تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 26 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806629425




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهران مدیری عاشق تخته‌گاز رفتن در اتوبان‌هاي تهران


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:

محمد تاجیک دنیای اقتصاد ديگر بايد براي همه ثابت شده باشد كه مهران مديري در قواره تلويزيون، با فاصله نفر اول است و حتي اگر مجموعه نه چندان خوش‌ساختي مثل «مرد دو هزار چهره» بسازد، باز هم نسبت به آثار مشابه بيشترين اقبال عمومي را از آن خود مي‌كند. او كه در اين سال‌ها با وجود همه خط‌قرمزها، در تلويزيون باقي‌مانده و به لب ميليون‌ها ايراني خنده‌آور است، چندان اهل گفت‌وگو با رسانه‌ها نيست و اگر هم مصاحبه كند، كمتر از خودش مي‌گويد. شايد اين متفاوت‌ترين مصاحبه‌اي باشد كه از مديري مي‌خوانيد و در آن مي‌توانيد نكات ريزي از زندگي شخصي مهران مديري پيدا كنيد. اين گفت‌وگو از سوي پايگاه خبري سرو منتشر شده است. مردی که سرخوشی را جلف می‌داند آقای مدیری توی یک جمع می‌توانید جوک تعریف کنید؟ شوخی می‌کنید؟ جوک تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری انجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی فکر می‌کردم شاد بودن، آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان دهد کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود. این نظرتان تغییر کرده؟ هنوز تغییر اساسی نکرده است. فقط شکلش عوض شده. حالا به نظرم شادی جلف بودن و سبک بودن نیست و آدم متین الزاما آدمی نیست که نگوید و نخندد! به این نتیجه رسیده‌ام که شادی اساسا یک چیز درونی است و می‌توان متین بود و در عین حال از درون شاد بود و احساس خوشبختی کرد. مدیری از نگاهی دیگر وقتی این روزها مرد دوهزار چهره را مي‌بينيد و مهران مدیری جدی و تلخ را در نقش خودش ببینید حتما این جملات مهران مدیری را که در ادامه می‌آید قبول می‌کنید: من اصلا آدم اجتماعی نیستم. به شدت درونگرايم و به شدت از جمع شلوغی و شادی گریزانم. نگاه اغلب مردم به من این طور است که آدم بسیار شاد و شنگول و بذله‌گو و حاضر جوابی هستم ولی اصلا این طور نیست. تنهایی را بیشتر دوست دارم و اصلا طاقت هیاهو و شلوغی را ندارم. متولد سرآسیاب مهران مدیری در میدان بروجردی، سرآسیاب دولاب متولد شده است. او از دوران کودکی آن چیزهایی که در ذهنش به صورت یک لکه مانده، یک خانه دو طبقه کوچولو و معمولی است. آنها در طبقه پایین زندگی می‌کردند و طبقه بالا میهمانخانه بود. مهمترین وسیله در آن اتاق یک پیانو بود تعداد زیادی صفحه کلاسیک و مقدار زیادی هم کتاب. خب وجود یک پیانو در آن محله بسیار عجیب بود و اتفاقا صدای همسایه‌ها در آمده بود که این چه سر و صدایی است که صبح تا شب از خانه شما بیرون می‌آید. مخصوصا اینکه برادرش که صاحب پیانو بود همیشه یا شوپن می‌زد یا باخ یا راخمانینف. برای همین مهران مدیری هم وقتی توی کوچه با بچه‌ها تیله بازی و لاستیک بازی می‌کرد مثل بقیه بود، اما وقتی به میهمانخانه می‌آمد وارد دنیای دوست‌داشتنی خودش می‌شد، احساس تنهایی می‌کرد چون هیچ‌کدام از آن دوست‌ها آن چیزها را نمی‌فهمیدند. فلسفه هگل کودکی مدیری اصلا شبیه بچه‌های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می‌کرد.دوست داشت توی آن اتاق نشسته و کتاب‌ها را ورق بزند اسم‌هایشان را حفظ کرده و عکس‌هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می‌پرسد آیا این کتاب را خوانده‌ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می‌گوید : فلسفه هگل.او تعجب می‌کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می‌گوید این که چیزی نیست تازه من می‌دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده وشروع می‌کند به صورت طوطی‌وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن. خواب سالوادوردالی برادر مهران مدیری رشته‌اش زیست‌شناسی بود و همین باعث شد که او به زیست‌شناسی هم علاقه‌مند شود و کتاب‌های زیادی در این زمینه بخواند. به‌خصوص در زمینه زندگی حیوانات و کتاب‌های داروین و...این علاقه هنوز هم در زندگی‌اش مانده و یکی از بهترین ساعات زندگی او ساعت‌هایی است که فیلم‌های مستند حیوانات را می‌بیند! البته شیطنت‌های مهران مدیری پایانی نداشت. او پنهان از برادرش می‌رفت سر کتاب‌هایش چندتایی کتاب داشت از سالوادور دالی که او آنها را خیلی دوست داشت و شب خوابشان را می‌دید. بیهوده‌ترین و پوچ‌ترین در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی‌داند. یعنی به‌نظرش بیهوده‌ترین و پوچ‌ترین درس است و هیچ وقت نمره‌ای بالاتر از 2 در این درس نگرفت ! در درس‌هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود.مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است. بیشتر از جمع و تفریق، نه اینکه به درد نمی‌خورد، استاد! آن را درک نمی‌کند. علاقه به نوری مدیری در سال‌های اخیر در عرصه موسیقی فعالیت قابل توجهی داشته است. او چند سال پیش که کاستی را بیرون داده بود به‌دلیل علاقه‌ای که به صدای محمد نوری داشت آن را به نوری تقدیم کرده بود. البته او به استاد شجریان هم علاقه بسیاری دارد و زمانی گفته بود :حاضر است به خاطر شجریان خودکشی کند! مدیری تحصیلات آکادمیک در موسیقی نداشته، سلفژ را به صورت علمی نخوانده، اما به واسطه برادر پیانیستش می‌داند چایکوفسکی در شنبه سال فلان از کنسرواتور که بیرون آمد کجا رفت و به مادام فون مک چی گفت و باعث خلق چه اثری شد. همیشه موسیقی کلاسیک در خانه آنها شنیده می‌شد به همین خاطر شاید تاریخ موسیقی کلاسیک را به خوبی بداند. شروع هر اثری را که برایش بگذارند می‌داند مال کیست، چه سالی است، چه سبک و چه دورانی است و تحلیلش چیست. جدی‌تر از طنز کسی که برخی او را سلطان کمدی در تلویزیون می‌نامند از همان ابتدا به کار جدی بیشتر از طنز علاقه داشت ولی به گفته خودش اصلا اتفاقی وارد کار طنز شد. طی یک اتفاق علی عمرانی پیشنهاد همکاری را در نوروز 72 به او می‌دهد و این طوری کار طنز شروع می‌شود. او با داریوش کاردان و مرحوم خسروی ارتباط داشت و قرار بود با یک مجموعه طنز برای شروع سال 72 همکاری کند. از آنجا قضیه طنزپردازی او شروع شد. قبل از آن هم دو تا کار تئاتر داشت که طنز بود. یکی از آنها پانسیون بود که در تالار مولوی سال 66 اجرا شد. مدیری تقریبا در 18، 19 نمایش حضور داشت که به غیر از یکی که به عنوان آهنگساز در آن بود، در بقیه نمایش‌ها بازیگر بود. مثل سیمرغ و هملت با دکتر صادقی، کیسه بوکس کار علی مؤذنی و.... بعد چند کار تلویزیونی انجام می‌دهد، یکی با ثریا قاسمی و چند کار مذهبی با مجتبی یاسینی، قبل تر از آن هم در رادیو کار می‌کرد. صورت تلخ حتما به تو گفته‌اند که صورت تلخی داری؟ بله، خیلی‌ها از این هم فراتر می‌روند و می‌گویند آدم غمگینی هستی. خیلی وقت‌ها درست است. در طول روز غمگینیم به شادی‌هایم می‌چربد. زود هم خودش را نشان می‌دهد. به قول یکی از دوستان، غم اگر به جاهای ناجور نکشه، چیز خیلی بدی نیست. می‌تواند منشا خلاقیت هم باشد. ظاهرا در شرق برای غم اصالت بیشتری نسبت به شادی قائلند. سال‌های ممنوع الکاری مدیری در دورانی ساعت خوش را ساخت که جای این نوع کار بسیار خالی بود. شاید یک بخش از موفقیت آن به خلاقیت فردی و همکاری خوب گروهی برمی‌گشت. اما بخش دیگر موفقیت آن به خاطر خلاء این نوع کارها و این شکل از شادی در آن دوران بود. بعد مساله ساعت خوش آنقدر درشت شد که خیلی از مسائل جامعه را مثل آموزش و پرورش و جوان‌ها را تحت تاثیر قرار داد. شنیده می‌شد آموزش و پرورش رسما از صدا و سیما شکایت کرد، چون آن سال افت تحصیلی وحشتناکی بروز کرد و آنها علتش را ساعت خوش می‌دانستند. حتما همه بچه‌ها سر کلاس از برنامه دیشب حرف می‌زدند. به جایی رسید که عکس مدیری و یارانش پشت تی‌شرت و آدامس چاپ شد. تلویزیون وقتی این وضعیت را دید ترجیح داد اول جلوی برنامه را بگیرد. چرا که میزان عواقب آن را حدس نمی‌زد. در آن دوران تا چند ماه روزی نبود که نشریات زرد به آدم‌های گروه ساعت خوش به سخیف‌ترین شکل ممکن نپردازند. بعد هم تصمیم گرفته شد ساعت خوشی‌ها هیچ کاری نکنند و این تصمیم به درازا کشید. در آن زمان به مدیران شبکه گفتند این آدم‌ها دیده نشوند تا خود ما اعلام کنیم کی وقتش است. تا اینکه از اواخر 76 مدیری کاری را با محمد صالح علا شروع می‌کند که تازه گفتند فقط می‌تواند بسازد و نه بازیگری، تا 6 ماه گذشت و به برنامه 77 رسید. فلانی در فیلم کیمیایی نباشد بعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی به مدیری پیشنهاد می‌شود. قرار بود ضیافت را مدیری بازی کند تا پای کلید زدن هم رفتند. روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تئاتر را در آن سه سال و نیم از دست می‌دهد و این برایش ضربه بزرگی بود. ۷۷ مهران مدیری در دوران بیکاری بیشتر به طراحی نوع کار فکر می‌کرد تا کار به شکل آیتم نباشد. در واقع در دوران بیکاری به طراحی و فرم جدید یک برنامه طنز فکر می‌کرد که این اتفاق در 77 افتاد. البته پس از سه ماه اول پخش، یعنی دقیقا از شهریور سال 77 کار اصلا عوض شد. در 77 مدیری سعی کرد فاصله را با بیننده کم کرده و حتی از روبه‌رو با او صحبت کند این بزرگترین ویژگی آن برنامه بود. در آن زمان به مدیری می‌گفتند ما می‌دانیم شما برشت و فاصله‌گذاری و... می‌شناسید. اما مدیری معتقد است نمی‌توان به برشت چسباند. او فکر می‌کرد بهتر است بیننده هر آنچه را روبه‌رو و پشت صحنه اتفاق می‌افتد ببیند. اتفاق خودش می‌افتد مدیری همیشه دنبال آدم‌هایی می‌گردد که می‌خواهد، کاری هم ندارد که بازیگرند یا نه؟ مهم این است که خودشان را جلوی دوربین بیاورند. این تاکید همیشگی او به بازیگرانش بوده است. بازیگرانی که با خیلی از آنها هم به صورت اتفاقی آشنا شده است. مردم درگیری را دوست دارند مردم گفت‌و‌گوها و درگیری‌های زن و شوهرها را خیلی دوست دارند. این را مدیری زمانی درباره موفقیت برنامه‌ای مثل 77 گفته بود، چون هر کس خودش را جای آن کاراکترها می‌گذارد و هم‌ذات پنداری می‌کند. به قول سروش صحت هیچ‌کس باور نمی‌کرد که برنامه 77 همین جوری 10 ماه روی آنتن برود، برنامه 77 برنامه جالبی در نوع خود بود. گروه این مجموعه شب وقتی خداحافظی می‌کردند برای فردا صبح، هیچ چیز وجود نداشت. نه قصه، نه طرح؛ نه متن. با این حال77 درزمان خود پر بیننده‌ترین برنامه تاریخ تلویزیون شناخته شد البته استاد مدیری الان دیگر آن نوع طنز را دوست ندارد. ببخشید شما؟ «ببخشید شما» از برنامه‌های بعدی مدیری بود. این برنامه نیز برنامه جالبی بود که به مساله مشاغل می‌پرداخت. البته مدیری در اين برنامه برخورد صریحی با برخی ميهمان‌ها داشت، مثلا آدمی که از شغلش دومیلیون درآمد داشت. وقتی می‌گفت من آب باریکه دارم مدیری با صراحت به او می‌گفت که او دروغ می‌گوید و البته گویا به طرف برنمی‌خورد. ببخشید شما به گفته خود مدیری به دلیل همین برخورد واقعی و صمیمی قضیه برایشان دوست داشتنی شده بود. مدیری در این سال‌ها همیشه اعتقاد داشته که معمولا کسی که حقیقت را می‌گوید خوشبخت می‌شود. این رک‌گویی‌ها باعث شیرینی شد که در بطنش خیلی تلخ بود. چرا مدیری همیشه خودش بازی می‌کند؟ واقعا چرا؟ دو دلیل داشت که باعث شد این وضعیت ادامه داشته باشد و شدیدتر شود. یکی اعتقاد خود مدیران شبکه‌ها بود و هست. مدیری بارها می‌خواهد بازی نکرده و فقط کارگردانی کند، ولی به شدت مخالفت شد. به نظر مدیران شبکه‌ها بازی مهران مدیری برای مردم مهم است. دلیل دیگرش این است که نویسنده‌ها این کار را نمی‌کنند. بارها مدیرانی از نویسندگانش خواسته بنویسید فلانی رفته مسافرت. در برنامه نود شب آنقدر التماس کرد که چندبار این کار را کردند. اما نویسنده‌ها هم می‌گفتند نمی‌شود، چی بنویسیم! خود محوری کسب وکار من است در زندگی آدم خود محوری هستی یا نه؟! بله، ولی سعی می‌کنم منعطف باشم. تصمیمی که می‌گیرم معمولا درست است، مگر اینکه قانع شوم که اشتباه کرده‌ام. این را البته خیلی نمی‌شود به برنامه‌سازی ربط داد. دلیل خودمحوری من در زندگی، خود محوریم در برنامه نیست. چرا که اصلا خود محوری نیست و ما گروهی کار می‌کنیم. تنهایی شخصی مدیری زمانی در یک مصاحبه‌ای یکی از دلایل گرفتن برنامه‌هایش را تنهایی و خود محوری خود دانسته بود! او گفته بود: من تفکرات خودم را می سازم. منظورم محتوای برنامه نیست. ساختار برنامه و جنس بازی خودم. خیلی وقت‌ها در طول تاریخ آدم‌هایی که تنهایی شخصی شان بیشتر است توانسته‌اند آثار اجتماعی بهتری خلق کنند از او پرسیده بودند این موضوع (خودمحوری) شما را به عنوان یک آدم خودستا یا خودشیفته به دیگران معرفی نمی‌کند؟ مدیری در جواب گفته بود: نه چون به شدت همراه با فروتنی و خواستن نظر دیگران است. من نظرم را خیلی محترمانه می گویم و دیگران به دو دلیل آن را قبول می‌کنند. یا اینکه درست می‌گویم یا اینکه می‌خواهند دل من را نشکنند. من در کار مشورت می‌کنم، اما به قول اطرافیانم تهش کار خودم را می‌کنم. شاید اسم این کار خودشیفتگی نباشد، اما من دوست دارم تصمیم نهایی را خودم بگیرم. دردسر والدین مدیری پس از این همه کار طنز در مجموعه جدی دردسر والدین بازی می‌کند او این کار را به خاطر علاقه‌اش به کار جدی انجام می‌دهد. او از مسوولیت خسته شده بود. دوست داشت در یک کار جدی بازیگر باشد که بعد از انجام کار به او بگویند خداحافظ. در حالی که اشتباه می‌کرد. چون سنگینی این مجموعه به قدری بود که مثلا خودش 2 تا کار بسازد. آرامش در رانندگی با سرعت زیاد اما چه چیزهایی مدیری را عصبانی می‌کند. خودش زمانی به این سوال این جوری جواب داده بود :دو مقوله است که من را خیلی عصبانی می‌کند و در واقع به سرحد جنون می‌رساند، یکی آدم‌هایی که به کاری که به آنها مربوط نیست دخالت کنند و خارج از حیطه خودشان قدم بگذارند، هر کسی آن کاری را که «باید» انجام ندهد و «نباید» انجام بدهد. به تعبیر برنارد شاو، 80درصد آدم‌ها، انرژی‌شان صرف کارهایی می‌شود که به آنها مربوط نیست. دومین مقوله خیلی شخصی است، اینکه من راجع به یک مساله جدی و مهم که ناراحتم کرده حرف بزنم و بعد ببینم که طرفم باور نکرده و لبخند بزند، یعنی پوزخند بزند. این می‌تواند من را بکشد. دیوانه می‌شوم. موقعیت را ترک می‌کنم. عکس‌العمل بدی نشان نمی‌دهم. آن محیط را ترک می‌کنم. سوار ماشین می‌شوم و رانندگی می‌کنم. رانندگی با سرعت زیاد در اتوبان‌های تهران آرامم می‌کند. کتابخوار! طی سال‌هایی مدیری به قول خودش به شدت کتاب می‌خورده است! بیشتر از همه نمایشنامه و رمان می‌خوانده. نویسندگان محبوبش مارکز، تولستوی و تورگنیف بودند. به شعر هم علاقه خیلی زیادی دارد. شاعر اولش لورکا است، بعد شاملوست، بعد مارگوت بیکل، بعد حافظ. در موسیقی هم کنسرت‌های ابوای ویوالدی مدیری را به حالت جنون و پوچی می‌رساند. خیلی از آثار باخ هم روی او چنین تاثیری دارند. چیزی که بیشتر غمگینش می‌کند شعر است. اما سلیقه سینمایی مهران مدیری چگونه است؟ او زمانی در این زمینه مثال جالبی زده بود البته نه به خاطر شکل ایده‌آل سینما، بلکه به عنوان سینمایی که او دوست داشت. مثال او کارهای ‌هال اشبی در اروپا بود یا فیلم‌هایی مثل کراسینگار یا در ایران فیلم‌هامون. علاقه شخصی مدیری، سینمایی است که به روابط انسانی می‌پردازد، به طراحی آدم‌ها، به عشق، به احترام و به خیلی چیزهای دیگر می‌پردازد. بوگارت را دوست ندارم چه بازیگرانی را دوست داری؟ نمی‌شود بین «دنیرو» و «دوپاردیو» یکی را انتخاب کرد. بازیگران مورد علاقه‌ام یک لیست بیست نفره درجه یک را شامل می‌شود. 5 تا از این بیست تا را بگو. رابرت دنیرو، ژرار دوپاردیو، آنتونی کوئین، مریل استریپ... کلارک گیبل را دوست ندارم، همفری بوگارت را دوست ندارم... فیلم‌هایی که دوست داری کدام‌ها هستند؟ «هملت» کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم. «باراباس» یکی از فیلم‌های محبوب من است، «پاپیون»، «فیلم کوتاهی درباره عشق» و.... مهران مدیری فمینیست مهران مدیری همیشه درسال‌های اخیر خودرا یک کارگردان مدافع زنان تصور کرده است. او همیشه سعی كرده به رغم آنچه در سریال و كارهای طنز ما دیده می‌شود، حضور خانم‌ها و عملكردشان و همچنین نوع شخصیت‌پردازی‌شان متفاوت باشد. معمولا خانم‌ها در این نوع سريال‌ها یا در آشپزخانه دیده می‌شوند یا در حال بافتنی بافتن هستند. مدیری همیشه از این مورد پرهیز كرده. یعنی اگر مثلا شخصیتهای زن مجموعه‌هایش در خانه نشسته باشند كتاب می‌خوانند. شیشه پاك نمی‌کنند؛ میوه می‌خوردند ولی میوه نمی‌شستند. مدیری همیشه مدعی بوده که اتفاقا در كارهای ما شخصیت‌های مثبت همیشه خانم‌ها بوده‌اند و آقایان در قطب منفی قرار داشته‌اند. شکستن استانداردهای تلویزیون بازیگر و کارگردان مجموعه مرد دوهزار چهره از معدود هنرمندان بوده که به قول خودش یكسری استانداردهای موجود در تلویزیون را شكسته است. مثلا اگر اتفاقی در صحنه بیفتد كات می‌دهند و دوباره می‌گیرند. اما مدیری و یارانش این كار را نكردند. آنها این كار را از زمان مجموعه ساعت خوش آغاز کردند مدیری از همان ابتدا به یک نکته فوق‌العاده جالب اعتقادداشته وآن این بوده که هر چیزی كه جدی‌تر است و مورد شوخی قرار گیرد، جذاب‌تر می‌شود. به خصوص در مورد خبر كه اشاره كردید. به همین خاطر در همان برنامه ساعت خوش با برنامه‌های جدی چون مسابقه هفته (با اجرای مرحوم نوذري) تقویم تاریخ و اخبار سراسری شوخی می‌کرده