واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ارزشگذاري به تلاش قهرمان براي بازسازي حريم خانواده
![مجيد مجيدي و رضا ناجي در آواز گنجشکها](http://img.tebyan.net/big/1387/07/15432222554822816976622421748411212358253.jpg)
مرور کارنامه مجيد مجيديمجيد مجيدي که فيلم سينمايي "آواز گنجشکها" را بر اکران سينماها دارد، در آثار برجسته کارنامه خود بيشتر بر تلاش قهرمان براي بازسازي حريم خانواده متمرکز ميشود. مجيدي فعاليت هنري خود را با حضور در نمايشهاي صحنهاي آغاز کرد و سپس در حوزه انديشه و هنر اسلامي به بازي در نمايش، نويسندگي و کارگرداني فيلم کوتاه پرداخت. "بدوک" اولين فيلم اين فيلمساز در مقام کارگرداني است.در کارنامه هفت فيلمي مجيدي بيش از هر چيز تمرکز بر مسائل انساني با نگاهي کاوشگر به ريشههاي بشري و فطري اعمال برجسته شده که نوعي ارزشگذاري بر عنصر خانواده نيز در آنها وجود دارد. حرمتگذاري بر تلاش قهرمان براي بازسازي حريم خانواده از مهمترين دغدغههاي اين فيلمساز است."بدوک" اولين فيلم مجيدي است که به نوعي دغدغههاي آتي او را بر بستري خاص روايت ميکند. رابطه خواهر و برادري که در اين فيلم به جدايي ميانجامد و انگيزهاي براي تلاش و جستجوي جعفر است. اين رابطه در "بچههاي آسمان" کارکردي ديگر پيدا کرده و شکلي ديگر از کنش و واکنش را بر اين رابطه حاکم ميکند.اهميت دادن به کانون خانواده به عنوان نهادي که با مرگ پدر به فروپاشي رسيده، مفهومي است که جستجوي جعفر را به نوعي داراي شناسنامه خاص ميکند و زيرلايه فيلم را تهي نميگذارد. تصويرسازي از کانون خانواده و قهرماني که دغدغه بازسازي اين نهاد را دارد، در آثار بعدي فيلمساز هم با رويکردهاي مختلف، تبديل به مولفه مشترک آثارش ميشود. "آواز گنجشکها"کودک ـ نوجواني که در عرصه تلاش براي زندگي با مسير طراحي شده توسط فيلمساز به بلوغ فکري ميرسد از ديگر مفاهيمي است که مجيدي در آثار اوليه خود به آنها ميپردازد. در "بدوک" او با انتخاب بستر قصهاي خاص سعي ميکند نگاهي به معضل اجتماعي خاص اين منطقه هم داشته باشد که نوعي بردهداري مدرن را به تصوير ميکشد.فيلمساز با انتخاب اين بستر به تلاش و جستجوي جعفر وجوهي جديد اضافه کرده و ميتواند در دل اين قصه که استعداد ذاتي احساساتزدگي را دارد، به روايت قصهاي بپردازد که به نوعي همهشمول است. ويژگي که در آثار بعدي هم تبديل به نقطه قوت نگاه او به موضوعاتي ساده و احساسبرانگيز است."پدر" همان شاخصه اصلي فيلمساز را اين بار در نگاه به تيپي خاص در حافظه فرهنگي ما دارد. بازنگري کليشه ناپدري که اين بار منجر به قصهاي ساکن شده که کنشمندي در زيرلايه آن موج ميزند. مهرالله ميخواهد کانون خانواده را اداره کند و به نوعي به مردانگي زودهنگام برسد، اما با حضور ناپدري مواجه ميشود که اين نقش را براي مادر و خواهر و حتي خود او ايفا ميکند.ازدواج مادر به جايگاهي برميگردد که او براي برپايي کانون خانواده قائل است، به ويژه با تکيه بر ويژگيهاي بالقوه که ناپدري براي پدر خوب شدن دارد. شغل ژاندرام و ظاهر و هيبت ناپدري کنشهايي را از او قابل انتظار ميکند که در اين شخصيت وجود ندارد. ناپدري مردي مهربان است که ميتواند يک پدر و شوهر خوب باشد و مهرالله وقتي اين را ميفهمد ترجيح ميدهد فرار کند.مجيدي فعاليت هنري خود را با حضور در نمايشهاي صحنهاي آغاز کرد و سپس در حوزه انديشه و هنر اسلامي به بازي در نمايش، نويسندگي و کارگرداني فيلم کوتاه پرداخت. "بدوک" اولين فيلم اين فيلمساز در مقام کارگرداني است.موقعيت همراهي اجباري دو انسان که منجر به تأثيرپذيري آنها از يکديگر ميشود در اين فيلم وارد رابطه پسر و ناپدري شده تا به نوعي از اين الگو هم کارکردي جديد گرفته شود. در تنهايي کوير و ناتواني ناپدري، مهرالله دست به انتخابي ميزند که فقط خدا شاهد آن است و راضي ميشود عنوان پدر را به او بدهد."بچههاي آسمان" مايههاي آشناي سينماي مجيدي در رابطه يک خواهر و برادر و تصويرسازي او از بنيان خانواده آسيبديده است. آسيبديدگي خانواده اين بار در فقر مادي و بيماري مادر نمود پيدا کرده که شرايطي خاص را براي خواهر و برادر فيلم رقم ميزند. کودکاني که در موقعيت پيش رو دچار شرم ذاتي در برخورد با نيازهاي اوليه خود هستند و زبان به شکايت باز نميکنند.اين ويژگي از آثار مثبت فقر يا همان فقر فاخر است و فيلمساز اعتقاد دارد ميتواند نمود پيدا کند. آثار سياه و منفي فقر مخرب در آثار هنري به نمايش درآمده که ناشي از نگاه يکسويه به معضل است، اما مجيدي با نگاه هنرمندانه در لايههاي فقر به نوعي رشد فرهنگي و عزت نفس ميرسد که درک آن ميتواند مختل شدن زندگي خواهر و برادر را با داشتن يک جفت کفش بزرگنمايي کند.فيلمساز به تلاش علي و زهرا براي پنهان نگه داشتن مشکل و بلوغ فکري که در حال گذار از آن هستند، وجه مقدس و معصومانه ميدهد و با چيدن چند مولفه بيانيه شخصي خود را از همان عنوان فيلم به عنوان روح کلي به اثر وارد ميکند. بچههايي که به آسمان تعلق دارند و ماهيها بر زخم پايشان بوسه ميزنند..."رنگ خدا" با محور کودکي نابينا که دنياي او به کل کار تعميم پيدا ميکند، قصه تلاش پدري براي بازسازي نهاد خانواده است که راه به غلط ميبرد. هر چند ميتوان ازدواج دوباره پدر را به همين وجه نسبت داد ولي آنچه او را از شخصيت مادر "پدر" متمايز ميکند، انگيزه است. چون آنچه پدر را به اين کار واداشته بيش از اهميت جايگاه خانواده، خودخواهي شخصي است.فيلم با انعکاس دنياي حسي پسر نابينا بر کليت فيلم و رابطه او با دنياي اطراف که بيشتر منحصر به مادربزرگ و طبيعت است سعي ميکند فاصله دنياي پدر از او و پناه بردن محمد به اين دو عامل را برخاسته از نياز فطري او قرار دهد. نياز به محبت، توجه و عشق که در پدر جايي ندارد."باران" به نوعي خروج مجيدي از دنياي کودکان و نگاهش به عشق مادي است. نگاهي که با پيشزمينهاي که از مجيدي داريم ميتواند به تعريف خاص عشق بينجامد. لطيف کارگر ساختماني است که در چند صحنه اول جواني ماديگرا معرفي ميشود که موقعيت شغلي اهميتي زياد برايش دارد. وقتي حضور رحمت باعث ميشود کارش را از دست بدهد او به تقابل با رحمت ميرسد.مجيدي وقتي هم که ميخواهد عشق را به تصوير بکشد باز هم مجزا از جهانبيني و دغدغههايش عمل نميکند و همين عشق مادي را بر بستري جاري ميکند که به ارتقاي شخصيت لطيف ميانجامد. عشقي که او را به آن روستاي دورافتاده و اجتماع کوچک افغانيان مهاجر ميکشاند تا به گونهاي خودخواسته پسانداز و شناسنامه را که هويت او است در راه رسيدن به باران حراج کند.لطيف ابتدا به شوخي دختر و پسر در پارک توجه دارد و بعدتر جنبههاي شخصيتي را به نمايش ميگذارد که در تصوير اوليه او از باران هم مطرح ميشود. سايه دختري در حال شانه کردن موهايش و سنجاق سر براي لطيف نشانه اين ظواهر است. ولي در انتها وقتي به قرار دادن پايش در جاي پاي دختر در ميان گِل اکتفا ميکند، به بلوغ فکري ناشي از طي مسير عاشقي رسيده است.