تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تی‌وی وال: ایده‌ای نوین برای دکوراسیون داخلی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1812781658
فرزند خاک تصویری غیرشعاری از واقعیتهای پنهان جنگ است
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "فرزند خاک" تصويري غيرشعاري از واقعيتهاي پنهان جنگ است
در حالي فيلمي با موضوع دفاع مقدس ساختهايد که اين ژانر در سال‌هاي اخير با افت و خيزهاي بسيار همراه بوده است. به اعتقاد خودتان چه حرفي تازه در فيلمتان بود که لازم دانستيد تجربه‌اي در سينماي دفاع مقدس داشته باشيد؟ـ محمدعلي باشهآهنگر، کارگردان "فرزند خاک": 28 سال از شروع جنگ تحميلي ميگذرد و در اين سال‌ها انواع فيلم‌هاي جنگي در سينماي ايران توليد شده است. در سال‌هاي اوليه جنگ کارکرد فيلم‌هايي که با اين موضوع ساخته مي‌شد، ايجاد هيجان در مخاطب بود. البته در آن شرايط فيلم‌هايي نيز ساخته شد که چندان باکيفيت و واقعگرايانه نبود و همين ضعف عمده آنها بود.با اين وجود چند فيلم مانند "کاني مانگا" يا "افق" تا سال‌ها الگوي ديگر فيلمسازان بود و اين دو فيلم توانستند وظيفه خود را خوب انجام بدهند که همان ايجاد هيجان بود. فيلم‌هايي که براي تهييج تماشاگر ساخته مي‌شد، به خاطر تازگي در آن دوره تماشاگر خود را داشت و مخاطب را جذب مي‌کرد.پس از گذشت هفت هشت سال ديگر فيلم‌هايي که در سال‌هاي اول ساخته مي‌شد چندان جذاب نبود و بايد نوع جديد آثار به نمايش درمي‌آمد. آن زمان به دليل التهاب‌هاي شديد در جامعه شاهد رکود جدي سينماي دفاع مقدس بوديم. اين سينما روح تازه نياز داشت و به واسطه نقد فيلم‌هاي جنگي از سوي فيلمسازان اين عرصه و منتقدان، يک خانه‌تکاني اساسي در سينماي دفاع مقدس به وجود آمد.ديگر حاجي‌هاي سال‌هاي قبل نه براي تماشاگر نه براي خود فيلمسازان باورپذير نبودند و مخاطب به دنبال واقعيتهاي موجود در جنگ بود، اما خانه‌تکاني در اين مقطع کمي طولاني شد و دليل آن هم سياست‌هاي مسئولان درباره سينماي جنگ بود. در مقطعي مديران تمايلي به ساخته شدن فيلم‌هاي جنگي نداشتند و فيلم‌هايي با موضوع‌هاي تکراري درباره جنگ ساخته مي‌شد.فيلم‌هاي پرخرج توليد شده نيز نتوانست نکته‌اي تازه به مخاطب ارائه بدهد. حتي گاهي اغراق‌هايي در اين فيلم‌ها به واسطه استفاده از امکانات بالا صورت مي‌گرفت که واقعيت موجود در جنگ را زير سئوال مي‌برد. البته همين فيلم‌ها در مقطعي مي‌توانست مخاطب را راضي نگه دارد، اما غافل شدن از شخصيت‌هايي که نقش اصلي را در جنگ داشتند، ضعف عمده اين فيلم‌ها بود.رزمندگان ما با توجه به ويژگيهاي اخلاقي خود مي‌توانستند مناسبترين سوژه براي فيلم‌ها باشند. بارها ايرانيان بخش‌هاي مختلف از خاک عراق را به دست آورند، اما حتي يک مورد هم خبري از تعارض ايرانيان به غيرنظامي‌ها مخابره نشد، اما زماني که سرزمين ما به دست عراقي‌ها مي‌افتاد بيشترين نگراني بچه‌هاي ما تعارض دشمن به ناموس، جان و مال ايرانيان بود.جاي پرداختن به اين ويژگيهاي بچه‌هاي ما در جنگ در اغلب فيلم‌هاي جنگي آن دوره کاملا احساس مي‌شد. اين مقطع هم گذشت و تماشاگر از فيلم‌هايي که واقعيت را تحريف مي‌کرد، فاصله گرفت. در اين زمان بود که خود سازندگان فيلم‌هاي جنگي اقدامي جدي انجام دادند و پنبه سينماي دفاع مقدس آن دوره را زدند تا فضا براي توليد آثاري به وجود بيايد که از واقعيت‌ها مي‌گويد.خانه‌تکاني در سينماي دفاع مقدس اتفاق افتاد و خودمان خودمان را به نقد کشيديم و اين جريان مي‌بايست ادامه مي‌يافت، چون در صورت توقف اين سيدها و حاجي‌هاي غيرواقعي بودند که سکان سينماي دفاع مقدس را در دست مي‌گرفتند. فيلم‌هايي که از سيدها و حاجي‌هاي غيرواقعي مي‌گفتند ديگر نه براي تماشاگر دوست‌داشتني بودند نه براي فيلمساز نه سياستگذار.از همين رو نسل آن نوع سينماي جنگي در ايران منقرض شد و فضا براي ساخت فيلم‌هايي به وجود آمد که شعاري نيستند. در همين راستا من براي ساخت يکي از همين فيلم‌هاي غيرشعاري لازم دانستم "فرزند خاک" را بسازم.* چه ويژگي‌هايي در کارتان باعث مي‌شود تصور کنيد اين فيلم غيرشعاري است؟ـ براي ساخت اين فيلم سال‌ها تحقيق انجام دادم و از آنجا که تلاش کردم غير از واقعيت چيزي در آن نباشد معتقدم فيلم غيرشعاري است. براي ساخت اين فيلم بيش از دو سال و نيم به همراه محمدرضا گوهري در مناطق مختلف جنوب و غرب ايران تحقيق و حاصل تحقيقاتمان را در قالب فيلمنامه‌اي 10 اپيزودي در سال 79 آماده کرديم.فيلمنامه در اختيار معاونت سينمايي وقت قرار گرفت و از اين 10 اثر فقط يکي مجوز گرفت که آن هم يک هفته پيش از کليد خوردن توقيف شد. با توقيف آن اثر، پروژه کاملاً مسکوت ماند تا اينکه بالاخره سال قبل شرايط توليد "فرزند خاک" به وجود آمد.* گفتيد تحقيقات طولاني براي نگارش فيلمنامه انجام داديد. حاصل اين تحقيقات را در فيلم چطور مي‌توان مشاهده کرد؟ـ تحقيقات ما براي اين فيلم هيچ شباهتي به تحقيقاتي نداشت که مي‌توان درباره موضوع‌هاي علمي و اجتماعي انجام داد. ما فقط با کمي اطلاعات راهي کردستان شديم تا به جزئيات و نکات مهم در مورد جنگ پي ببريم. قبل از هر چيز بايد به اين پي مي‌برديم که افراد کميته تفحص در چه بندهايي مشغول به کار هستند.ما در مقطعي در حال تحقيق درباره تفحص بوديم که کسي حتي کلمه‌اي مربوط به تفحص ادا نمي‌کرد و اينها جزو مسائل طبقه‌بندي شده نظامي بود. در ادامه تحقيقات متوجه شدم برخلاف تصور ما اغلب کار تفحص در آن سوي مرزها و در عراق اتفاق مي‌افتد. پيدا کردن رگههاي مختلف تفحص زمان بسيار از ما گرفت و سختي‌هاي فراوان داشت.دراين جا ما با هيچ منبع مکتوب يا تصويري مواجه نبوديم و تمام داده‌هاي ما از طرف افرادي به دست مي‌آمد که تمايل چندان به حرف زدن در مورد اين موضوع نداشتند. اطلاعات را به صورت قطره‌اي و اندک اندک کنار هم مي‌گذاشتيم تا به نتيجه برسيم و فردي را پيدا کنيم که بتواند بيشتر به ما کمک کند. ما به جزئيات بسيار توجه مي‌کرديم.بيان ناگفته‌هاي پنهان جنگ و دفاع مقدس مهمترين شاخصه فيلم تحسينشده "فرزند خاک" به کارگرداني محمدعلي باشهآهنگر است که فيلمساز آن را اثري غيرشعاري در ژانر فيلم‌هاي جنگي سينماي ايران مي‌داند.براي ما اهميت داشت بفهميم شهدايي که حتي پلاکي از آنها نيست به چه شکل تشخيص هويت مي‌شوند و اصلاً چطور پي مي‌برند اين شهيد ايراني است يا عراقي. تمام اين اطلاعاتي که با سختي زياد جمع‌آوري شد، در جاي جاي فيلم گنجانده شده و شايد همين مسئله پاسخ دقيق شما باشد. من از نکاتي در "فرزند خاک" گفتم که سال‌ها واقعيتهاي پنهان بود و بالاخره بايد گفته مي‌شد.* همانطور که خودتان هم اشاره کرديد اين سوژه کاملاً حساسيت‌برانگيز است. چطور اجازه يافتيد به چنين سوژه‌اي نزديک شويد؟ـ من براي رسيدن به اين هدف مسيري سخت را طي کردم. طرح من نزديک به 10 سال در معاونت سينمايي مانده بود و اجازه ساخت فيلم صادر نمي‌شد. خيلي‌ها بابت آنچه قرار بود در اين فيلم مطرح کنم نگران بودند و من هم البته به بخشي از نگراني آنها حق مي‌دهم. من حتي نمي‌دانستم خانواده شهدا وقتي حرف از خريد و فروش استخوان‌هاي شهيد مي‌شود چه واکنشي نشان مي‌دهند.در مقطعي NGO زنان تصميم گرفت در توليد فيلم مشارکت کند، اما وقتي به مضمون کار پي برد خود را کنار کشيد و اعلام کرد حتي در مقابل ساخت فيلم مي‌ايستد. من براي ساخت فيلم مشکلات بسياري پشت سر گذاشتم. به خصوص دوره تحقيقات که بسيار سخت بود و هنوز هم برايم عجيب است که ما از دوران جنگ تحميلي، اسامي رزمنده‌ها و اطلاعات آنها هيچ چيز نداريم.در حالي براي سوژه‌هاي مربوط به دفاع مقدس مانع‌تراشي مي‌شود که بايد اعتراف کنم حتي منابع شفاهي جنگ ما يا در حال از بين رفتن هستند يا ديگر حوصله و حافظه‌اي براي بيان آنچه در جنگ اتفاق افتاد ندارند. از همين رو تا 10 سال ديگر واقعا بسياري از آنچه در جنگ گذشت، فراموش خواهد شد.* خانواده شهدا چه واکنشي نسبت به فيلم شما نشان دادند؟ـ آنها هيچ واکنش منفي نشان ندادند و معتقدم زوح مصطفي و خلباني که داستان آنها در فيلم مطرح مي‌شود تاثير بسيار مثبت بر فيلم داشت. خانواده شهدا با آرامش سينما را ترک مي‌کردند و حتي سرداري که زماني به من گفته بود اگر اين فيلم را بسازم من را راهي اوين مي‌کند پس از تمام شدن فيلم گريان از سالن خارج شد.* از حاصل کار بازيگران فيلم راضي هستيد؟ درباره نقش مينا با وجود نقش‌آفريني خوب شبنم مقدمي، به نظر مي‌رسد مثلا بازيگري مانند پريوش نظريه مي‌توانست آن را دلچسب‌تر ايفا کند. مقدمي به چه دليل انتخاب شد؟ـ من فيلمنامه را براي چند بازيگر که به اعتقاد من مي‌توانستند اين نقش را ايفا کنند فرستادم، اما از ميان آنها مقدمي انتخاب شد. اين انتخاب هم دلايل متعدد داشت، از جمله اينکه تعدادي از بازيگران حاضر نبودند از تهران خارج شوند و برخي ديگر نمي‌خواستند گريم کار ديگر خود را به هم بزنند.اين عوامل و البته توانايي‌هاي مقدمي در بازي مرا بر آن داشت ايفاي اين نقش را بر عهده او بگذارم. شايد هر بازيگر ديگر از جمله خانم نظريه مي‌توانست اين نقش را به گونه‌اي متفاوت ايفا کند. با اين حال معتقدم مقدمي در کار خود خوب عمل کرده و ديدگاههاي ديگر ناشي از تفاوت سليقه‌هاست.* اما بازي مقدمي و مهتاب نصيرپور يکدست نيست؟ـ به هر حال نقش مهتاب نصيرپور بسيار خاص بود. در حالي که مقدمي مي‌بايست همه درونيات خود را فقط به واسطه نگاه منتقل مي‌کرد، اما نصيرپور حرکت بسيار داشت. بيش از آنکه فکر کنم بازي اين دو يکدست نيست معتقدم اين دو نقش کاملا نقطه مقابل هم هستند و همين باعث مي‌شود تصور يکدست نبودن بازي‌ها به وجود آيد.* در مجموع تا چه حد از نقش‌آفريني‌ها راضي هستيد؟ـ در سينما هيچگاه حد کمال وجود ندارد. اگر فکر کنم بازي در نقش مينا تمامي توانايي بازيگر آن است به بيراهه رفته‌ام. وقتي بازي او را با شرايط موجود در پروژه مي‌سنجم، احساس مي‌کنم حاصل تمامي توانايي‌اش در آن دوره است.* فيلمبرداري عليرضا زريندست از ويژگيهاي شاخص فيلم است. حاصل کار چقدر ناشي از ايده‌هاي اين فيلمبردار متبحر سينماي ايران است و تا چه حد بر اساس گفته‌هاي شما اتفاق افتاد؟ـ زريندست روي قله فيلمبرداري سينماي ايران قرار دارد و من نمي‌توانم بگويم نکته‌اي به او گفته‌ام. همکاري با وي برايم افتخار بود، هر چند در کار با هم تعامل داشتيم. او هيچگاه حرکت دوربين را پيش از تعيين نحوه حضور بازيگران مشخص نمي‌کرد و ديگر نکته قابل توجه اين بود که دوربين را در طول و عرض همزمان حرکت مي‌داد و به اين شکل تصاوير تصنعي نبود.
* استفاده از موسيقي به خصوص در ابتداي فيلم بسيار زياد از حد به نظر مي‌رسد و کلا کيفيت موسيقي از سطح کارهاي آريا عظيمي‌نژاد پائين‌تر است.ـ چهار ماه قبل از اينکه فيلم براي جشنواره ارسال شود پيشنهاد ساخت موسيقي را با عظيمي‌نژاد مطرح کردم. او بسيار مشغله داشت، اما بالاخره توانست موسيقي فيلم را هم بسازد. فرصت کم براي ساخت موسيقي باعث شد حاصل کار به گفته خود او تا حدودي شتابزده باشد. قرار ما اين بود پس از جشنواره براي اکران روي موسيقي کار کنيم که فرصت آن هم به وجود نيامد.* "فرزند خاک" فيلمي جنجالي است. قصد داريد فيلمسازي در اين فضا را ادامه دهيد؟- "داود و رخشانه" فيلمنامه‌اي بود که سال 79 ساخت آن را آغاز کردم، اما به دليل ممانعت معاونت سينمايي پيش از توليد متوقف شد. اين کار را براي دومين بار بهمن‌ماه پ دست تهيه‌کننده دادم تا مجوز توليد آن را دريافت کند، اما مجوز تا چند هفته قبل صادر نشد و من هم تصميم گرفتم فيلمنامه را به تهيه‌کننده‌اي ديگر بسپرم.با توجه به اينکه پس از شش ماه انتظار همچنان براي توليد "داود و رخشانه" به نتيجه نرسيده‌ام، احساس مي‌کنم شايد نبايد اين فيلم را بسازم و مدتي است با محمدرضا گوهري تحقيقات براي نگارش فيلمنامه‌اي ديگر را در آبادان آغاز کرده‌ايم.* * *فيلم سينمايي "فرزند خاک" که از نهم مرداد در گروه سينمايي استقلال روي پرده رفته، محصول سازمان توسعه سينمايي سوره حوزه هنري است و داستان زني را به تصوير مي‌کشد که معتقد است همسر مفقودالاثرش در دياري غريب چشم به راه اوست. در اين فيلم مهتاب نصيرپور، شبنم مقدمي، حميد ابراهيمي، قاسم زارع، حسين آهنگر و ... به ايفاي نقش پرداخته‌اند.فيلم از آثار تحسينشده جشنواره فيلم فجر سال گذشته است که موفق به دريافت سيمرغ زرين نگاه ملي و سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل زن شد. سيمرغ بلورين فيلمنامه بخش معناگراي سينماي بين‌الملل و لوح تقدير مسابقه راه انبيا ديگر جوايز اين فيلم است. "فرزند خاک" سومين فيلم باشهآهنگر پس از "نيمه گمشده" و "نبات داغ" است.منبع : مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]
-
گوناگون
پربازدیدترینها