است. از نظر مدیری مثلا اگر آدمی در حال سوت زدن است و به هوا نگاه می‌كند، ناگهان داخل جویی بیفتد، كمتر خنده‌دار است به نسبت آدمی كه خیلی حرف‌های قلمبه سلمبه می‌زند و مدرك پرفسوري را هم دارد و در حین صحبت در مورد موضوعی بسیار جدی، داخل جویی می‌افتد، هر چه جدی‌تر، خنده‌دارتر. شوخی با اخبار چون موضوعی بسیار جدی و بدون شوخی است، بسیار مورد توجه قرار گرفت. هنر هفتم و مسابقه هفته هم همین طور بود. چهار از بیست از بیست به خودم چهار می‌دهم. مدیری این جمله را هنگامی گفته بود که به او گفته بودند تو که بازیگر کارهای قطب‌الدین صادقی در تئاتر بوده‌ای، به این برنامه‌هایی که خودت می‌سازی به خودِ هنرمندت چند می‌دهی؟ و مدیری به خود چهار از بیست داده بود و گفته بود: چیزهایی که در ذهن دارم تا آنها را روزی بسازم خیلی متفاوتند. منتها مدام از من این طور کار خواسته‌اند. دیگر افتاده‌ام در این ورطه. هر بار که خواسته‌ام وقفه‌ای بیاندازم نشده. غریزه مدیری مدیری هر وقت با نویسندگان برنامه‌هایش صحبت می‌کند همیشه این را به آنها گفته است به طور غریزی می‌فهمد که فلان متن می‌گیرد یا نه و این برنامه یا قسمت از قسمت‌های خوب است یا نه. و واقعا همه می‌گویند که هر بارمهران مدیری چنین چیزی گفته. مدیری معتقد است این واقعا غریزی است. کارهای هر شبی تلویزیون ایران در سال‌های اخیر توجه بسیاری به مجموعه‌هایی داشته که هر شب پخش می‌شود این مجموعه‌ها گاه طنز بوده‌اند و گاه جدی. مهران مدیری موفق‌ترین آدم در زمینه برنامه‌های هر شبی بوده است. او درباره راز موفقیت‌های کار هر شب زمانی گفته بود: کار هر شب بازیگر خودش را می‌خواهد. یعنی بهترین بازیگران ایران را هم در کار هر شب دور هم جمع کنید، مطمئن نباشید که کار بیننده داشته باشد. کار هر شب خصوصیات خودش را دارد. یک سری بچه‌های با استعداد و پر انرژی و شیطان! می‌خواهند که بداهه‌گو باشند. اعتماد به کارگردان داشته باشند. انعطاف داشته باشند و آدم‌های اهل شوخی باشند. فکر می‌کنم گروهی که ما الان داریم در حدخودشان شناخته شده‌اند. مدیری بازتا‌ب‌های کارهایی که هر شب کرده است در این سال‌ها از کوچه و خیابان، روابط عمومی سازمان، از بچه‌های گروه، از فامیل‌هایشان و از اصطلاحاتی که بین مردم رایج می‌شود، متوجه شده است. گریه کردن از خنده در سال‌های اخیر برخی از هنرمندان سینما و تلویزیون به این متهم شده‌اند که به هر قیمتی می‌خواهند مردم را بخندانند. مدیری یکی از این متهمان بوده ولی او در مصاحبه‌ای در این باره گفته است: ما در طول این سال‌ها نشان داده‌ایم به هر قیمتی نمی‌خواهیم مردم را بخندانیم. کارهای ما این را می‌گویند. سعی کردیم فکر در كار باشد و کمدی لودگی نباشد. فکر می‌کنم این طور بوده. در کمدی خیلی کار‌ها می‌شود کرد که بیننده از خنده گریه‌اش بگیرد. بحث مهم سطح سلیقه آیا می‌توان گفت که سطح سلیقه مردم پایین آمده. یک بحثی هست سر بحث سلیقه‌ مردم که بالاو پایین می‌شود.کار گردان مرد دوهزار چهره همیشه جواب جالبی برای این سوال داشته: سطح سلیقه‌ خیلی بالا پایین نمی‌شود.مردم ما به نظرم با هوش‌اند و شکل ایرانی کمدی در کشور ما شکل خاصی است که یک سری حدود را برایش باید رعایت کرد، خصوصا اینکه از تلویزیون پخش می‌شود. مردم از خیلی وقت پیش عادت کرده‌اند که آسان نخندند و این کار ما را مشکل‌تر کرده. الان دیگر کسی نمی‌تواند بسازد و برود، مردم یقه‌اش را می‌گیرند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن