واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: انگار كسي از دور مي آمد؛ از فراز كوه به نقطه اي مي مانست و هر چه نزديكتر مي شديم بيشتر هويدا مي شد، پيرزني بود بس سالها بر او گذشته كه دست بر ريشه هاي بيرون زده درختان گرفته آرام آرام قدم بر مي داشت ... نزديكتر شديم صدايمان زد، پاره اي گوشت به دستمان سپرد و گفت به ماسوله كه مي رويد اين را به نخستين خانه كه نذري روز ششم محرم را مي پزد، بدهيد و بگوييد خانم گل را دعا كنند ... اينها را كوه نورداني گفتند كه در مراسم آيين علم بندي ماسوله شركت كرده بودند ... جمعيت هر لحظه بيشتر مي شد و لهجه ماسوله اي هر بار بيشتر شنيده مي شد، آخر در اين روز ماسوله اي ها از هر گوشه و كنار كشور و چه بسا خارج از كشور در موطن كهن خويش جمع مي شوند تا آييني از سر اعتقاد و معرفت و اخلاص بجا آورند و نه تنها ماسوله اي كه هر چه پيشتر مي رفتيم يزدي ، كرماني ، اصفهاني و همه ايراني ... ماسوله اي ها در چهار محله مسجد بر ، خانه بر، كشه سر و اسد محله جمع مي شوند و جمعيتي هزارهزار روانه بقعه عون ابن محمدبن علي (از نوادگان حضرت علي(ع)) مي شوند تا هريك در ميان ضجه سنج ها و فرياد مير علمدار نيامد علم محله خويش تحويل گيرند و راهي كوي خود شوند ... شمعداني هاي چيده شده بر پاي پنجره هاي چوبي ماسوله امروز بر خلاف هميشه نمي خندند انگار آنها هم به سوگ نشسته اند و آييني را نظاره گرند كه از دل نياكان سرزمينشان بجا مانده تا ثنا گوي آزادگي حسين (ع ) باشد و ابوالفضلي كه از ذره ذره جان گذشت و چه نيك لقب علمدار گرفته بود ... عطر مهربان دستان ابوالفضل(ع) را و تشنگي علقمه را و دردهاي زينب (س) را مي توان در بازخواني تاريخي علم ها مرور كرد ... عطر بخشندگي و سخاوت فضاي ماسوله را پر كرده و جمعيت به سوي گنبد و مناره اي به رنگ سبز تيره روانند و تا به بقعه مي رسند، شيون سنج و زنجير بيش مي شود و كهن زناني و جواناني كه تا پيش از محرم بر بام خانه اي كه حياط خانه اي ديگر بود رو به وسعت طبيعت رنگ به رنگ با قلاب نقش مي ساختند؛ اينك اشكها به گوشه چارق پاك مي كردند و تا بر تالار مسجد علمها بر دوش نمايندگان چهار محله نهاده شود، نيت ها خالص مي كردند و دعا مي كردند كه نه فقط براي خود بلكه براي هر كس كه التماس دعايي كرده بوده ... گويي علم ها هم بر گرفته از معماري كهن ماسوله است، آخر علم ها عمودي هستند و گاه بر بالاي علم پنجه اي فلزي است نمادي از دست بريده علمدار كربلا ... عزاداران حسيني آرام اشك مي ريزند و گاه بر سينه ميزنند،كدامين همايش است كه اينگونه انسانها را اعم از پير و جوان و زن و مرد در كنار هم جمع كند و وحدت بيافريند و قطعه قطعه آن تصويري باشد از نكات اجتماعي و جامعه شناسي و فرهنگ غني ايراني و اسلامي. علمهاي محلات چهارگانه، توسط هيأت امناي هرمحله ، در داخل بقعه متبركه عون ابن علي (ع) با نمادهايي عاشورايي ملبس شده اند و جمعيت سوگ ناك فرياد مي زنند: اي اهل حرم مير علمدار نيامد ... علمدار نيامد ... علمدار نيامد سقاي حرم سيد و سالار نيامد ... علمدار نيامد ... علمدار نيامد مير علمدار كو ... حضرت عباس كو... جمعيت چه بسيار است اما گويي خود جمعيت در آنجا نبود و هر كس به حال خويش و شايد غرق در فلسفه عاشورا و شايد كسي در فكر شفاي بيماران دعا مي كند و شايد هم كسي عاقبت بخيري طلب مي كرد اما گويي زمزمه اي نمي گذاشت بيشتر غرق در افكار شوم ... پيرمردي با چهره اي روشن و مهربان و كلاهي نمدي بر سر، زمزمه مي كرد و تنها زمزمه مي كرد: اي ماه بني هاشم خورشيد لقا عباس اي نور دل حيدر شمع شهدا عباس / از محنت رنج و درد ما روبه تو آورديم دست همه محزون گير از بهر خدا عباس ... و پيرمرد اشك مي ريخت و تنها زمزمه مي كرد... دسته مسجد بر ، به احترام وجود بقعه، نخستين علم را دريافت مي كند و غوغاي جمعيت، و دسته هاي ديگر به نوبت در گردشي سالانه ، علم هاي خود را از پنجره بالاي بقعه دريافت مي كنند اما طبق سنتهاي قديمي ، هر محله چند علمدار از خانواده هاي اصيل، ريشه دار و قديمي دارد كه وظيفه علمداري ، نسل به نسل به آنان رسيده است. علمها ، ماسوله را تا رسيدن به مساجد محله ها در دستان علمداران و زمزمه جاري نوحه خواني و در حلقه عزاداران ، ماسوله را دور مي زنند و در مسجد خود مي مانند تا عاشورا كه در مراسمي خاص دوباره به بقعه بازگردند ... مراسم به اوج خود رسيده و چقدر جوان ميبيني كه در سوگ امام پر افتخار خويش غمگينند، در دستههاي گوناگون در جادهاي روانند كه در دو طرف آن مملو جمعيت و در پس زمينه جمعيت رودخانهاي خروش مي كند و درختان تا دور دستها به قلم پاييز نقش خورده اند. در ميان جمعيت عزيز الله اخوان ماسوله جامعه شناس حضور دارد و مي گويد: امروز روز حماسه حسيني است و آيين علم بندي ماسوله سابقه كهني دارد و بنا به روايتي 800 سال بر آن مي گذرد. مي گويد: اين مراسم پاسداشتي است براي معرفي قمر بني هاشم بعنوان علمدار كربلا از سوي امام حسين (ع) ... وي ادامه مي دهد: مراسم پايان از نيمه شب عاشورا با نظمي خاص از مسجدبر با حركت دسته عزاداري آغاز مي گردد . دسته محله خانه بر وقتي حركت خود را شروع مي كند كه دسته مسجد بر از بام خانه بر گذشته باشند و همينطور محله هاي كشه سر و اسد محله در انتظار دسته عزاداري خانه بر و كشه سر مي مانند كه در پي آنان ماسوله را دور بزنند و شب عاشورا را صبح كنند ... ماسوله اي ها مهربان تر از هميشه شده اند و اخلاق بهشتي نياكان خويش را بيش از هميشه به نمايش گذارده اند و مهرباني از هم نوع دريغ نمي ورزند ... درها گشوده و قوت حاضر است و ميهمان نوازي به راه؛ با خود مي گويم چه خوب كاش هميشه مهربان بود و درس آزادگي سر لوحه راه ... ك/4 گزارش از: مرضيه ضامن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2595]