تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن غبطه مى خورد و حسد نمى ورزد، و منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815426974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روان‌شناسي ماجراجويي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: شما شخصيت‌هاي تن‌تن و ميلو را يادتان هست؟ آن شخصيت‌هاي ماجراجو و خاطره‌انگيز دنياي داستان و کارتون را به ياد داريد؟ از مرور خاطرات آن شخصيت‌ها چه حسي به‌تان دست مي‌دهد؟‌با دکتر فربد فدايي، روان‌پزشک و مدير گروه روان‌پزشکي دانشگاه علوم‌بهزيستي و توان‌بخشي، درباره روان‌شناسي ماجراجويي و ماجراجويان حرف زده‌ايم. با ما همراه شويد.. سلامت : افراد ماجراجو چه ويژگي‌هاي بارزي دارند؟ ماجراجويي ممکن است مثبت يا منفي، به‌هنجار يا نابه‌هنجار باشد. براي نمونه، وقتي ادموند هيلاري تصميم مي‌گيرد به بلندترين قله جهان صعود کند، اين يک ماجراجويي مثبت است ولي وقتي يک فرد تصميم مي‌گيرد با اسلحه از بانک سرقت کند، طبيعتا منفي است. البته اين نمونه‌ها در دو سوي طيف ماجراجويي‌هاي مثبت و منفي‌اند. کودکي که تمايل دارد به بالاي درخت برود و منظره اطراف را ببيند، ماجراجويي‌اش به‌هنجار است ولي نوجواني که با پولي ناچيز و بي‌اطلاع خانواده‌اش براي ديدن دريا سفر مي‌کند، ماجراجويي‌اش نابه‌هنجار است. سلامت : مرز ماجراجويي‌هاي به‌هنجار و نابه‌هنجار در کجاست؟ ما دو نوع به‌هنجاري داريم؛ به‌هنجاري آرماني و به‌هنجاري آماري. به‌هنجاري آرماني، کمال مطلوبي است که نيل به آن در جهان خاکي ما بسيار دشوار است. به‌هنجاري آماري آن چيزي است که در اکثريت افراد جامعه ملاحظه مي‌شود. گاهي اوقات ما براي سلامتي معيارهاي آرماني را در اولويت قرار مي‌دهيم. براي نمونه، با اينکه از نظر آماري نزديک به 80 درصد مردم جامعه دچار پوسيدگي‌هاي دنداني هستند ما آمار را ملاک قرار نمي‌دهيم و نمي‌گوييم هنجار يعني پوسيدگي دندان‌ها. اما در مورد يک جنبه ديگر سلامت يعني شخصيت، ملاک ما نسبي‌تر و بر مبناي آن چيزي است که نزديک به 90 درصد مردم هستند و اين 90 درصد را شخصيت به‌هنجار محسوب مي‌کنيم. سلامت : يعني 90 درصد مردم شبيه به هم هستند؟ به‌هنجار بودن مردم به اين مفهوم نيست که شبيه يکديگرند. اصولا شخصيت عبارت‌ است از آن ويژگي‌هاي شناختي، عاطفي و رفتاري که جنبه ديرپا دارد و فردي را از افراد ديگر متمايز مي‌کند. اما اين تفاوت در مميزات شناختي، عاطفي و رفتاري، در محدوده به‌هنجار قرار دارد. براي نمونه، ويژگي‌هاي مربوط به نظم، نوجويي، وفاي به عهد و پشتکار در افراد گوناگون يکسان نيست. به همين دليل ما فردي را منظم‌تر از عموم مي‌دانيم، فرد ديگري را با پشتکار او مشخص مي‌کنيم و ماجراجويي و نوجويي را ممکن است صفت فرد ديگر بدانيم. در عين حال، اين افراد ممکن است همه در محدوده‌ به‌هنجار باشند. سلامت : و آن 10درصد باقي‌مانده چه وضعي دارند؟ تقريبا در هر جامعه، حدود 10 درصد افراد بالاتر از 18 سال، از نظر شخصيتي نابه‌هنجار محسوب مي‌شوند؛ يعني صفات شخصيتي آنان به صورت وضعيات شناختي، عاطفي و رفتاري داراي جنبه‌هاي ناسازگارانه است، به نحوي که براي خودشان و براي ديگران ايجاد مشکل مي‌کند. اين 10 درصد در 10 نوع نابه‌ساماني يا اختلال شخصيت طبقه‌بندي مي‌شوند که عبارت‌اند از: شخصيت‌هاي بدگمان، گسيخته‌گون، گسيخته‌وار، ضداجتماعي، مرزي، خودشيفته، نمايشي، وسواسي، اضطرابي و وابسته. سلامت : پس برخي افراد ماجراجو جزو مبتلايان به نابه‌ساماني‌هاي شخصيتي هستند. بله، همين‌طور است. افراد نابه‌هنجار ماجراجو ممکن است مبتلا به نوعي نابه‌ساماني شخصيتي باشند که معمولا شامل شخصيت‌هاي ضداجتماعي و مرزي و تا حدودي هم شخصيت‌هاي نمايشي (هيستريونيک) مي‌شود. به ويژه در شخصيت‌هاي ضداجتماعي و مرزي، ماجراجويي ممکن است جنبه کيفري به خود بگيرد؛ يعني رفتارهاي قانون‌شکنانه به صورت مکرر از آنان ديده مي‌شود، به نحوي که 75 درصد از زندانيان را شخصيت‌هاي ضداجتماعي و مرزي تشکيل مي‌دهند. سلامت : ماجراجو بودن، موضوعي مرتبط با شخصيت است؟ اگر ماجراجويي جنبه هميشگي داشته باشد، بايد گفت که بله، پاي مسايل شخصيتي در کار است. اما گاهي اوقات رفتارهاي ماجراجويانه جنبه گاه‌به‌گاه يا دوره‌اي دارد. مبتلايان به نابه‌ساماني خلقي دوقطبي در دوره‌هاي شيدايي يا نيمه‌شيدايي ممکن است رفتارهاي ماجراجويانه داشته باشند. مبتلايان به نابه‌ساماني‌هاي کنترل‌ تکانه امکان دارد رفتارهاي ماجراجويانه پرخاشگرانه يا قماربازي يا آتش‌افروزي يا سرقت‌هاي کوچک و غيرقابل کنترل نشان دهند. گاهي از اوقات هم ما رفتارهاي ماجراجويانه کيفري را در فردي بدون زمينه آ‌سيب‌شناسي مشخص رواني ملاحظه کنيم که ناشي از انگيزه‌هاي مادي يا قدرت‌طلبي است يا براي کسب شهرت انجام مي‌گردد. سلامت : از ماجراجويي‌هاي به‌هنجار بيشتر بگوييد. ببينيد؛ نيازهاي طبيعي انسان فراوان است و براي سهولت بررسي به سلسله مراتبي تقسيم‌ شده است که اوليه‌ترين نيازها که با بقاي فرد به طور مستقيم ارتباط دارد شامل هوا، آب، غذا و استراحت است. در دومين پله از سلسله‌ مراتب نيازهاي طبيعي انسان، نياز به کنجکاوي و رفع ملال وجود دارد. به اين معني که پس از برآورده شدن نيازهاي اوليه، انسان و برخي پستانداران و پرندگان درصدد ارضاي کنجکاوي و نو‌جويي خود برمي‌آيند. کافي است به بچه گربه‌اي که به تازگي از پستان مادر شير خورده و استراحت هم کرده است، بنگريم که چگونه با کنجکاوي به دنبال اشياي متحرک به اين سو و آن سو مي‌دود، بالاي درخت و روي ديوار مي‌رود تا دورنماي بيرون را نگاه کند. اگر اين تمايل به رفع کنجکاوي و دوري از ملال و اگر اين ميل به نوجويي در انسان نبود، احتمال داشت ما نيز چون انسان‌هاي اوليه هنوز درون غارها به زندگي ادامه مي‌داديم. اما کنجکاوي و نوجويي همراه با علل ديگر موجب شد انسان در جهان پراکنده شود و از نظر جسمي و ذهني به پيش برود. سلامت : پس اين بخش از ماجراجويي در همه ما هست. بله، در همه شيرخواران و همه کودکان اين تمايل تا حدودي هست اما با گذشت زمان و در اثر شرايط خانواده و جامعه ممکن است تقويت يا تضعيف شود. هر چه محيط زندگي محرک‌هاي حواسي بيشتر داشته باشد، تمايل به نوجويي و ابتکار تقويت مي‌شود. اگر محرک‌هاي بينايي، شنوايي، لمسي، چشايي و بويايي در محيط کم باشد و پدر و مادر هم توجهي به نيازهاي متنوع کودک نداشته باشند، کودک دچار رکود شناختي و عاطفي مي‌شود. سلامت : ممکن است توضيحي هم درباره نوجويي، ماجراجويي و تنوع‌طلبي بدهيد؟ گاهي اين واژه‌ها مترادف با يکديگر به کار مي‌روند اما ضمن مرتبط بودن، با هم متفاوتند. افراد ماجراجو به دنبال تحريک حواس خود هستند. آنان از سرعت،‌ قدرت و خشونت لذت مي‌برند. رانندگي بي‌احتياط، ورزش‌هاي خشن، معاملات پرخطر، پرخوري، تمايل به مواد مخدر و محرک و الکل و بي‌توجهي به امنيت خود و ديگران از ويژگي‌هاي آنان است. آنان مي‌خواهند هر چيزي را ولو آنکه تجربيات ديگران آن را زيان‌آور دانسته باشد، تجربه کنند. آنان از تجربيات خود هم پند نمي‌گيرند. اين افراد بسياري از ويژگي‌هاي اختلال ضداجتماعي را دارند و به سهولت ممکن است دست به آشوبگري و تخريب بزنند و در هنگامه‌هايي نظير مسابقات فوتبال يا تظاهرات خياباني آغازگر بي‌نظمي و خشونت باشند و از آنجا که آشوبگري مسري است، امکان دارد افراد عادي هم در اين موارد از آنان تقليد کنند. سلامت : تنوع‌طلبي چه تفاوتي با اين توضيحات شما دارد؟ تنوع‌طلبي به معناي تمايل به دگرگوني ظاهري است، بدون آنکه تغييري در اصل مطلب داده شده باشد. مثلا شخصيت‌هاي هيستريونيک، خيلي تنوع‌طلب هستند؛‌مدهاي جديد لباس و کفش، آرايش مو، تغيير سريع اتومبيل، تغيير رنگ و دکوراسيون اتاق به صورت مکرر و سريع از خصوصيات آنهاست. صاحبان سرمايه هم براي فروش اجناس خود روي اين افراد که معمولا عده زيادي را هم به عنوان پيروي از مد دنبال خود مي‌کشانند، حساب مي‌کنند و هرچند گاه رنگ جديد لباس يا مدل لباس يا ظاهر جديد اتومبيل و لوازم خانگي را به بازار مي‌فرستند تا انواع قديمي که هنوز کارايي دارند از دور خارج شوند و مصرف رونق بگيرد. تنوع‌طلبي بدون تغيير واقعي محتوايي ممکن است حتي در بخش‌هايي از ادبيات و هنر و سياست هم ديده شود. نمونه‌اش،‌به نظر من، در سياست رياست جمهوري در ايالات متحده آمريکاست که در آن چهره‌اي جايش را به چهره‌اي ديگر مي‌دهد بدون آنکه هيچ تغييري در اصول سياست داخلي و خارجي اين کشور روي دهد و فقط برخي ظواهر و حواشي عوض مي‌شود، حال آنکه با تبليغات فراوان به گونه‌اي وانمود مي‌شود که گويا قرار است همه چيز از بيخ و بن عوض شود. سلامت : و از سياست که بگذريم، مي‌رسيم به ادامه بحث خودمان درباره نوجويي. بله، نوجويي داراي بار مثبت است و به مفهوم جايگزين کردن چيزي واقعا نو که بهتر و کامل‌تر از قبلي است، اشاره دارد. براي نمونه، نوجويي در سيستم آموزشي، نوجويي در سيستم حمل و نقل و نوجويي عملي. در زمينه ادبيات و هنر و فلسفه و اجتماع ممکن است نوجويي به مکتب‌هاي جديد منجر شود که از نظر ارزش هم ارز مکاتب قبلي است زيرا در بسياري از زمينه‌هاي آگاهي بشري مقايسه کمي ممکن نيست. دانشمندان افرادي نوجو هستند. ترکيب نوجويي و ماجراجويي مثبت به اکتشافات جغرافيايي منجر مي‌شود. نوجويي و تنوع‌طلبي توام در هنرمندان فراوان ديده مي‌شود. سلامت : اين نوجويي‌ها در عرصه‌هاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي هم قابل بحث است؛ نيست؟ قطعا هست. گاهي مصلحان اجتماعي، گاهي سياستمداران و گاهي فيلسوفان نماد يا عامل نوجويي بوده‌اند؛ نوجويي‌اي که اگر بر مبناي سير الهي انسان در اجتماع باشد، مثبت است و اگر بر پايه ديدگاه‌هاي شخصي يا صرفا به تقليد از مکاتب سياسي و فلسفي صورت گيرد، امکان دارد بازتاب عوامل ناخودگاه يا تجربيات آگاهانه اما شخصي زندگي يک فرد باشد که طبعا از نارسايي‌هاي عمومي اين عوامل و تجربيات مصون نخواهد بود. نمونه‌اش حکومت‌هاي کمونيستي در اتحاد شوروي سابق يا خمرهاي سرخ در کامبوج يا فاشيسم ايتاليا بين دو جنگ جهاني است. وقتي فرد يا گروهي بخواهد بر پايه معلومات صرفا بشري‌اش بهشت را روي زمين بنا کند، معمولا سرانجام کارش رسيدن به جهنم است. نمونه‌اش در جهان معاصر فراوان است؛ مثلا رهبران اتحاد جماهير شوروي سابق به اندازه‌اي در مورد حقانيت حکومت خود مطمئن بودند که واقعا هر کسي را که مخالف‌شان بود به عنوان بيمار رواني و فردي ضداجتماعي تلقي مي‌کردند. سلامت : آيا ما مي‌توانيم نوجويي، تنوع‌طلبي يا ماجراجويي را در خودمان تشخيص بدهيم و آيا اصولا اين کار فايده‌اي دارد؟ شناخت صفات شخصيتي به انسان اين امکان را مي‌دهد که تفاوت‌هاي به‌هنجار و نابه‌هنجار را دريابد و بتواند با ديگران تفاهم داشته باشد و هر تفاوتي را حاکي از غير عادي بودن نپندارد. اگر بتوانيم خودمان را بشناسيم، آن گاه بهتر مي‌توانيم خودمان را بپذيريم؛ توانمندي‌ها و در عين حال، نارسايي‌هاي خويش را به رسميت بشناسيم و در نتيجه به دنبال رشته‌هاي تحصيلي يا حرفه‌هايي برويم که با ويژگي‌هاي شخصيتي ما هماهنگ است و موجب پيشرفت مي‌شود. اين امر در مورد مسايل عاطفي و ازدواج هم صدق مي‌کند. ضمن آنکه تفاوت‌ها مي‌تواند جالب و حتي جاذب باشد اما افزون شدن آنها باعث ناهماهنگي‌ و سوءتفاهم و اختلال در زندگي زناشويي مي‌شود. سلامت : پس فايده دارد؛ ولي آيا خودمان مي‌توانيم به چنين تشخيصي برسيم؟ براي درک تفاوت‌هاي شخصيتي ابتدا بايد رويکردهايي را که هر فرد در برخورد با جهان به طور ترجيحي در پيش مي‌گيرد، بشناسيم. اين رويکردها را مي‌توانيم در چهار جفت که ظاهرا با يکديگر متضاد هستند طبقه‌بندي کنيم: 1) برونگرايي / درونگرايي (آيا توجه ما به جهان بيرون معطوف است يا جهان درون؟) 2) حسي بودن اشراق / شمي بودن (اطلاعات را از طريق حواس پنجگانه به طور مستقيم درمي‌يابيم يا به صورت اشراقي؟) 3) انديشه‌ورزي / احساس‌ورزي (تصميم‌گيري ما بر مبناي تفکر است يا عاطفه و احساس؟) 4) قضاوت‌کنندگي / ادراکي بودن (جهت‌گيري ما بر مبناي پيش‌داوري است يا واقعيت امر؟) يک فرد بين هر يک از اين چهار جفت رويکرد به يک نوع ويژه تمايل واضح دارد. براي نمونه، فرد درونگراي حسي انديشه‌ورز ادراکي، برحسب تمايل مسلط به هر يک از اين چهار جفت. ما در مجموع به شانزده نوع شخصيتي بر مي‌خوريم که هر نوع براي پيشه و شغل‌هاي خاصي استعداد ويژه دارند و نسبت به موضوعات اجتماعي و عاطفي هم به شکل‌هاي ويژه و متفاوت عکس‌العمل نشان مي‌دهند. چون بحث اصلي ما در مورد نوجويي و تنوع‌طلبي و ماجراجويي بود، بايد گفت که اين افراد ضرورتا رويکردهاي حسي، ادراکي و برونگرايي را دارند و در مورد رويکرد چهارم هم مي‌توانند يا انديشه‌ورز يا اشراقي و شمي باشند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن