تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804404700
دبلیو در نقد یا حمایت از جرج بوش
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: "دبلیو" در نقد یا حمایت از جرج بوش الله کرم مشتاقی یقیناً اولیور استون کارگردان فیلم"دبلیو" ندیده یا نشنیده است مصاحبه ی خبرنگار آمریکایی را آن هنگام که از دکتر احمدی نژاد پرسید:به نظر شما " آقای رییس جهور " چه خصوصیات نیک و پسندیده ای در جرج بوش وجود دارد؟محمود احمدی نژاد با تبحر و فراست خاصی که در پاسخ به سوالات خبرنگاران خارجی دارد در جواب این خبرنگار گفت:"اخلاق پسندیده در بوش؟!! نمی دانم .شما بگویید." خبرنگار با کمی مکث گفت:"آقای بوش مذهبیست او یک مسیحی است به تعالیم مسیح اعتقاد راسخ دارد". دکتر احمدی نژاد دوباره از خبرنگار پرسید :"در کدام دین بیان شده است که کسی ازهزاران کیلومتر دورتر از جایی با توپ و تانک و هواپیمای جنگی بلند شود و بیاید کشوری را اشغال ، خانه ها را ویران و مردم را آواره کند؟آیا مسیح (ع) این اجازه را داده است؟آیا آقای بوش این کشتار را به نام دین مسیح انجام میدهد؟"خبرنگار برای لحظاتی در بهت فرو رفت،سپس سوال خود را تغییر داد. * * * الیور استون در فیلم "دبلیو" کوشیده است زندگی جرج دبلیوبوش را از زمانی که دانشجویی نا موفق دردانشگاه ییل بود،تا کارگری در میدانهای نفتی تگزاس،دوران هرزگی و اعتیاد او به الکل،فرمانداری او بر ایالت تگزاس و سرانجام دوران ریاست جمهوری بوش پسر را به تصویر بکشد . در این نوشتار قصد تحلیل فنی این فیلم را ندارم تنها کوشیده ام ازنگاهی سیاسی فیلم را مورد بررسی قرار دهم. اولیور استون مدتی پیش از احمدی نژاد و مشاوران هنری رییس جمهور ایران درخواست کرده بود تا اجازه ساخت مستندی از زندگی رییس جمهور نهم جمهوری اسلامی ایران را به او بدهند . به هر تقدیر پس از رد و بدل شدن نامه های بسیار میان استون و طرفهای ایرانی ،این پروژه به فعلیت نرسید. چند ماه بعد استون از ساخت فیلمی در مورد زندگی جرج بوش پسر خبر داد . این کارگردان آمریکایی که کارگردانی فیلمهای "جی.اف.کی"و" نیکسون " که اولی پیرامون ترور جان.اف.کندی و دومی در مورد حوادث روزهای ریاست جمهوری نیکسون و ماجرای واترگیت بود را در کارنامه دارد این بار تصمیم به شروع پروژه ای دیگر در مورد جرج بوش یکی دیگر از رییس جمهوران ایالات متحده آمریکا گرفت. فیلم"دبلیو"فیلمی هنری ، ماندگار و عمیق به حساب نمی آید و از بازیگران صاحب نامی در ساخت آن استفاده نشده است ؛همچنین سعی شده است به هر ترتیبی که شده است قبل از اتمام ریاست جمهوری بوش کار ساخت فیلم به پایان برسد،شاید به همین دلیل اولیور استون ترجیح داده است به جای لوکیشن های پر دردسر مثل جنگ و تعقیب و انفجار و ...از مستند های آماده شده از قبل و واقعی در خلال فیلم خود استفاده نماید ؛ضمن آنکه کوشش بسیاری برای انتخاب بازیگرانی با شباهت زیاد با شخصیت های اصلی صورت نگرفته است (چنانچه فیلم را دیده باشید تنها چهره ی دیک چنی و تا حدودی بوش وهمسرش ،لورا بوش به چهره اصلی شان شباهت دارند). استون در فیلم"دبلیو" کوشیده است بوش را فردی با اعتقادات کامل مذهبی و بشر دوست جلوه دهد. او در این فیلم زندگی بوش را به دو دوران قبل و بعد از 40 سالگی تقسیم کرده است.به نظر من در این فیلم استون با زیرکی تمام سعی کرده است بوش را (پس از آنکه به مسیحیت-بخوانید مسیحیت صهیونیسم-می پیوندد و با یکی از کشیشان مشورت می کند)فردی بشر دوست ، خیرخواه ،عاطفی و مذهبی جلوه دهد . گر چه در ظاهر این فیلم ،دوران جوانی بوش را دورانی سراسر هرزگی ،بزهکاری و شرابخواری معرفی کرده است اما در خلال فیلم القا می کند شرایط جامعه آمریکا و تمدن غرب ،توان مبدل ساختن یک بزهکار به رییس جمهوری مقتدر و انسان دوست را دارد. در سراسر این فیلم سعی می شود اشتباهات به گردن مشاوران رییس جمهور انداخته شود در این فیلم جملاتی مانند "در پناه خدا باشید "و "خدا نگهدار شما و مردم آمریکا باشد "بارها از زبان بوش جاری می شود و صحنه های متعددی از مناجات او با خداوند نمایش داده می شود. حتی در صحنه ای از فیلم چهره معصومانه حضرت مسیح (ع) با تصویر بوش و چشمان او در هم می آمیزند و مخاطب احساس می کند روح حضرت مسیح دربدن بوش حلول کرده است و از این به بعد جرج دبلیو بوش زندگی مسیحانه ای خواهد داشت. به نظر من گر چه می توان گفت این فیلم در نقد جنگ عراق و عملکرد کابینه بوش ساخته شده است اما نمی توان آنرا فیلمی ضد بوش تلقی کرد حتی به جرات می توان گفت این فیلم در حمایت از شخص رییس جمهور جنگ طلب آمریکا تهیه شده است.این امر زمانی واضح تر می گردد که بدانیم اولیور استون خود در زمره ی مسیحیان صهیونیست قرار دارد. با دقت در فیلم در می یابیم که تمام دیالوگهای منفی علیه بوش به دوران جوانی بوش بر می گردد در این فیلم بوش بارها و بارها مورد نکوهش پدرش قرار می گیرد او بارها این جملات را از پدرش می شنود که"تو می خواهی ماه را در حوض بگیری"،"تو منو ناامید می کنی پسر"،"تو حتی یک بار به قولت وفادار نبودی"،"لعنتی پس کی میخوای دست از این کارات برداری؟" اما باید متوجه باشیم که کارگردان با هوشیاری و مهارتی که در ساختن فیلم در مورد شخصیت ها دارد با زیرکی کوشیده است تمام خصایل منفی بوش را به دوران قبل از گرایشات افراطی مذهبیش مربوط کند. نکته جالب آنکه سعی شده است بسیاری از ناهنجاری های شخصی بوش (مثلا الفاظ رکیکی که کاها در موقعیت های مختلف از سوی بوش بیان میشود)به تجربه زندگی قبل از گرایشات مسیحی او نسبت داده شود. از نگاه من این فیلم از لحاظ سیاسی چهار نقطه اوج دارد که اتفاقا در سه مورد از آن اسم ایران نیز برده می شود،جالب آنکه در این فیلم نیز همچون بسیاری از دیگر فیلمهای سیاسی هالیوود به حمایت دولتمردان کاخ سفید از اصلاح طلبان ایرانی پرداخته می شود. اوج اول فیلم لحظه شروع آن است که جلسه مشورتی مشاوران و معاونان بوش قبل از سخنرانی او را به تصویر می کشد. در این سکانس که تلاش شده است چگونگی تهیه متن سخنرانی بوش برای آماده سازی ذهن افکار عمومی مردم آمریکا و جهان جهت اجرای اقدامات بعدی آمریکا از جمله مداخله نظامی در خاورمیانه آماده شود یکی از مشاوران بوش در خصوص یافتن اسمی برای کشورهای مورد اتهام آمریکا میگوید:"محور شیطان چطوره؟" - بوش :محور شیطان ؟آره از این اسم خوشم اومد همین خوبه.- پاول : آقای رییس جمهور این لغت (محور)یاد آور جنگ جهانی دومه ،ما که نمی تونیم آلمان و ژاپن را به عراق و کره شمالی وصل کنیم.- رایس : اجازه دارم جناب رییس جمهور ؟ با توجه به تعهد شدید شما به دموکراسی...آیا به نظر شما میشه ایران را در کنار عراق و کره شمالی گذاشت؟با همه اینها ایران رییس جمهوری داره که با انتخابات دموکراتیک انتخاب شده.- بوش :خانم معلم ممنون... مثل همیشه تیز و باهوش...ایران عراق نیست و عراق هم ایران نیست،خودم اینو می دونم ، اگر ما بدونیم توی یکی از این جاها دموکراسی راه بیندازیم دموکراسی توی این کشورها گسترش پیدا میکنه.با این پیام ما داریم حرفای مهمی را واسه اصلاح طلبا توی ایران میفرستیم . که راه را واسه کارهای اصلاحی باز کنن. نقطه دوم اوج فیلم ،سکانس اتاق جنگ است که طرح حمله به اتاق در آن بررسی می شود. در این صحنه سعی شده است تمام تقصیر ها و اشتباهات (که بعد ها مشخص می گردد)به گردن مشاوران بوش از جمله دیک چنی،رایس ،رامسفلد و افسران نظامی انداخته شود. در این سکانس بوش تنها مستمع صحبتهای مشاورانش است، دیک چنی که بوش را به حمله ترغیب می کند رو به سران کاخ سفید می گوید:"من به 25 سال دیگر می اندیشم که تمام ذخایر خود را از دست داده ایم ،شما فکر می کنید روسیه و چین حاضرند به ما انرژی دهند در حالیکه خود به آن محتاجند؟" کالین پاول که گویی رغبت زیادی به حمله گسترده را ندارد از چنی می پرسد: آیا برای خروج از عراق استراتژی خاصی در نظر گرفته ای ؟ چنی پس از انکی مکث میگوید:"خروجی در کار نیست ما همانجا می مانیم". استون در این سکانس به بازیچه بودن سازمان ملل اشاره می کند و از زبان رامسفلد که سعی دارد پاول را در مورد همکاری جهان با آمریکا قانع سازد می گوید:" کسی با همکاری جهانی مخالفتی ندارد اما تا زمانی که حرف حرف ما باشد". اوج سوم فیلم از لحاظ سیاسی زمانیست که در یک جلسه که پس از حمله به عراق در کاخ سفید تشکیل می شود .دیک چنی در حالی که نقشه کشورهای خاورمیانه - که در آن پایگاه های نظامی ایالات متحده با درج پرچم آمریکا مشخص شده - را نشان می دهد میگوید:"مبادا یادمون بره ،در کدام محل فقدان پرچم آمریکا مشاهده می شود ؟درست در قلب خاورمیانه ،ایران،شریان اصلی ،اینجا (ایران)را کنترل کن و بعدش هم دنیا را ...دیگه هیچکس نمی تونه سر به سر ما بزاره. اوج چهارم فیلم اوج تقلای اولیور استون را برای نشان دادن بی گناهی بوش از فجایع خاورمیانه نمایش داده می شود . در این سکانس که سران کاخ سفید را پس از حمله به عراق نشان می دهد بوش از مشاوران خود میپرسد:"سلاح کشتار جمعی که گفتید کجاست؟!!"چنان که گویی او هیچ اطلاعی در مورد فقدان چنین سلاح هایی در عراق نداشته است.در این لحظات همه ساکت میشوند و مسولین نظامی و اطلاعاتی به اشتباه خود در اعلان مسلح بودن صدام به سلاح های کشتار جمعی که بوش بر مبنای آن اطلاعات غلط دستور حمله به عراق را صادر کرده است اعتراف می کنند. بوش به حالت اعتراض میز غذا را ترک می کند . او با حالت عصبی از دیک چنی می پرسد از ایران چه خبر؟ دیک چنی می گوید:"ایران همچنان در حال غنی سازی اورانیوم است؛ من احساس بدی در مورد آنان دارم" و این بدان مفهوم است که اگر روزگاری در دوران بوش ایران مورد حمله موشکی قرار می گرفت نه خواسته بوش بلکه تلقین مشاوران او بوده است چنان که این تلقین ها و "اطلاعات غلط"موجب صدور فرمان حمله به عراق از سوی بوش بود. صحنه آخر فیلم نیز هنگامی که خبرنگاری از بوش می پرسد:"بزرگترین اشتباه شما پس از یازده سپتامبر چه بود و چه درسهایی از آنها گرفته اید ؟"بوش قدرت پاسخگویی خود را از دست می دهد و نمی تواند به خبرنگار پاسخ دهد . در این سکانس در حالی که بوش با کلماتی نا مفهوم ،آشفته و پراکنده نمی تواند از پس پاسخ برآید دوربین چهره مشاوران او در حالی که گوشه ای از سالن استاده اند را نشان می دهد تا به مخاطبین فیلم تلقین شود که این مشاوران رییس جمهور هستند که باید پاسخگو باشند نه خود او. چرا که او تنها "صلح و دموکراسی را برای همه ی جهانیان می خواست"در پایان باید مجددا متذکر شوم برخلاف تصور برخی از تحلیلگران، این فیلم نه تنها علیه جرج دبلیو بوش ساخته نشده بلکه هدفی جز حمایت از شخص بوش ندارد و سعی دارد تا مخاطب را به همزاد پنداری با بوش وا دارد تا بدین گونه او را از دادگاه اخلاقی ذهن بشر تبرئه گرداند.*منبع:بلاگفا/ لبیک66
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]
-
گوناگون
پربازدیدترینها