واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعطيلات بلژيکي
يادداشتي بر فيلم «در بروژ» «بروژ؟ جاي قشنگيه ولي آدماش عجيب اند.»يکي از فيلم هاي چهارستاره يي اخير آقاي راجر ابرت، اولين فيلم بلند مارتين مک دونا کارگردان 38ساله انگلستاني است. «در بروژ»، به عنوان يک اثر گنگستري با مايه هاي گروتسک، تحت تاثير فيلم هاي گنگستري چند سال اخير انگلستان است که آنها نيز بي شک الهام گرفته از سينماي اسکورسيزي و تارانتينو هستند. به نظر مي رسد به شکل مرزي اش، ساخت اين فيلم ها با «قاپ زني» گاي ريچي شروع شده (نسخه پرزرق و برق تر فيلم ريچي در سال 1998). از ديگر فيلم هاي مهم اين ژانر فرعي بايد به «چاپر» ساخته اندرو دامنيک اشاره کرد. فيلمي که باز با همان مايه هاي گروتسک خشونت را به تصوير مي کشد. يکي از فيلم هاي چهارستاره يي اخير آقاي راجر ابرت، اولين فيلم بلند مارتين مک دونا کارگردان 38ساله انگلستاني است.اما ويژگي مشترک خيلي از اين آثار، شيوه انگليسي حرف زدن کاراکترهاي فيلم است که انگار به هر زباني حرف مي زنند به جز آن زبان و لهجه معروف، مرسوم و رايج انگليسي. در واقع حالا اين شده يکي از ويژگي هاي سبکي اين آثار و اتفاقاً بخش عظيمي از جذابيت هاي فيلم به همين نوع صحبت کردن انگليسي بر مي گردد. اين نوع شيوه ديالوگ نويسي و اجراي آن توسط بازيگران در شکل گيري آن فضاي گروتسک نقشي مهم دارد. اما فيلم «در بروژ» اين فضا را در غربت بازسازي کرده است چرا که کاراکترهاي دوبليني فيلم که در لندن زندگي مي کنند، حالا مجبورند چند روزي را در بروژ سپري کنند. خود مک دونا در گفت وگوهايش بارها به اين نکته اشاره کرده که بروژ يکي از شخصيت هاي اصلي فيلمش است. اين ادعا که با ديدن فيلم به شکلي اثبات هم مي شود، يکي از درونمايه هاي اصلي فيلم هاي گنگستري اخير است. بر خلاف نوآرها، اين فيلم ها تحت تاثير نئونوآرهايي چون «محله چيني ها» همان قدر که به پرداخت درام به واسطه شخصيت پردازي اهميت مي دهند، فضاسازي به واسطه به تصوير کشاندن موقعيت هاي مکاني خاص را هم در نظر دارند و حتي در خيلي از مواقع برايشان مهم تر است. در آخرين ساخته ديويد کراننبرگ هم ما به شکلي متفاوت نسبت به سينماي خود او و ژانر، با تعريف جديدي از شهر به عنوان موقعيت مکاني فيلم طرفيم به طوري که خيلي ها هم آن موقع معتقد بودند فيلم اصلاً درباره لندن است.
حضور چندروزه «ري» و «کن» در بروژ، ولگردي ها و ديدزني هاي اين دو نقشي مهم در شکل گيري فضاي فيلم دارد. يعني مک دونا بيشتر از هر وقت ديگر و به جاي به تصوير کشيدن خشونت دروني شخصيت ها به جاي اينکه داستاني سرراست و مرسوم در فيلم هاي گنگستري را روايت کند، سراغ خلق فضايي رفته که در آن غربت و عذاب وجدان نقشي تاثيرگذار دارد و اتفاقاً مهم ترين چيز هم همين است. «در بروژ»، به عنوان يک اثر گنگستري با مايه هاي گروتسک، تحت تاثير فيلم هاي گنگستري چند سال اخير انگلستان است که آنها نيز بي شک الهام گرفته از سينماي اسکورسيزي و تارانتينو هستند.در فيلم ماتادور (ريچارد شپارد) با بازي پيرس برازنان هم درست با همين فضاسازي طرفيم. کاراکتر اصلي فيلم يک قاتل حرفه يي است، که از شهري به شهري ديگر مي رود تا قربانيان خود را شکار کند. شپارد در اين فيلم باز به شکل تحسين برانگيزي به جاي پرداختن به ويژگي هاي اين نوع سينما، سراغ ترسيم نگاه يک بيگانه يا يک غريبه رفته. فيلم آدمکشي را حيران و سرگردان در شهرها نشان مي دهد. موسيقي در بروژ هم به شکلي متفاوت و بديع، سعي در تشريح همين حس و حال غريب شخصيت ها دارد.
به نظر مي رسد مک دونا رويکردي مدرنيستي را براي فيلمش در پيش گرفته و کمتر به مانند فيلم هاي مرسوم اين دوره به سراغ روايتي پست مدرن رفته. اصولاً اين نوع ولگردي انسان در لابه لاي مکاني که سنتي و کهن است خود به خود سروشکلي مدرن به خود مي گيرد و حتي اگر بپذيريم پست مدرنيسم ادامه يي بر مدرنيسم است و نه مبحثي جداگانه، باز بايد پذيرفت که اين نوع روايت، دغدغه يي جز به تصوير کشيدن حيرت انسان ندارد. حالا اين بار بايد حيرت و ازخودبيگانگي يک آدمکش، يک گنگستر را شاهد باشيم. فيلم در بروژ براي آنهايي که شهر زيبا ولي عجيب و غريب بروژ را ديده اند، بي شباهت با يک فيلم خانوادگي از تعطيلات در بروژ نيست.منبع : اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]