تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى‏خواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم الل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836324103




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از ماشين عروس متنفرم


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: رفتارها- شيرين نجوان: «او» كت‌وشلواري مشكي به تن كرده و موهايش را طبق آخرين مدل كوتاه و با ژل، به سمت بالا نگه داشته است. مدام به ساعتش نگاه مي‌كند. نگران است. جواني از مغازه گل‌فروشي بيرون مي‌آيد و چند شاخه گل كوچك را در جيب كتش جاي مي‌دهد. «او» بي‌تفاوت با تلفن همراهش صحبت مي‌كند.... حالا كمي آرام‌تر شده. دست به سينه ايستاده و به اتومبيل ماكسيماي نقره‌اي‌رنگي كه روبه‌رويش پارك شده، نگاه مي‌كند. چند جوان با سرعت باد، دوروبر ماشين مي‌چرخند و هر كدام چيزي به آن اضافه مي‌كنند؛ يكي چند شاخه گل به اسفنج چسبيده روي در فرومي‌كند و ديگري سعي دارد پاپيون بزرگ‌تري را گره بزند. «او» مي‌گويد: «نگاه كنيد! قرارمان ساعت30/2 بوده. الان داماد مي‌آيد. اينها هنوز كارشان را تمام نكرده‌اند». اتومبيل پرايد سفيدرنگي مي‌ايستد و جواني خوش‌پوش پياده مي‌شود. - بفرماييد! داماد هم تشريف آوردند! دوباره جواني از گلفروشي بيرون مي‌آيد تا حالا چند شاخه گل در جيب كت داماد قرار بدهد. دوربين‌ها كار گذاشته مي‌شود. در اين فاصله كه داماد مي‌خواهد همراه دسته‌گل عروس چندين‌بار از مغازه بيرون بيايد سراغ «او» مي‌رويم كه انگار حالا كلافه و بي‌حوصله شده است. مي‌گويد: «در طول ماه، راننده حداقل 4-3تا ماشين عروس هستم. هميشه اينجاي كار كه مي‌رسد، حالم گرفته مي‌شود؛ ياد خودم مي‌افتم و 2سال پيش. من هم مثل همين آقاي داماد غرق دلشوره و هيجان بودم اما همه رؤياهايم حتي به يك سال هم نرسيد...». «او» ماكسيماي نقره‌اي‌رنگش را براي ماشين عروس كرايه مي‌دهد و اگر نياز به راننده باشد، خودش راننده‌ مي‌شود؛ «هميشه حين رفتن، صداي خنده عروس و داماد به هوا بلند است و همه چيز خوب پيش مي‌رود اما معمولا وقت برگشت - انگار كه اتفاقي در عروسي افتاده باشد - اغلب دمغ هستند؛ حتي يك مورد هم بود كه با هم دعوا مي‌كردند!». فيلمبردار به داماد مي‌گويد: «ممنون! خيلي خوب بود»... و بالاخره داماد سوار ماشين مي‌شود. «او» در را باز و كمك مي‌كند تا دنباله‌هاي دسته گل نيز در ماشين جاي بگيرد. فيلمبردار كات مي‌دهد. «او» در گوش داماد چيزي زمزمه مي‌كند و هر دو مي‌خندند. مي‌گويد: «هميشه مي‌دانم در اين شرايط در دلشان چه مي‌گذرد؛ خيلي راحت با آنها رابطه برقرار مي‌كنم و حالا چندين دوست تازه‌داماد دارم...». او بعضي وقت‌ها در مورد سرنوشت زندگي نوبخت‌هايي كه راننده ماشين‌شان بوده كنجكاو مي‌شود؛ مثلا مي‌داند پارسالي صاحب بچه شده، ديگري اختلاف شديد دارد و آن يكي خوشبخت شده است. با اين وجود، نمي‌خواهد كسي از سرنوشت زندگي‌اش چيزي بداند و به قول خودش «تلخي‌اش بالا بزند»؛ آن‌وقت ديگر نمي‌تواند چنين شبي را تحمل كند؛ «اگر در ماشين، بين عروس و داماد و من، صحبت به زندگي ‌من بكشد، احساس مي‌كنم چيزي روي سرم خراب مي‌شود. از ماشين عروس و عروسي متنفر مي شوم و ديگر نمي‌توانم تحمل كنم!». «او» به افتخار داماد چندين بار بوق مي‌زند. ماشين استارت مي‌خورد و فيلمبردار آويزان از پنجره پرايد سفيد نيز به دنبالش مي‌رود! ... اينجا يكي از چند موسسه كرايه اتومبيل به شمار مي‌رود كه «او» به ما معرفي كرده است. ماكسيماي نقره‌اي‌اش، هم در ليست ماشين‌هاي اينجاست و هم چندين موسسه ديگر تا هنگام نياز با «او» تماس بگيرند و باز بشود راننده ماشين عروس. صاحب موسسه مي‌گويد: «ما اينجا همه نوع ماشين داريم؛ از BMW گرفته تا پژو؛ هر كدام هم قيمت‌هاي متفاوتي دارد. به عنوان مثال اتومبيل‌هاي BMW2007 را تا ساعتي 400-350هزار تومان هم كرايه مي‌دهيم اما كرايه ماشين‌هايي مثل ماكسيما، زانتيا و پژو به ساعت‌هايي چون 10000، 4500 و حتي 2500تومان مي‌رسد. سقف ساعت‌هايمان هم 12شب است؛ بعد از آن تا 2ساعت اضافه‌تر، مبلغي متفاوت اضافه مي‌شود!». مي‌گويد افرادي مثل «او» زيادند و كرايه‌دادن ماشين‌هايشان، كمك‌خرج قابل توجهي برايشان به حساب مي‌آيد؛ «اغلب افرادي كه اتومبيل‌شان را كرايه مي‌دهند، صاحب مشاغل پردرآمدي نيز هستند اما حالا براي درآمد بيشتر يا اضافه‌خرج، اين كار را هم مي‌كنند. ما هم با آنها 20درصد حساب مي‌كنيم؛ يعني 20درصد براي ما و مابقي براي آنها». موسسه طبق گفته‌هاي متصدي‌اش، هيچ مسئوليتي را بابت ماشين نمي‌پذيرد و هرگونه تصادف و اتفاقي به عهده راننده يا بيمه است. سود چنين موسسه‌هايي نيز براي جوازي است كه گرفته‌اند، ميز و صندلي‌اي كه چيده‌اند و پولي كه خيلي راحت - تنها با يك هماهنگي ساده - به جيب‌شان ريخته مي‌شود! روز بعد به موسسه ديگري مي‌رويم كه ماكسيماي نقره‌اي «او» اينجا نيز در فهرست ماشين‌هاي رزروي است. مدير موسسه فوق مي‌گويد: «ارجحيت شركت‌ ما در استفاده از ماشين‌هاي قديمي و كلاسيك و حتي كالسكه سيندرلا است!» و بعد ادامه مي‌دهد: «ما با يك كلكسيونر ماشين‌هاي قديمي قرارداد بسته‌ايم كه تنها خودش مي‌تواند راننده ماشين‌هايش باشد. ساعتي 200-150هزار تومان هم حساب مي‌كند كه البته بستگي دارد...!»؛ درباره اين‌كه به چه چيز بستگي دارد، توضيحي نمي‌دهد اما واضح است كه به سرووضع و دارايي آقاي داماد! وقتي از او مي‌خواهيم درباره كالسكه سيندرلا توضيح بدهد، مي‌گويد: «براي همه قابل استفاده نيست چون ما اسب و كالسكه را تنها در محل عروسي كرايه مي‌دهيم؛ يعني بايد باغي وجود داشته باشد با راهي طولاني كه عروس و داماد بتوانند مسافتي را فيلم بگيرند...». به اينجاي كار كه مي‌رسد، نمي‌دانم چرا مي‌خواهد شگردهايش را بيشتر لو بدهد و به‌آرامي مي‌گويد: «... حتي تا ساعتي يك‌ميليون هم كرايه داده‌ايم؛ چكار كنيم؟ سرشان داغ است! مي‌خواهند پول خرج كنند...»! در انتها بحث به «او» مي‌رسد و مي‌گويد: «يكي از راننده‌هاي زبر و زرنگ ماست. خيلي خوب پول درمي‌آورد؛ فكر مي‌كنم جدا از كاري كه در بازار دارد، ماهي 2-1ميليون تومان هم از موسسه‌ها مي‌گيرد! خب نيازي نيست كه مثل آژانس برود آنجا بنشيند؛ وقتي مورد پيش آمد، خود شركت‌ها تماس مي‌گيرند و هماهنگ مي‌كنند». ... در خلال اين حرف‌ها، در باز مي‌شود و «او» وارد مي‌شود. براي حساب و كتاب با مدير موسسه، روبه‌رويش مي‌نشيند. كاپشن آبي‌رنگ و شلوار جين به تن كرده و آرامشش با بي‌قراري ديروز متفاوت است. وقتي درباره عروسي ديشب مي‌پرسم، مي‌گويد: «اوضاع‌شان رديف بود؛ خدا كند هميشه اين‌طور بماند!».




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن