مسائل قبل از اجرا از جمله موانع بازدارنده کارگرداني تئاتر هستند. زماني که با مردم ارتباط برقرار ميشود، اين رنج و سرمستي را با جان ميخرم.»"ريل" به دليل آن که قصه ملموسي درباره افراد پايين داشت، خيلي زنجانپور را وسوسه کرد که آن را اجرا کند. اين نمايش درباره مردي بود که به صورت کپرنشيني در جنوب تهران زندگي ميکرد و براي تامين معاش زن و بچهاش به طور قاچاقي به کويت ميرود. مرزبانها به لنج آنها تيراندازي ميکنند. او با شنا ميخواهد خود را نجات دهد که کوسهاي پايش را قطع ميکند و او دست از پا درازتر نميتواند بر سر زندگياش برگردد و در قهوهخانهاي در حاشيه راهآهن تهران و از دور هميشه به خانهاش نگاه ميکند و...
زنجانپور پس از"ريل" در دومين گام کارگرداني"نگار"(علي نصيريان) را در سال 1351 و در پنجمين گام نمايش"مرواريد"(عزتالله مهرآوران) را به صحنه ميآورد و پس از آن تا"ايوانف" فقط متنهاي خارجي را کار کرده است. او هيچ دليل خاصي بر اين نوع گرايش ندارد و ميگويد:«من هيچگاه متن ايراني و خارجي را از هم تفکيک نميکنم، بارها گفتهام که شکسپير فقط براي انگلستان نيست و به همه جهان تعلق دارد، همان طور که حافظ و نظامي به تمام جهان متعلق هستند. بنابراين فرقي نميکند، ما ميگرديم و آن چيزي که حرف جهاني و محکمتري راجع به انسان داشته باشد، براي کار کردن انتخاب ميکنيم.»نمايش"مرواريد" داستاني مربوط به مردم جنوب و زمانه پيش از انقلاب است. موضوع مرواريد درباره بچه فروشي در ميناب است. زنجانپور در سال 52 نمايش"26 واگن پر از پنبه" اثر تنسي ويليامز را کارگرداني کرد. اين متن تک پردهاي و نسبتاً ساده اولين تجربه کارگرداني متون خارجي او به شمار ميآيد.در سال 59 زنجانپور موفق به اجراي نمايش"همه پسران من" نوشته آرتور ميلر شد و از آن پس در اکثر آثاري که از ميلر به فارسي ترجمه شده، به عنوان بازيگر يا کارگردان فعاليت کرده است. او آثار ميلر را خيلي ملموس ميپندارد و انگار تمامي قهرمانهاي اين نويسنده آمريکايي را به خوبي ميشناسد. انگار تمامي اين آدمها فقط آمريکايي نيستند، بلکه ايراني هم هستند. زنجانپور در اين باره توضيح ميدهد:«اصولاً متنهاي نمايشنامهنويسان بزرگ، جهان شمول هستند، به هر حال ميلر هنوز زنده است و متنهايش به لحاظ تکنيک نوشتار خيلي مدرن و سنتشکن است. او در موقع کارگرداني و بازيگري دست و بال هنرمندان را براي آفرينشگري باز ميگذارد که در متن غور کرده و آزادانه پرواز کنند. پرسوناژهاي ميلر جذاب و قابل لمس هستند.»وي پس از"همه پسران من" آثار ديگري از ميلر مانند"مرگ دست فروش"(1362)، "ارزش"(1366) و"ساحره سوزان"(1360) را کارگرداني کرده است. اکبر زنجانپور به ياد ميآورد که از دوران کودکي و دبستان علاقهمند به بازيگري بوده است. او به خواندن شعر در دوره دبستان علاقه داشته و تاريخ برايش جذاب بوده چون تاريخ داراي پرسوناژ است. در دوره دبيرستان تئاتر را به طور جديتري پيگيري کرد.