واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ۱ - خاله معناي لغوي: خواهر مادر معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد. نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد. غذاي مورد علاقه: آش كشك. ضرب المثل: خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز. خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمي شناسه. اگه خاله ام ريش داشت، آقا داييم بود. زير شاخه ها: شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد. مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي. چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه. داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است. ۱ - خاله معناي لغوي: خواهر مادر معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد. نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد. غذاي مورد علاقه: آش كشك. ضرب المثل: خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز. خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمي شناسه. اگه خاله ام ريش داشت، آقا داييم بود. زير شاخه ها: شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد. مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي. چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه. داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است. ۲- عمه معناي لغوي: خواهر پدر معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد/هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد. نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل: ۱- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: عمته... ۲- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره... ۳- توجيه كليه ي بيقوارگي ها/رفتارهاي نامتناسب شما (تنها براي دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتي. ۴- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم... غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو. ضرب المثل: ندارد (تخفيف به دليل تعدد در نقش هاي سمبليك). زير شاخه ها: شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است. پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند. مشاغل كاذب: Match-Making. چهره هاي معروف: عمه ليلا. ترجيع بند: دختر كه رسيد به بيست، بايد به حالش گريست. داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است. ۳- دايي معناي لغوي: برادر مادر معناي استعاره اي: هر مردي كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد/هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد. نقش سمبليك: يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد. غذاي مورد علاقه: فسنجون. ضرب المثل: عروس را كه مادرش تعريف كنه، براي آقا داييش خوبه. اگه خاله ام ريش داشت آقا داييم بود. زير شاخه ها: زن دايي: يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد. پسردايي/دختردايي: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند. چهره هاي معروف: علي دايي، دايي جان ناپلئون. ترجيع بند: همه چيز زير سر اين انگليساست. سعي كنيد حتمن حداقل يك دايي داشته باشيد. ۴- عمو معناي لغوي: برادر پدر معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد. نقش سمبليك: يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بوس بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند. يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده، به فكر فرو مي رود. غذاي مورد علاقه: قرمه سبزي، آبگوشت. ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند. زير شاخه ها: زن عمو: يك زن خوشگل كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد. مشاغل كاذب: بازي در قصه هاي ايراني-اسلامي. چهره هاي معروف: عمو زنجيرباف، عمو يادگار، عمو پورنگ. داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]