واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اصولا آنچه معمول است در خانواده ها بیشتر از قانون، عرف و اخلاق حکمفرمایی می کند. ولی متاسفانه چون در ایران همین عرف و اخلا ق جامعه ، همه چیز را یک طرفه می بیند و همیشه ایثار و فداکاری را از زن خواسته و قدرت تسلط را به مرد داده ومی گوید چون نان آور خانواده است حق دارد تصمیمات اصلی را هم بگیرد و با یک توجیه منطقی در لفافه می گوید یک طرف حق دارد همه تصمیمات را بگیرد و یک طرف هم به خاطر همان خانواده باید از این تصمیمات تبعیت کند. پس در نهایت این ریاست باعث می شود کارهای مادر حالت فرمالیته به خود بگیرد. برخی می گویند در آخر این زن است که تصمیم نهایی را می گیرد اما زن ایرانی نگاهش نگاه تبعیت است نه تصمیم گیری و آن حقوقی هم که می گویند مادر دارد یک حالت غیر واقعی است. زن خانه دار یک زن است، زن خانه دار، کار خانه را انجام می دهد، ترکیب «زن» و «خانه» در یک جمله ارتباطی را میان زنانگی، ازدواج و مکان سکونت خانواده به وجود می آورد. نقش زن خانه دار نقشی خانوادگی است. یک زن خانه دار زنی است که مسائل مربوط به امور خانه اش را سرپرستی و هدایت می کند، معمولا زن خانه دار در جامعه صنعتی مدرن نقشی باویژگی های ثابت دارد از جمله اختصاص یافتن آن منحصرا به زنان است به جای اینکه به افراد بالغ هر دو جنسیت محول شود. همچنین وابستگی آن به مقوله اقتصادی، و مهم تر از همه اینکه به حساب نیامدن کارخانه به عنوان کاری که بازده اقتصادی داشته باشد. یک مرد نمی تواند زن خانه دار باشد مردی که بگوید زن خانه دار است، حرفی عجیب و غیرمعمول گفته است. ممکن است در واقعیت حرفش درست باشد و ممکن است حقیقتا کارخانه بکند و مسئولیت کارهای خانه را بر عهده داشته باشد. لیکن بیان آن آهنگی تمسخر آمیز و یا حتی گونه ای انحراف را القا می کند که متاسفانه این امر برخلا ف اصول رفتارهای فرهنگی واجتماعی ماست. آنچه در قوانین ما در مورد حقوق زنان خانه دار مطرح می شود از این قرار است: زنان شوهردار که درگیر انجام وظایف خانه بدون دریافت مزد هستند از نظر قانونی شامل بازنشستگی نمی شوند بلکه مشمول ماده «آنانی که از نظر اقتصادی غیرفعال هستند» می شوند که برای آن چند توجیه نه چندان منطقی آمده است. نخست آنکه زن خانه دار، کالا یی تولید نمی کند که از نظر اقتصادی مستقیما دارای ارزش باشد. دوم آنکه به عوض داشتن نقش تولیدی، زن خانه دار به عنوان مصرف کننده اصلی در خانواده ظاهر می شود. مواد حرفه ای او معمولا توسط او از خارج از خانه خریداری می شود موادی که با آن غذا می پزد و لوازمی که خانه را با آن مفروش می کند لباس هایی که بر تن افراد خانواده می کند و ابزاری که نظافت خانه را با آن ها انجام می دهد، خرید یکی از فعالیت های عمده زنان خانه دار است. سوم آنکه : کار زن خانه دار کار محسوب نمی شود زیرا در قبال آن مزد یا درآمدی دریافت نمی کند... لحظه ای به این موضوع با دقت تفکر کنید. نه تنها زن خانه دار بابت کاری که انجام می دهد مزدی دریافت نمی کند بلکه کما بیش حقی نسبت به مزایای مالی کمک هزینه های بهداشتی مزایای بیکاری و غیره که از طریق بیمه های تامین اجتماعی شامل دیگران می شود، ندارد. هر نوع بهره ای که استحقاقش را بیابد غیر مستقیم خواهد بود. از طریق «ازدواج» و به این دلیل که در زناشویی او وابستگی اقتصادی خود را اعلام می کند، زن خانه دار اجرتی دریافت نمی کند. بیمه ندارد، از امتیازات رایج دوران بیماری بهره ای نمی برد و ... پس زن خانه دار کار نمی کند. منطق دیگر این قضیه این است: زن خانه دار کار نمی کند پس نسبت به هر گونه اجرت یا بهره مالی حقی ندارد. به نظر می رسد یک «زن خانه دار» و یک «زن» یکی هستند و هر دو درمعرض استثمار و محرومیت در ارتباط با گروه برتر اجتماع هستند. زنان خانه دار در انجام وظیفه شان و زنان در نقش های اجتماعی و اقتصادی شان در تصور این گروه برتر به حساب نمی آیند... اگر به حساب می آمدند در آن صورت یک «موقعیت» به حساب نمی آمدند، آنها را جدا نمی کردند، متفاوت و نابرابر نبودند... ولی با تمام این توضیحات زنان همچنان کارهای خانه را بدون هیچ چشم داشتی انجام می دهند و همه شان با علم بر اینکه هیچ گونه قوانین عمومی وجود نداردکه زن خانه دار را موظف کند چه بکند؟ چگونه و چه زمانی آن را انجام دهد، گذشته از امور جاری خانه ، پخت و پز غذا، شست و شوی لباس ها، نظافت داخل منزل، زن خانه دار کار را آن گونه که خود می خواهد انجام می دهد، غذا می تواند گرم یا سرد باشد لباس ها می تواند چند ساعت پس از پوشیدن و یا چند هفته بعد شسته شود، خانه می تواند ماهی یک بار و یا روزی دوبار نظافت شود. چه کسی قوانین اش رامشخص می کند، چه کسی حد و حدود معمول آن را تعیین می کند، آیا کسی به جز زن خانه دار؟ زنان خانه دار به هیچ اتحادیه حرفه ای وابسته نیستند که ملا ک عملکرد آنان را مشخص کند و تنبیه هایی برای کسانی که عملکردشان ناکافی یا به نحوی نامرتب بوده تعیین کند. هیچ سازمانی وجود ندارد که از منافع آنان دفاع کند و یا حامی آنان در مسائل و زمینه هایی که مربوط به عملکرد و نقششان می شود باشد و باز هم این زنانند که همچنان چراغ روشن خانه ها وگرمای کانون خانواده شان هستند و براساس آمار موجود: دو سوم وقت صرف شده برای کار با احتساب «کارخانگی» در جهان توسط زنان انجام می شود و این درحالی است که تنها ۱۰ درصد حقوق جهان در اختیار زنان قرار دارد. به راستی اگر یک مادر روزی به خاطر زحماتش مزدی می گرفت چه می شد؟ و میزان مزد دریافتی این شاهکار خداوند بر روی زمین چقدر بود؟ هر چند که نمی شود برای زحمات و مرارت های یک مادر ارزشی تعیین کرد . اما محاسبه این معادله خیلی ساده است: با پوزش از همه مادران عزیز: «حقوق روزانه کارگری که خانه را تمیز می کند و ظرف ها را می شوید ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج+ حداقل حقوق روزانه پرستار کودک ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا سن ۷ سالگی + حقوق روزانه معلم سرخانه ▪ تعداد روزها از کلا س اول تا حداقل کلا س پنجم + حداقل حقوق آشپز رستوران ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق حسابدار و مدیر مالی و مسئول خرید شرکت که خیلی باید مسئولیت پذیر و با حساب و کتاب باشد ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق مسئول دلسوز بهداشت و پیشگیری بیماری های مختلف ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق مدیر امور تربیتی ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حداقل حقوق یک خدمتکار آماده پذیرایی از مهمان های شما ▪ تعداد روزهایی که مهمان خانوادگی و شخصی داریم + حداقل حقوق پلیس یا مسئول نظم و انضباط ارتباط سالم چه در خانه و چه دراجتماع همراه با توصیه های ایمنی ▪ تعداد روزها از زمان تولد تا ازدواج + حمل یک بار یک کیلویی به صورت دائم ▪ تعداد روزها در ۹ ماه بارداری + حداقل قیمت روزی ۴ لیوان شیره جان مادر ( که روی آن نمی شود قیمت گذاشت) ▪ تعداد روزهای یکسال +...=؟» مبلغ حقوق پایه ای که برای هر یک از مشاغل مهم و کلیدی جامعه در نظر گرفتیم ۸ ساعت کاری است و از ۸ ساعت به بعد جزو اضافه کاری به حساب میآید. یعنی حاصل به دست آمده شما از این فرمول باید ضربدر ۲ یا ۳ یعنی ۱۶ یا ۲۴ ساعت شود. نمی دانم صفحه ماشین حساب شما جواب می دهد یا نه؟؟؟ البته این جا مساله ای به ذهن می رسد که آیا فردی دلسوز تر و صادق تر از او در هیچ زمان و مکانی برای شما وجود دارد؟ بیاییم صادقانه یک بار در زندگی خود این فرمول را محاسبه کنیم. هر چند نمی توانیم بر عشق و مهر ومحبت مادر قیمت بگذاریم. باور کنید تا همین الا ن حساب مان خیلی زیاد شده، و اگر بخواهیم محاسبه کنیم، بودجه یک سال ایران، برای حقوق یک مادر کفاف نخواهد داد، چه برسد به این همه مادر دلسوز و مهربان ایرانی ... آیا این ساده لوحانه نیست به زنی که در جامعه ما زندگی می کند بگوییم حقوق شما مهریه، نفقه و حضانت و جهیزیه و طلا ق است پس حق زندگی زن کجاست؟ و این جای بسی تاسف است که حرکت تاریخ رو به جلوست و حقوق زنان روبه عقب... روزنامه مردم سالاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]