واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: همه با تولد پدرم مخالف بودند!شناختنامه قرآن 3
داستان خلقت آدم عليه السلامخواندن مقدمه يادت نرود«اِذ قَالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنّي جَاعِلٌ فِي الارضِ خَليفَةً»در اين بخش از سوره بقره، خداوند از هدف فرو فرستادن انسان به دنيا و حقيقت ماجراي خلافت او در زمين و آثار و خواص آن، خبر ميدهد. خليفه يعني جانشين و کسي که کار خدايي ميکند. به خلاف ساير قصههاي قرآن کريم، اين داستان فقط در همين قسمت از قرآن کريم آمده است.در آيات ميخوانيم خداوند خبر ميدهد که جايگاه خليفه او زمين است. و ملائکه که زمين را ميشناسند، از يكسو ميدانند موجود زميني مرکب از غضب و شهوت بوده و زمين محدود و محل برخورد و درگيري. هر نظامي در آن رو به فساد و هر مرکبي رو به انحلال ميرود. زندگي در آن ممکن نيست مگر با اجتماع و تعاون، در نتيجه از فساد و خونريزي خالي نيست. آدم با آموختن «اسماء»، خليفه خدا و واسط فيض ميان الله و همهي موجودات شد. و چنين بود كه براي خضوع در برابر اين مقام، فرمان سجده به آدم صادر شد.و از سوي ديگر ميدانند كه خليفهي اللهي بودن يعني جانشيني انسان در جاي خداوند. خليفه نشاندهنده تمام صفات وجودي و آثار و احکام و تدابير خداست است و او منزه از هر نقص و مقدس از هر شرّ و فساد است. پس خليفه زميني چگونه لايق جانشيني پروردگار مقدس و منزه از تمامي نقصها خواهد بود؟ خاک کجا و ربالارباب کجا؟از اينرو آنها نتوانستند حقيقت اين امر را در يابند و در نتيجه پرسشگرانه و نه معترضانه اما و اگر خويش را به پيشگاه خدا بردند و جواب شيندند که: «اني اعلم ما لا تعلمون» من آنچه را که شما نميدانيد، ميدانم. آموزش «اسماء» به آدم«وَ عَلَّمَ آدمَ الاسماءَ کُلَّهَا»راز اين برتري، قابليتي بود كه خدا در جان آدمي نهاده بود. خدا حقايقي را به آدم آموخت كه اسراري در حجاب غيب بود. دانستن حقيقت اين اسماء غير از دانشي است که ما به نام چيزهاي گوناگون داريم، چرا که آدم از اين اسماء به فرشتگان خبر داد اما آنان همچون آدم داناي آن نشدند حال آنكه اگر آن اسماء از سنخ نامهاي لفظيِ نزد ما بود، بايد با گفتن آدم، ملائکه نيز آن را دانسته و ميشناختند و مانند آدم ميشدند، در حاليکه خود اعتراف به ندانستن کردند و گفتند: «سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنَا اِلا مَا عَلّمتَنَا». پس علم به اسماء، يافتن حقيقت و وجود آنها بود و اين فقط براي موجود زميني ممکن بود نه فرشته آسماني. اين اسماء منشاء نزول همهي خيرها و برکتها در تمام جهان وجودند و نور آسمانها و زمين از آنهاست و سينهي انسان جايگاه اين اسماء و حقيقتها است. آسمان بار امانت نتوانست کشيد قرعه کار به نام من ديوانه زدند کفر ابليس«وَ اَعلَمُ ما تُبدُونَ وَ مَا کُنتُم تَکتُمُون»خداوند نهان و آشكار آنچه در زمين و آسمان است را ميدانست و نيز ميدانست فرشتگان و همراهانشان چه در دل دارند.آنچه ملائكه آشکار کردند سوال از چگونگي خلافت موجود زميني بود. اما آنچه پنهان ساختند کفر ابليس بود که در بين ملائکه اما از آنان نبود. و تا آن روز کفر وي که ريشه در خود پرستيش داشت مجال ظهور پيدا نکرده بود.راز اين برتري، قابليتي بود كه خدا در جان آدمي نهاده بود. خدا حقايقي را به آدم آموخت كه اسراري در حجاب غيب بود. فرمان سجدهآدم با آموختن «اسماء»، خليفه خدا و واسط فيض ميان الله و همهي موجودات شد. و چنين بود كه براي خضوع در برابر اين مقام، فرمان سجده به آدم صادر شد.ملائکه که مطيع امر الهي بودند در برابر اين مقام، به امر پروردگار سجده کردند. اما غبار خودپرستي، ابليس را از ديدن جمال و جلال الهي در آينهي وجود آدم بازداشت و همين شد كه سر از فرمان آفريدگار خود بتافت و پرده از آنچه در دل داشت برانداخت.جرمش اين بود که در آينه عکس تو نديد ورنه بر بوالبشري ترک سجود اين همه نيست از بهشت تا زمين«وَ قُلنا يا آدَمُ اسْکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّةَ»به آدم گفتيم با همسرت در بهشت ساکن شو و اگر از اين گياه که درخت زندگي مادي و زميني است خوري، از اين بهشت که هر چه را اراده کني براي تو حاضر است خارج و گرفتار تنگناي عالم ماده خواهي شد.شيطان، دشمن قسم خوردهي فرزند آدم، او را به خوردن ميوه درخت زميني فراخواند و همه با هم از مقام قرب، فرود آمده، گرفتار زمين ميشوند. آدم با ياري پروردگار توبه ميکند و هدايت الهي او را از خوف و حزن ميرهاند و گروهي از فرزندان او کافر گشته و نشانههاي خدا را دروغ ميپندارند. اين كافران، ياران آتشند كه در آن جاودانه خواهند بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]