تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 26 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806607586




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آب حیات نوشیده است


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آب حیات نوشیده است
آب
توضیح: این مثل حکایتی دارد؛ می‌گویند اسکندر مقدونی پس از فتح سغد و خوارزم، از کسی شنید که در شمال آبگیری است که خورشید در آن فرو رفته و تمام جهان در تاریکی فرو خواهد رفت. در اعماق تاریکی‌ها، چشمه‌ای وجود دارد که به آن «آب حیات» می‌گویند. هر کس در آب آن چشمه تن بشوید، گناهانش پاک می‌شوند و اگر از آن بنوشد، زندگی جاودانه می‌یابد.اسکندر با سپاهیان خود به سوی شمال رفت و به زمین همواری رسید که در میان آن، دره‌ای بزرگ و نهر آبی قرار داشت. به فرمان او، سربازانش پلی بر دره بستند و از آن عبور کردند. پس از چند روز، به سرزمینی رسیدند که خورشید بر آن نمی‌تابید و در تاریکی فرو رفته بود. اسکندر، عده کمی از سپاهیان خود را انتخاب کرد و با برداشتن مقداری خوراک به راه افتاد. او به سپاهیان خود دستور داده بود که هیچ سالمندی در میان آنها نباشد. در سپاه او، چند پسر به همراه پدر خود آمده بودند. پدر آنها با اصرار زیاد و به این دلیل که در این سفر پر خطر، وجود پیرمردی با تجربه لازم است، همراه پسران خود آمده بود. پسران او، ریش و موی سپید پدر را کوتاه کردند و او را همراه خود بردند. گروه به راه افتاد. پس از مدتی، راه پر خطر شد و پیشروی جمع، غیرممکن به نظر رسید. در آن لحظه اسکندر آرزو کرد کاش پیری جهاندیده همراهشان بود تا آنان را راهنمایی می‌کرد. وقتی پسرها حرف او را شنیدند، موضوع همراهی پدرشان را به او گفتند. اسکندر خوشحال شد و از پیرمرد راهنمایی خواست. پیر جهاندیده گفت: «به نظر من، باید اسب‌های نر را بگذاریم و سوار مادیان‌ها شویم، چون آنها بهتر از اسب‌های نر راه را پیدا می‌کنند و پیش می‌روند.»گروه چنین کرد. پیرمرد به پسرانش دستور داد، هر قدر می‌توانند، ریگ‌های بیابان را بردارند و در خورجین‌های خود بگذارند. سرانجام پس از چند روز به کنار چشمه‌ای رسیدند. اسکندر به آشپز دستور داد غذایی تهیه کند. آشپز مقداری ماهی خشک همراه آورده بود، یکی از آنها را برای شست‌و‌شو در آب چشمه فرو برد. ماهی خشک زنده شد و با حرکت و تکان‌های خود، از دست آشپز لیز خورد درون آب افتاد و گریخت. آشپز کمی از آن آب نوشید و کمی هم برداشت؛ اما چیزی به کسی نگفت و غذای دیگری برای آنها تهیه کرد.اسکندر به همراهانش دستور داد، مقداری چوب، سنگ و هیزم بردارند و به راه بیفتد، اما فقط عده کمی دستور او را گوش دادند و بقیه از شدت خستگی و عصبانیت، دست خالی به راه افتادند. وقتی گروه به روشنایی رسید، همه دیدند که آن چوب‌ها و سنگ‌ها، جواهرات و سنگ‌های قیمتی بوده است. این بود که همگی حسرت زده و پشیمان شدند. پس از مدتی، راز آشپز نیز فاش شد. اسکندر و دیگران خشمگین و عصبانی آشپز را به دریا افکندند؛ اما آشپز که آب چشمه را نوشیده بود و حیات جاودانی داشت، در عمق آب به زندگی خود ادامه داد. می‌گویند نام آشپز «آندریاس» بود. او هنوز هم در قسمتی از دریای «آنتیکوس» زندگی می‌کند.کاربرد:در مورد کسانی که عمری طولانی دارند و روزگاری دراز در این جهان به سر برده‌اند و یا به عنوان شوخی و مزاح، در مورد آدم‌هایی که با خطرهای مختلف رو به رو می‌شوند، اما آسیبی نمی‌بینند؛ گفته می‌شود: «آب حیات نوشیده است.».اقتباس از کتاب فوت کوزه گری مصطفی رحماندوست 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن