واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفت وگو با تهيه کننده سريال ترانه مادري
منتقدان خوبي داريم-شما و مهران مهام به عنوان يک تيم موفق در زمينه تهيه کنندگي تلويزيوني دليل اين توفيق را در چه مي دانيد. با توجه به اينکه حرفه يي ترين عوامل جلو و پشت دوربين تمايل دارند با شما کار کنند و همه متفق القول يکي از پارامترهاي مهم موفقيت تان را حضور مستمر در طول زمان توليد و پخش يک پروژه مي دانند.فکر مي کنم اگر ما تعريف درست يک تهيه کننده را بدانيم و آشنا باشيم با اينکه کار يک تهيه کننده چيست، پاسخ مناسبي به اين سوال داده ايم. يکي از مهم ترين وظايف تهيه کننده اين است که بتواند نيروها و عوامل پشت دوربين و نيز جلو دوربين را خوب انتخاب کند. مرحله اول اين است که طرح چيست و مي خواهد چه سناريويي را کار کند و قرار است نويسنده اين سناريو چه کسي باشد. اين انتخاب اول بسيار حائز اهميت است و در حقيقت پايه و اساس يک سريال يا هر برنامه تلويزيوني را تشکيل مي دهد. اگر تهيه کننده بتواند نويسنده مناسبي را انتخاب و تعامل خوبي با وي برقرار کند و روي متن انرژي لازم را بگذارد مسلماً حاصلش يک متن خوب مي شود و طبيعتاً يک متن خوب کارگردان خوبي را هم مي طلبد و متقابلاً کارگردان هاي خوب هم متن خوب را دوست دارند به همين دليل يک متن خوب موجب مي شود دست تهيه کننده براي انتخاب يک کارگردان خوب باز باشد. وقتي متن نقاط ضعف داشته باشد يا از کشمکش لازم برخوردار نباشد نمي تواند توجه يک کارگردان شايسته را جلب کند. از طرف ديگر بازيگران هم قبل از اينکه قراردادي منعقد شود مايلند بخشي از متن يا کل آن را بدانند، وقتي با يک متن جذاب و يک نقش خوب مواجه مي شوند رغبت زيادي به بازي کردن از خود نشان مي دهند. مرحله بعدي مرحله پشت دوربين است. من فکر مي کنم عوامل پشت دوربين از درجه و اعتبار خاصي برخوردارند. يک تصويربرداري، صدابرداري تدوين يا يک موسيقي خوب نيازمند عوامل خوبي است که تهيه کننده بايد با دقت و تامل انتخاب کند و اين موجب مي شود تا گروه دلسوزانه و حتي مي شود گفت عاشقانه کار کنند و مجموع اين دلسوزي ها که به قول معروف «هر چه از دل برآيد، لاجرم بر دل نشيند» کاري را خلق مي کند که براي همه جذاب خواهد بود. فکر مي کنم مهم ترين وظيفه هر تهيه کننده به معناي خاص و کلي اش اين است که مديريت صحيحي داشته باشد و مديريت صحيح در وهله اول يعني انتخاب مناسب و بعد از آن بايد نظارت کافي و وافي روي عملکرد گروهش داشته باشد و نتيجه اين نظارت مي تواند اين باشد که مخاطب هم از کار لذت ببرد.-من دوباره به اين مورد اشاره مي کنم که شما و مهران مهام به اين خصيصه که حضورتان هميشه در کنار گروه حس مي شود شهره ايد و اين حضور که همه کساني که با شما کار کردند به آن اذعان دارند مي تواند دليلي باشد بر اين باور که شايد خيلي از تهيه کنندگان بدين گونه عمل نمي کنند.دوستان لطف دارند. البته اين را هم اضافه مي کنم که ما تهيه کنندگان خوب زياد داريم؛ تهيه کنندگاني که به کارشان اشراف دارند. به هر حال يک تهيه کننده بايد از شروع کار که بخش نويسندگي است تا زماني که به هر حال کار آماده پخش مي شود همپاي گروه باشد و به گروه انرژي مثبت بدهد و بايد تعامل هنري خوبي با گروه داشته باشد و فکر مي کنم نظارت، بخش خيلي مهمي است. اينکه تهيه کننده وظيفه اش اين باشد که گروهي را جمع کند. لوکيشني انتخاب شود و به هر حال گروه شروع به کار کنند و اگر تهيه کننده جداي از کار باشد طبيعتاً حاصل رضايت بخشي نخواهد داشت. به طور مثال ما لوکيشني را انتخاب مي کنيم و تهيه کننده اشراف دارد که اين لوکيشن شايد جواب بدهد اما لوکيشن ديگري حتماً جواب خواهد داد و گزينه دوم را برمي گزينيم.در اينجا است که نقش تهيه کننده ملموس مي شود يا اينکه انتخاب بازيگران ما هميشه از يک خردجمعي برخوردار است. ما سعي مي کنيم بازيگراني را به کار بگيريم که از پس نقش شان و حتي بالاتر و بهتر بربيايند و اين موجب اعتماد کارگردان مي شود. شايد اصطلاح خوبي نباشد اما کم نگذاشتن ها است که به حضور تهيه کننده معنا مي دهد و از طرف ديگر سعي مي کنم از تمام استعدادها و توانايي هنرمنداني که در کنارم هستند استفاده کنم.يکي از مهم ترين وظايف تهيه کننده اين است که بتواند نيروها و عوامل پشت دوربين و نيز جلو دوربين را خوب انتخاب کند. مرحله اول اين است که طرح چيست و مي خواهد چه سناريويي را کار کند و قرار است نويسنده اين سناريو چه کسي باشد.-همه ما بر اين باوريم که «هما روستا» يک بازيگر باوقار و بي حاشيه است که طي اين سال ها موفقيت خود را مديون بازي خوب بوده و هرگز در هيچ مقطع سني از زن بودن و مهارت هاي جنس لطيف در بازي اش وام نگرفته است. در نسل بعدي «فاطمه گودرزي» هم از همين شخصيت برخوردار است، همچنين «الهام پاوه نژاد»، «مينا لاکاني» و بازيگر جوان تر «بيتا سحرخيز». همه اين بازيگران زن ترانه مادري داراي خصيصه مشترکي در ايفاي نقش و همچنين باورپذيري قصه دارند و از نگاهي ديگر همه آنها در انتخاب يک کار دقيق هستند و اعتقادي به دائم ديده شدن ندارند. اين انتخاب تصادفي نيست و يقيناً برمي گردد به صحبت قبلي شما يعني نقش تهيه کننده در انتخاب بازيگر و خردجمعي که به آن اشاره کرديد.مسلماً تصادفي نيست. يکي از سخت ترين و زمانبرترين بخش ترانه مادري همين انتخاب بازيگر بود زيرا به هر حال زحمتي که نويسنده در طولاني مدت کشيده، قرار است به دست کارگردان و توسط بازيگرها به تصوير کشيده شود در نتيجه اگر ما در انتخاب بازيگرها اشتباه مي کرديم خيلي از اين زحمات هدر مي رفت. مثلاً تصوري که ما از نقش مادربزرگ داشتيم، شخصيت متفاوتي بود. او تنها مادربزرگ قصه نيست، در حقيقت مادري است براي تمام قصه ها و چنين نقش مهمي را هر بازيگري نمي توانست انجام دهد و ما بيشتر از چند گزينه که بتوانند از پس اين نقش بربيايند نداشتيم. وقتي متن را براي خانم هما روستا فرستاديم، اعتماد خوبي به قصه پيدا کرد و پس از مطالعه متن جذب اين کار شد. اين زماني بود که خود ايشان هم دلتنگي هايي براي يک کار تصويري داشت. در اين مدت هم که همکاري داشتيم علاوه بر جلو دوربين، در پشت دوربين هم يک مادر بود و به عنوان يک پيشکسوت خيلي از درس هاي بازيگري و اخلاقي را به جوان ترهاي ما مي آموخت. خانم گودرزي هم واقعاً سابقه کاري خيلي خوبي دارند و مطمئن بوديم که انتخاب بجايي است و مي تواند نقش مادري را که دلسوزانه مادري مي کند در حالي که نامادري است باورپذير ايفا کند. همينطور الهام پاوه نژاد و مينا لاکاني. در مورد بيتا سحرخيز هم ما مي توانستيم از يک بازيگر آماتور استفاده کنيم اما قبلاً هم اشاره کردم، مي خواستيم در هيچ چيز کم نگذاريم. از نظر ارتباط حسي داستان بايد ممنون آقاي بهبهاني باشيم که اين حس را از شروع تا پايان قصه حفظ کرده است و براي اينکه اين حس، تم اصلي خودش را از دست ندهد لازم بود بازيگران هم از يک جنس باشند و البته از هدايت «حسين سهيلي زاده» که اين حس را خيلي خوب جلوه گر کرد هم نبايد غافل شويم.-در حال حاضر کار در چه مرحله يي است؟ترانه مادري حدود 45 قسمت است که 25 قسمت از کار روي آنتن رفته و ما حدود 70 درصد کار را هم ضبط کرده ايم.-در مورد فيلمنامه چطور، همه کار نوشته شده؟سيناپس کلي ما آماده است و متن خيلي جلوتر از سکانس هايي است که ضبط مي کنيم و نگراني در مورد متن نداريم چرا که اين دومين تجربه داستان بلند ايشان پس از سريال «نرگس» که با هم همکاري داشتيم است. ما سعي مي کنيم در اين بخش هم ايشان فرصت تأمل و تعمق بيشتري براي جزئيات کار داشته باشند.-و در آخر يک سوال شخصي از شما دارم. در مورد جنابعالي مي گويند آنقدر به کارهايتان علاقه منديد و تعصب داريد که در اين رابطه نقدپذير نيستيد. آيا همين طور است؟من فکر مي کنم هر کس که يک برنامه يي را توليد مي کند چه در مقام تهيه کننده، کارگردان، بازيگر يا ساير عوامل به هر حال روي کار خود تعصب دارد. بايد هم همين باشد چرا که بي تفاوت بودن حاصل خوبي نخواهد داشت. اما در رابطه با نقد، اتفاقاً برعکس؛ بسيار نقدپذير هستم و نقدها را با جان و دل مي پذيرم. مگر مي شود کاري عيب و ايراد نداشته باشد. اما من سعي مي کنم تمام بضاعتم را به کار بگيرم و به همين دليل روي کارم تعصب دارم. فکر مي کنم نقدها بايد در جهت سازندگي باشد و منتقد بايد دانش لازم را براي آناليز يک کار بداند و به بيان ساده تر خارج از گود نباشد. به طور مثال من نقدي در مورد يکي از کارهايم ديده بودم که منتقد حتي به خودش زحمت نداده بود تا خلاصه داستان را که معمولاً روي سايت شبکه مي رود بخواند يا اينکه چند قسمت از کار را ببيند و بداند مثلاً بعضي از اسامي بر مبناي خواست کارگردان يا نويسنده تغيير کرده است. بالطبع من دلگير مي شوم چرا که منتقد جايگاه مهمي دارد. کسي است که ما را از بيرون نگاه مي کند تا نقطه ضعف هايمان را گوشزد کند و بگويد نقاط قوت کار چيست و در بخش نقاط ضعف بايد براي من استدلال هايي بياورد که قابل قبول باشد و به قول معروف شايد شنيدن اين نقاط ضعف مثل خوردن يک داروي تلخ ناخوشايند باشد اما مي تواند بيماري مرا، نقطه ضعف مرا درمان کند. من فکر مي کنم منتقدان ما بايد چنين باشند و چنين نگاهي داشته باشند که بيشتر آنها هم اين گونه اند. ما منتقدان خوبي داريم اما گاهي با نقدهايي رو به رو مي شويم که دلگيرمان مي کند. همه ما از نقدهاي آگاهانه و عالمانه لذت مي بريم و براي ارائه کارهاي بهتر به آن نياز داريم.منبع : اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]