واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: -------------------------------------------------------------------------------- «جواني به نام عسگر فرجي پس از سه روز مرگ مغزي به زندگي عادي برگشت!».... دور از انتظار نبود که شما همراهان «سلامت» هم با شنيدن چنين خبري در رسانهها شوکه شويد. چون نجات يک بيمار که برايش تشخيص مرگ مغزي دادهاند، با آنچه ما تاکنون از اطلاعات پزشکي و علمي در اختيارتان گذاشتهايم ناسازگاري داشت. گفتگوي ما را با دکتر زماني و دکتر نجفيزاده بخوانيد تا همه علامت سوالها از ذهنتان پاک شود و مانند ما به اين نتيجه برسيد که خبر از پايه دچار اشکال بوده است. سلامت : آقاي دکتر! حتما شما هم شنيدهايد که جواني پس از سه روز مرگ مغزي، سلامتاش را باز يافته است. در متن خبر گفته شده تاکنون هيچ درماني براي اين مشکل که فلج مغزي عنوان شده، وجود نداشته است. موضوع، با واقعيتي که ما ميدانيم در تضاد است. کمي توضيح ميدهيد؟ پيش از هر چيز اجازه بدهيد برايتان توضيح دهم ما واژهاي به نام فلج مغزي در اصطلاحات پزشکي نداريم. آنچه داريم کما، کماي عميق، مرگ مغزي و زندگي نباتي است. البته يک سربرال پالسي هم داريم که مربوط به بچههايي است که دست و پايشان فلج شده و در واقع ضايعهاي در مغز در دوران کودکي داشتند که اين مشکل رابه وجود آورده است و به هيچ وجه هم ربطي به کما و اين مسايل ندارد. دوم درباره مرگ مغزي بايد توضيح دهم که اين عبارت يک تعريف قانوني و پزشکي دارد. مقصود از آن حالتي است که اگر در يک مريض تشخيص داده شود يعني مغز او مرده است و امکان نجاتش صفر است و يک بيمار مرگ مغزي را تنها با کمک دستگاه طوري نگه ميدارند که اعضاي بدنش خراب نشود و نميرد تا بتوانند آن را به ديگري پيوند بزنند وگرنه او مرده و امکان برگشت يک مرده هم معلوم است. سلامت : پس درباره اين بيمار که ادعا شده نجاتش دادند و افکار مردم دچار سردرگمي شده، چه؟ درباره اين مريض، خودشان هم متوجه شدهاند که تشخيص غلط دادهاند و تشخيص احتمالي و قابل قبولي که پس از سه روز موجب بهبود او شده، مصرف داروهايي بوده که داشته است. حال اينکه چهطور چنين موضوع اشتباهي بهطور ناگهاني مورد قبول و حتي انتشار قرار گرفته را نميدانم. به هر حال قبول دارم تبعات بدي در اذهان ايجاد کرده است. به خصوص براي کسي که عزيزي و بيماري دارد که تشخيص قطعي مرگ مغزي يا هر بيماري ديگر دادهاند و به دنبال روزنه اميد ميگردد. هر چند هم آن اميد يک شوخي باشد. سلامت : تشخيص مرگ مغزي چهطور است؟ پزشک بايد اطمينان حاصل کند که مغز مرده است. براي حصول اين اطمينان در کشورهاي متعدد معيارهايي وجود دارد اما آنچه مورد اتفاقنظر همگان است اينکه، مريض در کما باشد. تنفس کاملا قطع باشد و تمام فعاليتهاي ساقه مغز از بين رفته باشد. در بعضي کشورها به عنوان قانون و طبق قرارداد، لازم ميدانند نوار مغزي گرفته شود که ببينند هيچ فعاليتي در مغز نيست و نوار صاف شده، بعضي کشورها حتي لازم ميدانند آنژيوگرافي از رگهاي مغز شود و حتي برخي ديگر داپلر داخل مغزي هم ميکنند. چون تاييد مرگ مغزي کار تخصصي است و هر کسي نميتواند اين اطمينان را بدهد و ساعت مرگ از نظر قانوني، مسايل حقوقي و حتي جنايي مهم است. جداي از اين موضوع براي پيوند اعضا بايد مدارک مستند وجود داشته باشدکه نشان دهد اعضا هنوز سالمند و نمردهاند. ولي دو گروه است که تشخيص مرگ مغزي براي آنها حتي اگر علايم گفته شده را داشته باشند، ممنوع است. يکي نوزادان و ديگر کساني که دارو مصرف کردهاند و يا مشکوک باشيم که دارويي خوردهاند. سلامت : يعني مانند اين بيمار مذکور؟ بله؛ بايد ايشان را ويزيت ميکردند و تحت مراقبت ميگرفتند و هفت روز بعد هم دوباره ويزيت ميشد. اگر در هر دو بار تشخيص مرگ مغزي بود، آن را اعلام ميکردند که در صورت تشخيص قطعي مرگ مغزي بديهي است بازگشتي هم وجود ندارد. اين چند روز را از آنجا زمان ميدهند که ممکن است اثر داروها برود و خود مريض به هوش بيايد و از کما خارج شود. سلامت : آيا ما هم قوانيني براي تشخيص قعطي مرگ مغزي داريم؟ خير، اگر داشتيم کسي نميتوانست با اين اصطلاحات مهم پزشکي به اين راحتي بازي کند. لازم است جامعهپزشکي و وزارت بهداشت يک توافقنامه يا دقيقتر بگويم کانسنتوس در نظر بگيرند تا همه چيز طبق قواعد انجام شود. سلامت : مگر اطلاعات علمي دقيق نيست که توافقنامه لازم است؟ چرا، دقيق هست اما نميتوان کاملا مطمئن بود. گاهي مصرف بعضي داروها علايمي شبيه مرگ مغزي ميدهد و اگر اصول کار مشخص نباشد چنين مسايلي رخ ميدهد. کانسنتوس توافقي است که در چنين حالتي کاربرد دارد. پخشکنندگان اين خبر خودشان متوجه شدند که تشخيص اشتباه دادند و شما هم خوب به ياد داشته باشيد که اگر هر روزي شنيديد بيماري در هر کجاي دنيا در کماي عميق بوده و بيش از دو هفته زنده مانده يقين بدانيد مرگ مغزي نشده است. دکتر کتايون نجفيزاده - فوقتخصص ريه و رييس واحد فراهمآوري اعضاي پيوندي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي: سلامت : خانم دکتر! شما هم خبر را شنيدهايد؟ بله؛ ولي اجازه بدهيد بگويم در مرگ مغزي هيچ کدام از 12 جفت عصب مغزي نبايد فعاليتي از خود نشان دهند. اگر با کوچکترين تحريک ته حلق واکنشي شبيه عقزدن اتفاق بيفتد يا اگر بيمار تنفسي هر چند يک دانه يا غيرموثر داشته باشد آن را کماي عميق ميگويند. اگر قرار باشد اين کار تخصصي جدي گرفته نشود و هر مريض در کماي عميق را با مارک مرگ مغزي معرفي کنند همين اتفاقي ميافتد که ميبينيد و يا اخباري ميرسد که يک نفر پس از چند ماه يا يک سال از مرگ مغزي برگشته! سلامت : يک بيمار مرگ مغزي چه قدر ميتواند با دستگاه تنفس زنده بماند؟ حداکثر دو هفته، تازه با بهترين شرايط رسيدگي. همه متخصصاني که در آيسييومراقبت از بيماران کمايي يا ديگر موارد را داشتهاند اذعان ميکنند که مراقبت طاقتفرسايي براي سالم نگه داشتن اعضاي پيکري که مغزش مرده، لازم است. معلوم نيست تا چند ساعت بعد چه اتفاقي ميافتد؟ براي همين تلاش تيم ما در درجه اول شناخت بيماراني است که زنده بوده و در کماي عميق هستند چون آنها امکان برگشت دارند. در وهله دوم براي آنها که تشخيص قطعي مرگ مغزي دارند؛ جلب رضايت خانواده و اهداي اعضا لازم است. اگر زمان بگذرد آن عضوها ميميرند و قابل استفاده نيستند. سلامت : به بعضي از همراهان بيماران گفته ميشود شايد مريض برگردد؟ اميد واهي دادن براي بيمار مرگ مغزي شبيه مضحکه کردن خانواده اوست. همه شما مغز گوسفند را ديدهايد اما در پزشکي قانوني وقتي جمجمه بيمار مرگ مغزي را باز ميکنيم مادهاي شبيه ماست، بيقوام و بدون چين و شکنجهايي که در مغز سالم ديده ميشود، ميبينيم. مريض تصادفي که جمجمهاش شکسته و مرگ مغزي شده ديدهايد؟! از شکافهاي شکستگي همين استخوانها مغز تخريب شده ماست مانند خارج ميشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]