در "بيد مجنون" فيلمساز دنياي مردي را ترسيم ميکند که بعد از 37 سال با تصوير دنيايي که فقط حس کرده مواجه ميشود و حقش را ميخواهد. مجيدي با گذر از عشق زميني نگاهي دارد به جايگاه غريزه و احساس در قهرمان. ويژگي نابينا شدن در هشت سالگي اين امکان را به يوسف ميدهد که در نخستين مشاهدات نه به شناسايي بلکه به بازشناسايي بپردازد.فيلمساز با نمادين کردن سير نزولي شخصيت يوسف، فروپاشي او را در پس خاموشترين تصاوير ترسيم ميکند. يوسف حق خود ميداند که دنبال تعريفي شخصي از زيبايي، لذت و ... باشد و وقتي گام در راهي ميگذارد که هميشه به کمک زنش آن را طي ميکرده، خود را قادر به انجام هر کاري ميداند.در کارنامه هفت فيلمي مجيدي بيش از هر چيز تمرکز بر مسائل انساني با نگاهي کاوشگر به ريشههاي بشري و فطري اعمال برجسته شده که نوعي ارزشگذاري بر عنصر خانواده نيز در آنها وجود دارد. حرمتگذاري بر تلاش قهرمان براي بازسازي حريم خانواده از مهمترين دغدغههاي اين فيلمساز است.فيلمساز براي هر مرحله از اين انفجار به اولين راهها متوسل شده تا اغراق در چيدمان منجر به تحت تأثير قرار دادن انفجار زير پوستي او نشود. مثلاً اولين نشانهاي که زن يوسف را متوجه اتفاقهاي دروني او ميکند، فقط ديدن عکس دختر جوان در جزوهها است که زن را وادار به قهر ميکند؛ ابتداييترين کد براي بيان اتفاق دروني يوسف.نابينايي و بينا شدن چندباره مرد و نتيجهاي که فيلمساز ميخواهد از اين رفت و برگشتها بگيرد شايد همان مفهوم ساده عقوبت و تنبيه خداوند باشد. ولي آنچه اهميت پيدا ميکند روندي است که شخصيت را به محصور شدن در ميان تورهاي آهني در زبالهها ميرساند. موقعيتي که به اسارت او در زندان غرايز اوليه انساني پهلو ميزند."آواز گنجشکها" اثر متأخر اين فيلمساز است که بيشتر در راستاي آثاري چون "رنگ خدا"، "بچههاي آسمان" و ... قرار دارد تا "بيد مجنون". مجيدي اين بار هم سراغ محروميتها ميرود ولي اين امتياز را همچنان براي خود نگه ميدارد که از زاويه اي برابر، قهرمانش را به تصوير بکشد و اگر همدلي مخاطب را به دست ميآورد به واسطه نگاه و لحن احساساتزده فيلم نباشد.فيلم را شايد بتوان در تلاش پدر براي گرداندن خانواده و رابطه تنگاتنگ او با نتايج اعمال و کردارش خلاصه کرد. وجهي که موضعگيري فيلمساز و نوع پرداخت او ميتوانست آن را بدل به شعار اصلي کند و همه چيز را تحت تأثير قرار دهد. ولي مجيدي با کمرنگ کردن آن و استفاده کمتر از تکرار همان چند موقعيت را براي پاسخ گرفتن اعمال و نيات مرد برجسته کرده است."آواز گنجشکها" فيلمي است که سير تکاملي مجيدي را در روندي پويا برجسته ميکند و اين نکته را نميتوان ناديده گرفت که او راه خود را پيدا کرده است. مولفه مشترک مجموعه آثار مجيدي در اين فيلم هم محور اصلي کار را به خود اختصاص ميدهد.موفقيت فيلم در جشنواره برلين، نمايش در جشنوارههاي متعدد جهاني و انتخاب به عنوان نماينده سينماي ايران در اسکار هشتاد و يکم از جمله موفقيتهاي آن هستند که حضور برجسته در جشنواره فجر بيست و ششم را نيز به دنبال دارد.فيلم سينمايي "آواز گنجشکها" از چهارشنبه دهم مهرماه در گروه سينمايي استقلال اکران شده است.منبع : مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]