يکي ديگر از نمايشنامهنويسان مورد علاقه زنجانپور، آنتوان چخوف روسي است که از زمان دانشکده اين علاقه در کنار علاقه به ايبسن و استريندبرگ در وجودش جاري بوده است. او به همين منظور در سال 1365 "مرغ دريايي"، در سال 1366 "باغ آلبالو" و در سال 1382 "ايوانف" را به صحنه آورده است. وي درباره اين علاقه ميگويد:«از نظر معنا و سايه ـ روشني که قصه و پرسوناژهاي چخوف دارند، تا بينهايت ميتوان درباره اين پرسوناژ معنا پيدا کرد و پس از کلي جستوجو انگار که در اول راه هستيم. متاسفانه در ايران درباره نويسنده بزرگي مانند چخوف فقط ميگويند بزرگ است، اما درباره اين که چرا چخوف بزرگ است، سخني نيست. اين بزرگي را هم از روي چند تا نقد خارجي ميگوييم. او بزرگ است به دليل اين که مثل حافظ سهل و ممتنع است. همه آدمها حافظ را ميفهمند. آدمي که يک ذره سواد هم داشته باشد، حافظ را ميفهمد و با او ارتباط برقرار ميکند. دليل موجهاش اين است که همه با حافظ فال ميگيرند. از طرف ديگر بزرگترين شعر شناسان و حافظشناسان در درک يک مصراع از شعرهاي حافظ ماندهاند. هر چه آدم بزرگتر، وسيعتر و متفکرتر باشد، تازه ميفهمد که حافظ چه در سرش داشته است. چخوف در بين نمايشنامهنويسان دنيا از چنين وضعيتي برخوردار است. در وهله اول نمايشنامههايش خيلي ساده است، اما موقعي که وارد متنهايش ميشويم، ميفهميم که مثل حافظ دنيايش بينهايت است. چخوف نويسندهاي است که اگر در موقع کارگرداني يک ذره بلغزي، دستت را رو ميکند. با چخوف نميشود شوخي کرد، بايد مثل يک کودک خالص و بيپيرايه بود تا بتوان به دنياي او پا گذاشت. در ضمن بايد فرهنگ و شرايط تاريخي دوره زندگي را شناخت.»زنجانپور"گوريل پشمالو"(يوجين اونيل) را در سال 1378 به صحنه آورد که به نظرش منتقدان به آن اجرا روي خوش نشان ندادند، اما تماشاگران از آن خوششان آمده است. او اين اجرا را يکي از دوست داشتنيترين اجراهاي خود ميداند و البته از تمامي اجراهاي خود دفاع ميکند و آنها را دوست دارد و ميگويد:«نمايشهايي که بيشتر دوست دارم و با آنها به عنوان کارگردان رابطه برقرار کردهام، "مرگ دستفروش" است که 20 سال پيش اجرايش خيلي سر و صدا کرد. "ساحره سوزان"، "ارزش" و"گوريل پشمالو" هم هست و سر آخر"ايوانف" را که الان اجرا کردهام، خيلي دوست دارم.»در سال 1345 وارد دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد تا تئاتر بخواند و از همين سال به طور حرفهاي بازيگري ـ کارگرداني را شروع کرد. او تاکنون بيش از 60 نمايش را روي صحنه بازي کرده است.او دليل استقبال مردم از"مرگ دستفروش" را در شاهکار بودن متن، اجراي قوي و بودن بازيگران سرشناس خلاصه ميکند. اجراي اين نمايش 4 ساعت طول ميکشيد، اما مردم ميپنداشتند که اجرا خيلي زود تمام شده است. اکبر زنجانپور پس از"ايوانف" در سال 82 ، در سال 83 يک بار ديگر موفق ميشود به سراغ چخوف برود و اين بار"سه خواهر" را کار کند. او در سه خواهر در مقام کارگردان و طراح صحنه و به شيوه نئواکسپرسيونيستي در صدد برآمد تا اين متن را به زمانه امروز گره بزند و مسائل آن را قابل انطباق با مسائل امروز ما کند. او حتي در سال 85 نيز با"دشمن مردم" ايبسن سعي بر آن داشت تا نگاه متحجرانه و واپسگرا به مسائل اجتماعي را مورد نقد و بررسي قرار دهد. اما در سال بعد نتوانست پرونده کاريش نسبت به چخوف را کامل کند. او در صدد برآمد تا"دايي وانيا" را به صحنه بياورد، اما موفق به اجراي آن نشد و اين کار هنوز در حد يک رويا باقي مانده است. زنجانپور که به سه نويسنده بزرگ ـ اونيل، ميلر و چخوف ـ بيش از ديگر نمايشنامهنويسان جهان علاقهمند است، اين بار هم بر آن بوده تا با نمايشي از اونيل پرونده کاري خود را تکميلتر کند.نويسنده : رضا آشفته
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]