تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813028381




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهريه‌اي كه دردسرساز شد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مهريه‌اي كه دردسرساز شد امروز به دادگاه آمده‌ام تا حداقل يك كيلو از شمش‌هاي طلا را بگيرم و بقيه را به وي ببخشم و از هم جدا شويم. اكنون به اين نتيجه رسيده‌ام كه او مرد زندگي‌ام نيست و قادر به ادامه زندگي با او نيستم. جام جم آنلاين: زن جوان وقتي با بدرفتاري شوهرش روبه‌رو شد ، به دادگاه خانواده رفت و خواستار دريافت 15 كيلو شمش طلاي مهريه‌اش شد. روز گذشته زني جوان با حضور در مجتمع قضايي شهيد باهنر تهران خواستار دريافت مهريه‌اش شامل 15 كيلو شمش طلا از همسرش شد. زن جوان با ارائه اين درخواست به قاضي دادگاه گفت: چندي قبل هنگامي  كه به مهماني يكي از دوستانم رفته بودم با مرد ثروتمندي به نام فرشيد آشنا شدم.  كم‌كم روابط دوستانه‌اي بين ما شكل گرفت تا اين كه چند ماه بعد به من پيشنهاد ازدواج داد. ابتدا خانواده‌ام با اين موضوع مخالف بودند تا عاقبت با اصرارهاي من پذيرفتند و  فرشيد به خواستگاري‌ام آمد. پس از خواستگاري، خانواده‌ام درباره فرشيد تحقيق كردند و پي بردند كه وي خيلي بداخلاق است و نمي‌تواند مرا خوشبخت كند. زن جوان ادامه داد: اما با شنيدن اين حرف‌ها، تصميم خود را براي ازدواج با او  گرفته بودم، چون فقط پول و ثروت فرشيد برايم  مهم بود و به چيز ديگري فكر نمي‌كردم و حرف‌هاي خانواده‌ام  را به عنوان حسادت مي‌پنداشتم. آنقدر به خانواده‌ام اصرار كردم تا عاقبت آنها به ازدواج  من با وي رضايت دادند من  هم كه شيفته پول  و ثروت بودم، از فرشيد خواستم  15 كيلو شمش طلا را به عنوان مهريه براي من در نظر  بگيرد كه قبول كرد و به اين ترتيب عقد كرديم. قرار بود پس از چند ماه زندگي مشتركمان را شروع كنيم، اما پس از چند هفته، كم‌كم اخلاق و رفتار  شوهرم تغيير كرد و ديگر آن مرد مهربان نبود. شوهرم از همه چيز من ايراد مي‌گرفت و هر روز شرايط بد و بدتر مي‌شد.  وقتي اختلافمان بالا گرفت، عاجزانه از او خواستم، به دادگاه بيايد و توافقي از هم جدا شويم، اما  توجهي به حرف‌هايم نكرد و حاضر به طلاق دادن من نبود و بدرفتاري‌هايش بيشتر شد. الان فهميده‌ام پدر و مادرم چرا با ازدواج من با فرشيد مخالف بودند.  امروز به دادگاه آمده‌ام تا حداقل يك كيلو از شمش‌هاي طلا  را بگيرم و بقيه را به وي ببخشم و از هم  جدا شويم. اكنون به اين نتيجه رسيده‌ام كه او مرد زندگي‌ام نيست و قادر به ادامه زندگي با او نيستم. قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات زن جوان، دستور قضايي مبني بر احضار شوهر وي به دادگاه را صادر كرد تا در جلسه بعدي  شنيدن اظهارات شوهر شاكي، حكم مربوط را صادر كند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن