واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زندگي يک شورشي
زندگي وآثار جلال َآل احمدجلال آل احمد در پنج شنبه يازدهم آذر 1302 هجري شمسي مطابق با بيست ويکم شعبان 1342 در محله سيد نصرالدين [محله بازار] تهران و در خانوادهاي مذهبي- روحاني به دنيا آمد. پدرش سيد احمد طالقاني امام جماعت مسجد پاچنار و از روحانيان برجستهي زمان خود بود و مادرش خواهر زادهي شيخ آقابزرگ تهراني صاحب الذريعه بود. مراحل زندگي آل احمد را ميتوان در پنج دورهي زماني زير خلاصه کرد:1. 1322-1302: دوران کودکي و نوجواني؛2. 1326- 1322: دوران جواني و عضويت در حزب توده؛3. 1332-1326: انشعاب از حزب توده و عضويت در حزب زحمتکشان و نيروي سوم؛4. 1341- 1332: انشعاب از نيروي سوم و «نگريستن در خويش»؛5. 1348- 1341: در جستجوي اصالتها و تامل در «غربزدگي» تا وفات.1. کودکي و نوجوانيدوران کودکي و نوجواني جلال در نوعي رفاه اشرافي روحانيت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال به او اجازهي درس خواندن در دبيرستان را نداد و او را براي آموختن دورس حوزوي به مدرسهي مروي فرستاد. جلال در اين دوره مخفيانه به کلاسهاس شبانهي دارالفنون ميرود. جلال در سالهاي آخر دبيرستان با حرفهاي کسروي و شريعت سنگلجي آشنا ميشود و به مطالعهي مجلات حزب توده ميپردازد. وي با همکاري چند تن از دوستان خود انجمن تبليغات اسلامي به نام «انجمن اصلاح» را تشکيل ميدهد. وي در دورهي عضويت در انجمن اصلاح، به ترجمه و چاپ کتاب «عزاداريهاي نامشروع» ميپردازد که نوشتهي روحاني اصلاح طلبي به نام سيد محسن عاملي است و در آن به نقد زنجير زني و قمه زني ميپردازد. جلال در سال 1322 ديپلم ميگيرد و به اصرار پدر روانهي نجف ميشود تا تحصيلات حوزوي خود را در آن شهر زير نظر شيخ آقابزرگ تهراني (دايي مادر اش)کامل کند. اما در آن شهر بيش از سه ماه دوام نميآورد و به ايران باز ميگردد اما در بازگشت رفتارش تغيير کرده است و گاهي دست بسته و گاهي بدون مهر نماز مي خواند و به همين دليل انگ لامذهبي ميخورد.2. جواني و حزب تودهجلال در سال 1322 وارد دانشسراي عالي تهران ميشود و در رشتهي ادبيات فارسي به تحصيل ميپردازد. وي در سال 1323 به حزب توده ميپيوندد و پلههاي ترقي را در اين حزب به سرعت طي ميکند. اولين مجموعه از قصههاي جلال به نام «زيارت» در مجلهي سخن شمارهي نوروز 1324 چاپ ميشود. از اين موقع به بعد قصههاي جلال در مجلهي «سخن» و «مردم براي روشنفکران» چاپ ميشود. جلال در اسفند 24 قصههاي چاپ شدهاش را در در کتاب «ديد و بازديد» گردآوري مي کند. جلال در سال 1325 مدير داخلي «ماهنامهي مردم» به سردبيري احسان طبري مجلهي تئوريک حزب توده ميشود. وي در همان سال همچنين مدير داخلي هفتهنامهي «بشر براي دانشجويان» ارگان دانشجويان حزب توده به مدير مسئولي کيانوري ميشود. جلال در طول چهار سال عضويت در حزب توده (1323 تا 1326) از يک عضو عادي به عضويت در کميتهي حزبي تهران و نمايندگي کنگره در ميآيد. جلال در سال 1324 از منزل پدري مي گريزد و به اين طريق خود را از سختگيريهاي مذهبي پدر نجات ميدهد. جلال در سال 1326 دومين کتاب خود به نام «از رنجي که ميبريم» را چاپ ميکند. درهمان سال وي به تشويق صادق هدايت و احسان طبري کتاب «ديگري» از پل کازانوي فرانسوي را ترجمه کرد و به نام محمد وآخرالزمان به چاپ سپرد. پل کازانو در اين کتاب سعي درعامي جلوه دادن پيامبر اسلام و ابتلاي آن حضرت به صرع داشته است. اين کتاب آشوبي به پا کرد چنانکه عدهاي به چاپخانه حمله کردند و فرمهاي چاپي کتاب را يکسره نابود کردند و قصد کشتن مترجم را داشتند که جلال با کمک دوستاناش از چاپخانه ميگريزد. پيرو اين ترجمه حکم تکفير جلال صادر ميشود و برادر جلال (محمد تقي طالقاني از شاگردان برجسته آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني)، از مدينه به تهران ميآيد تا جلال را پيدا کند و حکم شرعي را در مورد او اجرا کند. نهايتا جلال به يکي از روحانيان دوست پدر پناه ميبرد و مراتب پشيماني خود را ابراز مي دارد و آن روحاني نيز به نزد پدر جلال شفيع ميشود و داستان پايان ميپذيرد. آل احمد در سال 1325 دورهي ليسانس ادبيات فارسي خود را پايان ميدهد. 3. انشعاب از حزب تودهآل احمد با ديدن بي صداقتي رهبران حزب توده و وابستگي اين حزب به روسيه، در آذر 1326 به اتفاق جمعي از حزب توده انشعاب ميکند. آل احمد پس از انشعاب، شروع به نوشتن کتاب سه تار مي کند. او در اين کتاب سخت گيري هاي مذهبي را مورد انتقاد قرار مي دهد. وي هم چنين به ترجمه و چاپ چندين رمان از زبان فرانسه مي پردازد. قمار باز از داستايوفسکي (1327)، بيگانه از آلبر کامو (1328)، سوء تفاهم از آلبرکامو (1329) و دست هاي آلوده از سارتر (1331). وي هم چنين زن زيادي را در 1331 مي نويسد و بازگشت از شوروي اثر آندره ژيد را ترجمه مي کند. جلال در بهار 1329، با سيمين دانشور- که او نيز دانشجوي دانشکده ادبيات بوده است- ازدواج مي کند. اما پدر جلال که نمي توانست ازدواج پسرش را با دختري غير سنتي و فاقد حجاب تحمل کند هنگام عقد آن ها به قم رفت و تا ده سال به خانه جلال پانگذاشت. مدتي بعد جلال دوره دکتري را نيمه کاره رها ميکند.اوج سياسي بودن جلال در 1322-1329 است. او در 9 اسفند 31 با عده ديگري از «نيروي سومي ها»، بعد از اطلاع از محاصره منزل دکتر مصدق، فورا به آن جا مي رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخنراني مي کند؛ اشرار قصد جان او را ميکنند و او زخمي مي شود. در همين ايام توده اي ها او را از پلکان دانشسراي عالي پرتاب مي کنند که دچار آسيب ديدگي وخيمي از ناحيه کمر مي شود. از ارديبهشت 32 جلال به خاطر اختلافات فراوان و انشعاب هاي متعدد، عملا سياست را کنار مي گذارد اما در پاييز همان سال، توسط ماموران تيمور بختيار دستگير مي شود. اما پس از يک روز يا سپردن تعهد نامه اي به اين مضمون که من سياست را بوسيده و کنار گذاشته ام، با وساطت شوهر خاله سيمين دانشور آزاد مي شود.4. نگريستن در خويش کودتاي 28 مرداد، ضربه سنگيني بر پيکر آزادي خواهان و مبارزين با استبداد وارد کرد. آل احمد نيز دچار افسردگي شديدي گرديد. حاصل اين دوران و تحولات آن، «اورازن» در ارديبهشت 39، «تات نشين هاي بلوک زهرا» در مهر37 و «جزيره خارک» و «درّ يتيم خليج» در خرداد 39 بود. وي هم چنين درسال 37 «سرگذشت کندوها» را به چاپ رساند که شکست جبهه ملي و برد کمپاني ها را در قضيه نفت، با استعاره و کنايه و از زبان حيوانات بيان ميکرد. در همان سال ها «مدير مدرسه» را منتشر کرد و در سال 40 «نون والقلم» را به طبع رسانيد. 5. بازگشت به اصالتهاجلال در اين سالها متوجه تضاد بنيادهاي سنتي جامعه و همچنين مستعمره شدن و مصرف زده شدن فرهنگ ايراني مي شود. اين تفکر مقدمهاي براي کتاب مهم و اثرگذار جلال يعني«غربزدگي» مي شود. او از سال 41 بازگشت معناداري به فرهنگ، مذهب و سنن ايراني و اسلامي دارد و اين مقوله را به عنوان وسيلهاي در برابر غربزدگي ميشناسد. اين دوره از زندگي آل احمد را دوره پختگي او و بازگشت به اصالت ميتوان ناميد. او در اين دهه، هر روز بيشتر به ذخائر فرهنگي و ملي و مذهبي ايران اميدوار ميگردد، به نحو صريحي به نقد استعمار و استبداد شاهنشاهي ميپردازد و به مسائل اجتماعي ايران اهميت ميدهد. جلال آل احمد در اوج تلاش براي شناخت اصالتهاي خويش، در عين ناباوري در تاريخ 18 شهريور 1348، در اسالم گيلان، وفات ميکند. در باب چگونگي مرگ وي اختلاف نظر وجود دارد و برخي مرگ او را مشکوک دانستهاند.زمينههاي فکري آل احمدزمينههاي فکري موثر در آل احمد را مي توان به طور خلاصه و فهرستوار اين افراد يا گروهها و مکاتب فکري دانست:أ. انديشههاي مذهبيب. انديشههاي کسرويت. انديشههاي مارکسيستي (چه مارکسيست لنينيستي و چه مارکسيست انتقادي مانند مکتب فرانکفورت)ث. اگزيستانسياليسم (سارتر، کامو و هايدگر)ج. نهيليسم (از طريق آشنايي با آثار کافکا، داستايوفسکي، يونگر، يونسکو و صادق هدايت).ح. نيروي سوم (خصوصا انديشههاي خليل ملکي)خ. مذهب و مکتب وابستگي (که در دهههاي 60 و 70 قرن بيستم تشکيل شد و تاکيد بر عامل خارجي در توسعه نيافتگي کشورهاي توسعه نيافته داشت).[برگرفته از کتاب جلال اهل قلم (زندگي، آثار و انديشههاي جلال آل احمد)، حسين ميرزايي، سروش، تهران، 1382]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]