واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایران:چگونگى رابطه والدين با كشتى توفان زده فرزندان در نوجوانى (قسمت دوم) * دكتر شيرين نوروى (روانشناس) * اين دوره پر از زير و بم و دشوار چقدر طول مى كشد و رابطه نوجوان با خانواده اش چگونه است و خانواده بايد در برابر اين مشكلات چه كند؟ - تحولات دوران بلوغ كه با جهشهاى عاطفى و رشد سريع در جسم نوجوان همراه است، حدود سه سال طول مى كشد؛ در پسران در حدود سنين ۱۳ تا ۱۶ سالگى و در دختران يكى دو سال كمتر را در بر مى گيرد. اين مقطع سنى بحرانى ترين مرحله زندگى انسان است. در اين مرحله، نوجوان به علت سرعت رشد جسمانى اش، به كالرى بيشترى نياز دارد و رعايت و مراقبت بيشترى را از سوى خانواده اش مى طلبد تا بتواند از اين مرحله حساس و خطرناك به سلامت عبور كند. بررسى اظهارات والدين و فرزندان نشان دهنده وجود مشكلات جدى در روابط بين آنها در اين دوره سنى از زندگى نوجوانان است. اينگونه مشكلات نه تنها در جامعه ما (ايران) بلكه در جوامع ديگر نيز به صورتى گاه حادتر به چشم مى خورد. به عنوان مثال در جوامع غرب، اين مشكل چنان به صورتى گسترده و با ابعادى وسيع مطرح است كه اساساً مسأله تين ايجرز يا نوجوانان از جديدترين مشكلات جوامع غربى محسوب مى شود. اين دوره (نوجوانى) دوران كاهش پذيرش اقتدار خانواده از سوى نوجوان است؛ آن حاكميت و اقتدارى كه خانواده در دوره كودكى در ارتباط با فرزندان مى توانست اعمال كند و متقابلاً پذيرفته شود و آن اطاعت و حرف شنوى فرزندان، ديگر در اين شرايط تازه رنگ مى بازد. از اين رو پدران و مادران نبايد انتظار داشته باشند كه همان شيوه اى را كه در دوران كودكى به كار مى بستند، در اين سالها نيز عيناً به كار گيرند. خانواده و والدين بايد بپذيرند كه فرزندشان، دوره كودكى كه دوران وابستگى و اطاعت و بى خبرى او بوده را پشت سر نهاده و اكنون وارد مرحله جديدى از زندگى خود شده است. اگر والدين قادر نباشند با فرزند نوجوان خويش به لحاظ فكرى و عاطفى رابطه برقرار كنند، قطعاً نخواهند توانست در تربيت و هدايت او نيز توفيقى حاصل كنند. بنابراين اصلى ترين مسأله موجود ميان خانواده و نوجوان، برقرارى رابطه فكرى و عاطفى ميان آنهاست، اما متأسفانه بسيارى از خانواده ها به علت بى توجهى و نا آشنايى با شيوه هاى برقرارى ارتباط با فرزندان نوجوان خود، نمى توانند اين رابطه را برقرار كنند و اين ارتباط ضرورى را به سادگى از دست مى دهند. از طرفى چون نوجوان در اين دوره، بيش از هر زمان ديگرى به همراهى و حمايت و مراقبت نياز دارد، اين قطع ارتباط براى آنان به لحاظ روحى بسيار گران تمام مى شود، به طورى كه برخى از آنها در همان آغاز، راه تباهى در پيش مى گيرند و از زندگى ساقط مى شوند. البته تأثير عوامل محيطى را در گمراهى نوجوان نمى توان ناديده گرفت، ولى نبايد فراموش كرد كه بزرگترين حامى و پشتيبان نوجوان در اين دوره توفانى، خانواده اوست. اگر خانواده اين وظيفه را به درستى انجام ندهد، فرزند از حوزه جاذبه خانواده خارج شده و در معرض جذب عوامل محيطى قرار مى گيرد و به سادگى به راههايى مى رود كه آينده او را مى تواند نابود كند. زمانى كه فرزندان با پيوندهاى محكم به كانون خانوادگى تعلق دارند و جذب محيط گرم و صميمانه خانواده خويش هستند، از بسيارى آفتها مصون مى مانند. * آيا مى توان مهمترين انگيزش يا عامل برانگيزاننده يا محرك فرزندان را در دوره نوجوانى شناخت تا سپس بتوان با آن وارد يك رابطه منطقى شد؟ - بله، حتماً و آن چيزى نيست مگر «كوشش پيگير فرزندان نوجوان براى كسب استقلال.» اين نيروى فطرى، قوى ترين و ريشه دارترين گرايشى است كه در ميان همه نوجوانان، شروع به فعاليت مى كند. اگر چنين انگيزه اى در نوجوانان بيدار نمى شد، او هرگز نمى توانست به رشد و كمال برسد و همواره به صورت كودكى وابسته و طفيلى باقى مى ماند و استعدادهايش شكوفا نمى شد. ظهور و رشد اين انگيزه در نوجوان، حالات و ويژگيهاى زيادى در پى دارد؛ كه از مهمترين آثار آن، اين است كه نوجوان انتظار دارد كه در او به ديده كودك نگاه نكنند و به شخصيت، فكر و عمل او بها دهند. هرگونه برخوردى كه نشان دهد اطرافيان او، شخصيت لازم را برايش قائل نيستند و ارزش و اهميت لازم را به او نمى دهند، با عكس العمل روانى و پنهان يا آشكار وى روبرو مى شود، گاه حتى ممكن است اين عكس العملها به واكنشهاى شديد يا رفتارهاى نامناسب و چه بسا ضد اجتماعى نيز منتهى شود؛ از اين رو تعليم و تربيت آنان بايد دقيقاً با توجه به اين انگيزه روحى شان صورت گيرد. بى اعتنايى به چنين حالت مهم درونى، نتيجه اى نخواهد داشت، مگر گسستن ارتباط و پيوندهاى روحى خانواده و والدين با نوجوان و شكست آنان در تربيت وى. اگر نوجوان ببيند كه به او همچون انسانى مستقل و بالغ نمى نگرند، ممكن است براى ابراز وجود و نمايش استقلال خويش دست به كارهاى نامطلوب نيز بزند. بنابراين در تربيت نوجوان بايد آزاديهاى مشروع آنها محترم شمرده شده و زمينه براى دست يافتن آنها به يك زندگى مستقل در آينده فراهم شود. * اما در مسير تربيت نوجوان بارها ديده شد كه صحبت و پند و اندرز و تجربه هاى بزرگترها در آنها نه تنها مؤثر نيست، بلكه گاهى آنها را بى ارزش و بى اعتبار و قديمى هم مى خوانند. بنابراين چگونه بايد در اين مسير تربيتى، تجربه ها را انتقال داد تا خطاى فرزندان در زندگى كاهش يابد؟ - اين نكته را هرگز فراموش نكنيد كه نه تنها درباره نوجوان شما، بلكه در تمام جوامع دنيا اصولاً «جوان پندپذير نيست» نوجوان از پند و نصيحت، امر و نهى كردن و تحكم بزرگترها بيزار است؛ علت اين پديده نيز از يك طرف عقده حقارتى است كه در نوجوان از دوران كودكى نسبت به تحكم والدين و فرمانبرى از آنها به جا مانده است و از طرفى بيدار شدن حس استقلال خواهى او در اين سن حساس و تكاملى است. نوجوان مى خواهد خود را در زمره بزرگترها و همرديف آنها بشناسد و برچسب كودك وابسته بودن را از پيشانى خود پاك كند. بنابراين براى برقرارى ارتباط سالم و در نتيجه انتقال تجربه هاى مثبت، منطقى و سالم خود به فرزند نوجوانتان، بايد مدام به ياد داشته باشيد كه پند و اندرز در نوجوان نه تنها كارايى نخواهد داشت، بلكه آسيبهاى تربيتى نيز چه بسا به دنبال بياورد. پس به او تحكم نكنيد و تجربه هاى خويش را در محيطى برابر و امن و صميمانه، به صورتى غير مستقيم و كاملاً انتخابى از سوى او، به وى ارائه نماييد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]