تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش مناجات مى كند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827783144




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجنونامه سوم : یک سطل عشق لطفا!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مجنونامه سوم : یک سطل عشق لطفا!
مجنونامه سوم : یک سطل عشق لطفا !
چون عاشق، معشوق را بیند اضطرابی در وی پیدا شود زیرا که هستی او عاریتیست و روی در قبله نیستی دارد ، وجود او در وجد مضطرب شود تا با حقیقت کار نشیند ، و هنوز تمام پخته نیست ، چون تمام پخته شود در التقا از خود غایب شود زیرا که چون عاشق پخته شد در عشق ، عشق نهاد اورا بگشاد ، چون طلایه وصال پیدا شود وجود او رخت بربندد به قدر پختگی او در کار . آورده اند که اهل قبیله مجنون گرد آمدند و به قوم لیلی گفتند : این مرد از عشق هلاک خواهد شد ،چه زیان دارد اگر یک بار دستوری باشد تا او لیلی را بیند .گفتند : ما را ازین معنی هیچ بخلی نیست ولیکن خود مجنون تاب دیدار او ندارد . مجنون را بیاوردند و در خرگاه( خیمه) لیلی بر گرفتند ، هنوز سایه لیلی پیدا نگشته بود که مجنون را مجنوز [ = جنازه ] دربایست گفتن . بر خاک در پست شد . گفتند : ما گفتیم که او طاقت دیدار او ندارد! سوانح العشاق ، احمد غزالی
مجنونامه سوم : یک سطل عشق لطفا !
 تبیاد : (تبیان +ادبیات –برخی اضافات ): کاش عاشق شدن مثل ماست خریدن بود . یک هزاری جیبت می گذاشتی ، یک دمپایی پایت می کردی ، 150 قدم به سمت بقالی ، حالا این سمت شمال باشد یا جنوب ، شرق باشد یا غرب یا تلفیقی  از همه اینها فرقی نمی کند ، 2 جمله برای خواسته ات می گویی (یکی هم کافیست اما ما چون خیلی مؤدبیم 2 جمله می گوییم ) 1. سلام . 2. لطفا یک سطل ماست . ... و ماست در دست شماست!البته عشق های سطلی هم داریم : کمی گرانتر از یک سطل ماست برایت تمام می شود ، دمپایی هم افاقه نمی کند ، شاید 150 قدم هم کمتر یا بیشتر اما سمت و سو و زمانش قد یک سطل ماست است. سر ظهری ،دم غروبی به سمت شمال یا جنوب یا شرق یا غرب و 2 جمله : 1. سلام . 2 .لطفا یک سطل عشق ! میدانم به جای دومی به اندازه 2 یا 3 ساعت حرف و نقل و لبخند و مخلفات هست که سر جمع همان معنای "لطفا یک سطل عشق " را می دهد خوب لیلی که ماست باشد ظرف عشقش هم سطل است!24 ساعته تمام می شود و سطل خالی را نگه می داری تا مادرت ترشی های امسال را درونش بریزد و بگذارد تا سال دیگر خوب جا بیافتد! و فردا باز دمپایی و شرق و غرب و یک سطل ماست ...گرچه بنده به کل در باب" لیلی های ماستی" هیچ نظری ندارم چراکه در مرام ما "لیلی" همیشه مفرد است و جمع بسته نمی شود و انواع جمع آنرا بازار مشترک می دانیم نه اصل ! اما مسئله سطل متاسفانه، با ماست یا بدون ماست هنوز مسئله ماست!گاهی مجنون ظرفش قد یک سطل ماست کوچک است و حتی برای گوشه لبخند لیلی هم جا ندارد ، مجنون باورش نمی شود که این قدر کم ظرفیت باشد و لیلی هم که مسئولیت تمام عشق را پذیرفته بر خود لازم می بیند که به مجنون بفهماند هنوز درست مجنون نشده و ظرفش کودک و کوچک است پس یک قطره لبخند در آن میریزد و مجنون سر میرود ، سراسیمه می شود ، نمی فهمد ، گریه می کند ،گریبان چاک می کند ، ناله لیلی لیلی سر میدهد و وقتی سر حال آمد سایه لیلی از دور می لرزد و می رود . ظرف که کوچک باشد آدم سر میرود اما سرباز نمی شود . آدم حس می کند اما نمی فهمد . می داند اما نمی بیند . خلاصه آدم مجنون هست اما لیلی ندارد ، مجنون بی لیلی هم مثل جمجمه بدون مغز است . به نظر شما چنین مجنونی چه کار کند که ظرفش به اندازه لیلی شود؟ (2 راهنمایی : 1.در متن احمد غزالی که در ابتدا خواندید چیز هایی هست.2. فقط به سمت "شرق" حرکت کنید)                                                                                       بخش ادبیات تبیان مطالب مرتبط: مجنونامه اول : صفر مقدسمجنونامه دوم : لیلی و انار ، مجنون و زنجیر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن